مهماندار اخراجی راه‌آهن، مدیر شرکت و نامادری‌اش را کشت

مرد 40 ساله بعد از اخراج و شکست در بورس، مدیر شرکت سیمرغ راه‌آهن و نامادری‌اش را به گلوله بست

چند وقتی می‌شد نقشه کشیده بود. تصمیم هولناکی گرفته بود. اخراج از کار، شکستش در بورس و بی‌پولی‌هایش از او یک قاتل حرفه‌ای ساخت. قاتلی که اول مدیر شرکت و بعد هم نامادری‌اش را به قتل رساند. ماموران پلیس پایتخت یکشنبه شب گذشته دو ماموریت جنایی را پشت‌سر گذاشتند. این مرد خشمگین که مهماندار قطار تهران_یزد بود، بعد از اخراجش تصمیم به جنایت گرفت. با اسلحه شاه‌کش سراغ مدیر شرکت سیمرغ راه‌آهن رفت. او را در پارکینگ راه‌آهن به دام انداخت و تیربارانش کرد. اما این تنها جنایت مرد عصبانی نبود. او بلافاصله بعد از جنایت به خانه‌اش رفت و از پدرش پول خواست. ولی وقتی با مخالفت پدر و نامادری‌اش مواجه شد، باز هم دست به جنایت زد. او نامادری‌اش را هم گلوله‌باران کرد.

این ماجرا ظهر روز یکشنبه پنجم دی ماه رخ داد. مرد 40 ساله به پارکینگ راه‌آهن رفت. در آنجا به کمین نشست. مدیر شرکت سیمرغ راه‌آهن قصد داشت سوار خودرویش شود که این مرد او را غافلگیر کرد. صدای شلیک تیر همه را وحشت‌زده کرد. این مرد گلوله‌ها را یکی پس از دیگری به سمت مدیر سابق خود شلیک کرد و پا به فرار گذاشت. بلافاصله ماجرای این جنایت به بازپرس کشیک قتل تهران مخابره شد. ماموران پلیس آگاهی به همراه بازپرس به صحنه حادثه اعزام شدند. آنها موضوع را بررسی کردند. قاتل فرار کرده بود. مدیر شرکت نیز با شلیک چهار گلوله به قفسه سینه‌اش جان باخته بود.

جنایت دوم

ماموران پلیس به بررسی دوربین مداربسته پرداختند. آنها در بررسی‌ها تصویر قاتل را شناسایی کردند. او مهماندار قطار بود و چند ماه پیش از شرکت اخراج شده بود. بنابراین تلاش برای شناسایی و دستگیری این مرد جنایتکار آغاز شد. در حالی که بررسی‌ها برای دستگیری قاتل مدیر شرکت آغاز شده بود، درست یک ساعت پس از این جنایت، به ماموران کلانتری حکیمیه خبر رسید که زنی 60 ساله در خانه‌اش با ضرب گلوله کشته شده است. بازپرس جنایی به همراه تیم تحقیق، این بار راهی خانه این زن شدند.

تحقیقات و بررسی‌های پلیس نشان داد که جنایت در این خانه نیز از سوی قاتل مدیر شرکت راه‌آهن صورت گرفته است. شوهر مقتول در تحقیقات به پلیس گفت: «پسرم همسرم را به قتل رساند. او به تازگی از کارش اخراج شده بود. مرتب از ما می‌خواست به او پول بدهیم. می‌گفت باید خانه را بفروشم و به او پول بدهم. مدتی تمام سرمایه‌اش را در بورس گذاشت و شکست خورد. برای همین بیشتر از قبل عصبانی شد. از طرفی خرداد امسال نیز اسمش در لیست تعدیلی‌های محل کارش بود. پسرم مهماندار قطار تهران-یزد بود و امسال از کارش اخراج شد. همه اینها باعث شده بود که عصبی و پرخاشگر شود. من چند سالی بود که با مقتول ازدواج کردم. سال‌ها قبل از همسر اولم یعنی مادر پسرم جدا شدم و با مقتول ازدواج کردم. درواقع مقتول نامادری پسرم بود.»

اعتراف به قتل‌ها

او ادامه داد: «روز حادثه پسرم آمد و گفت یا خانه را بفروش یا به من 500میلیون تومان پول بده. من هم نمی‌توانستم خانه‌ای که در آنجا زندگی می‌کنم، بفروشم. برای همین با همسرم مخالفت کردیم. او هم ناگهان عصبانی شد و اسلحه‌ای از جیبش بیرون آورد. چند تیر شلیک کرد و متواری شد. هنوز هم شوکه‌ام و باورم نمی‌شود که پسرم چنین کاری کرده باشد.»

با این اظهارات با توجه به حساسیت موضوع تحقیقات ویژه درخصوص دستگیری قاتل آغاز شد. تحقیقات ادامه داشت تا اینکه ظهر روز دوشنبه قاتل با پای خودش به کلانتری حکیمیه رفت و به قتل اعتراف کرد. او در این‌باره گفت: «مدتی بود که در قطار مهماندار بودم. داشتم کارم را می‌کردم تا اینکه امسال گفتند تعدیل نیرو داریم. اسمم جزو تعدیلی‌ها بود. خیلی شوکه شدم. آنها مرا اخراج کردند. حتی پول تسویه را هم کامل پرداخت نکردند. 11میلیون تومان از تسویه من مانده بود و هرچه از آنها می‌خواستم پولم را نمی‌دادند. تا اینکه نقشه قتل مدیرعامل شرکت را کشیدم. از چند ماه قبل این تصمیم را گرفته بودم. به یکی از شهرهای غربی رفتم و اسلحه‌ای تهیه کردم.»

این مرد جنایتکار ادامه داد: «وقتی اسلحه را تهیه کردم سراغ مدیر شرکت رفتم. می‌دانستم که چه ساعتی از محل کارش خارج می‌شود. در پارکینگ کمین کردم و او را کشتم. بعد سراغ پدرم رفتم و از او خواستم سهم ارثیه مرا بدهد. اما نامادری‌ام مخالفت کرد. او سال‌ها بود که اجازه نمی‌داد پدرم به من پول بدهد. برای همین از او هم کینه به دل داشتم. آن شب دیگر کنترلم را از دست دادم و با شلیک گلوله نامادری‌ام را هم کشتم. بعد هم مدتی را در خیابان‌ها سرگردان ماندم. تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.»

در حال حاضر نیز تحقیقات در این‌خصوص ادامه دارد.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.