گفتند برای شهادتم دعا کنید

روایت زینب محرابی، دختر شهید مدافع حرم حسن محرابی

زمانی که ما و جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم برای دیدار با رهبر معظم انقلاب به تهران آمده بودیم، حاج قاسم به هتلی که ما در آنجا مستقر بودیم، تشریف آوردند و برای ما صحبت کردند. سخنرانی کردند و بنده رفتم جلو و به خاطر محبت‌هایی که به ما فرزندان شهدا داشتند از ایشان تشکر کردم.

از حاج قاسم خواستم انگشتری را که در دست داشتند به عنوان یادگاری به من بدهند. ایشان انگشتر را از دست درآوردند، اما گفتند که من این انگشتر را به شما هدیه می‌دهم، اما شما هم حقش را ادا کنید. من گفتم چطور؟ یعنی چه که حقش را ادا کنم؟ من پیش از آن گفته بودم که ما از مشهد آمده‌ایم.  گفتند که بروید حرم امام رضا(ع) و برای شهادتم دعا کنید! بعد که ما آمدیم مشهد اصلا دلم نمی‌آمد بخواهم برای شهادت کسی که واقعا به عنوان عمو ایشان را قبول داشتم، دعا کنم.

بعد ایشان تشریف آوردند منزل‌ ما و در مورد شهادت‌شان خیلی صحبت کردند. این‌قدر با ما صحبت کردند که ما آرام شدیم. واقعا هر لحظه که با ایشان بودیم، احساس می‌کردیم که پدرمان هستند. شهادت لیاقت ایشان بود. ان‌شاءالله که برایشان مبارک باشد.
بسم الله القاصم الجبارین. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربّهم یرزقون. سلام به امام رئوف، سلام به آل یاسین، سلام به جان داده‌های مسیر عبورتان. سلام بر بازوی ولایت حاج قاسم سلیمانی. دل‌مان برایتان تنگ شده، برای محبت‌های پدرانه‌تان.
با آن دست قلم‌شده چقدر دست بر سر فرزندان شهدا کشیدید. آن نگاهی که پر از تمنای شهادت بود از جلوی چشمان ما نمی‌رود! تواضع‌تان در برابر خانواده شهدا خجالت‌زده‌مان می‌کرد. شما رفتید. این رفتن مبارک باد؛ با دیدن شما فقدان پدر را فراموش می‌کردیم، حال چه کسی می‌خواهد قلب سوخته ما را آرام کند؟ با نبود شما چگونه سر کنیم؟ حاج قاسم! پیکر اِرباً اِربای شما را دیدیم. همدلی کردیم و محکم‌تر شدیم.
ما هستیم تا خواب راحت را از چشمان آمریکا و اسراییل بگیریم. حاج قاسم سلیمانی، گفتید آرزو دارم خونم شروع جریان‌هایی در کالبد مقاومت شود. می‌بینی حاج قاسم چه شوری به پا کرده‌ای؟ ما همه برای انتقام سخت، لحظه‌شماری می‌کنیم! ما برای ضربه آخر آماده‌ایم! چه حس قشنگی از ارباب‌مان گرفتید. مثل حضرت عباس دست‌هایتان جدا شد.
مثل حضرت علی اکبر اِرباً اِربا شدید، مثل حضرت فاطمه زهرا(س) سوختید، مثل سیدالشهدا(ع) دور از وطن پر کشیدید! عموی عزیزم! با شما عهد می‌بندیم راهی که شروع کردید به آنچه هدف داشتید برسانیم. ای آمریکایی‌های غاصب که با پرتاب موشک گمان کردید حاج قاسم را نابود و ما را زمین‌گیر کرده‌اید. خواسته الهی این بود که حاج قاسم سلیمانی به دست شما که شقی‌ترین آدم‌ها هستید به شهادت برسد.
شما ادعا کردید داعش را نابود کرده‌اید، پس چطور دست‌تان به خون کسی که بیش از هشت سال با داعش جنگید و آن را از بین برد، آلوده شد؟! این اتفاق افتاد تا چهره خبیث شما برای همه مشخص شود. ما ملت ایران فراموش نخواهیم کرد شما چه فتنه‌ها نکردید. بکشید ما را! ما زنده‌تر می‌شویم. ما از مرگ نمی‌ترسیم. شما هم از کشتن ما بهره‌ای نخواهید برد. ما بیدارتر می‌شویم. ما شهادت را از پدران‌مان به ارث برده‌ایم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.