در میان مجرمان دیگر، ماجرای سرقتهای امین نیز جالب بود. پسر جوانی که با دو همدست دیگرش سوار خودروی وانت میشدند. نیمههای شب در خیابانها پرسه میزدند. خلاف میکردند و اگر دوربین راهنماییورانندگی از خودروی آنها عکس نمیگرفت، متوجه میشدند که دوربین خاموش است.بعد همان دوربین را هدف سرقتهای خود قرار میدادند. سارقانی که طی دو ماه چندین دوربین راهنماییورانندگی را سرقت کردند.
این دزدان حرفهای پایتخت به خیال اینکه هیچوقت دستگیر نمیشود به سرقتهای خود ادامه دادند، تا اینکه در تله پلیس گرفتار شدند:
چرا به فکر سرقت دوربینهای راهنماییورانندگی افتادید؟
پیشنهاد امید و یاسر بود. آنها مالخر این دوربینها را پیدا کرده بودند. به من گفتند که به راحتی میتوانیم با سرقت این دوربینها پول خوبی به جیب بزنیم. من هم قبول کردم.
نقشه سرقتها را چطور اجرا میکردید؟
معمولا نیمههای شب به خیابانها و بزرگراهها میرفتیم. در مقابل دوربینها با سرعت غیرمجاز میرفتیم. یا کاری میکردیم که اگر دوربین روشن باشد، از خودرو عکس بگیرد. وقتی دوربینی عکس نمیگرفت، میفهمیدیم خاموش است. بعد آن را سرقت میکردیم.
دوربینها را چند میفروختید؟
معمولا سهم من از هر دوربین بین 500 تا یک میلیون تومان بود. البته کار فروش را یاسر و امید انجام میدادند که الان فراری هستند.
با آنها چطور آشنا شدی؟
هممحلهای هستیم.
چند وقت بود که این سرقتها را انجام میدادید؟
حدودا دو تا سه ماهی میشد که این کار را شروع کرده بودیم. البته فکرش را نمیکردیم که به این زودی دستگیر شویم.