مرگ در یخ، در سالگرد نجات

گفت‌وگوی «شهروند آنلاین» با 2 خانواده کوهنوردان جانباخته قله علم‌کوه

عباس در سالگرد همان جمعه سیاه بار دیگر ایثار کرده بود.  همان جمعه سرد دی ماه  سال 99 که بهمن 12 کوهنورد را در ارتفاعات شمال پایتخت  با خود دفن کرد.  او بار دیگر از زندگی‌اش گذشته بود تا نجات‌بخش حامد باشد، اما نه خودش مانده بود نه همنوردش.

کوهنوردان در سالگرد سیاه‌ترین روز تاریخ کوهنوردی ایران بار دیگر به سوگ نشسته‌اند. سوگ دو مرد باتجربه و باسابقه فدراسیون کوهنوردی که در ارتفاع 4600 متری علم‌کوه جانشان جا مانده است. همان مردانی که در جمعه سیاه سال گذشته نجاتگر کوهنوردان ارتفاعات شمال پایتخت بودند. سقوط بهمن، کولاک‌وسرمای شدید، دی‌ماه تلخی را پیش روی کوهنوردان کلک چال، آهار و درآباد قرار داده بود. حالا یکسال از آن جهنم سفید گذشته است. جهنمی که 12 کوهنورد را در خود مدفون کرده بود.

نجاتگرانِ سال گذشته، در دومین قله بلند ایران حبس شده‌اند اما بی‌جان. جهنم یخی، جان مردان نجاتگر ارتفاعات شمال را گرفته است. سه روز است که عباس کلهر و حامد شاه‌حسینی میان کوه برف و یخ مانده‌اند. مانده‌اند تا کولاک‌وبوران کوتاه بیاید و نجاتگرانی که در جان‌پناه صخره‌ای پناه گرفته‌اند تن بی‌جانشان را به پایین قله بیاورند.

 

جانفشانی دوباره در ارتفاع 4600 متری

دو خانواده حالا به انتظار نشسته‌اند در انتظار خبری از ارتفاع 4600 متری. داغ دو صعودکننده علم‌کوه سنگین است. مردانی که خود نجاتگر بودند. عباس کلهر در این صعود بی‌بازگشت هم جانفشانی کرده است. «حمید کلهر» برادر «عباس» هنوز باور ندارد این غم بزرگ را. امید به ارتفاع 4600 متری قله دارد.

«پنجشنبه متوجه شدیم که عباس در علم‌کوه دچار مشکل شده است. منتظر خبری خوش بودیم.» اما خبر خوشی در کار نبود. عباس بر اثر سرما و یخزدگی دوام نیاورده بود. نجاتگران گفته‌اند: «او می‌توانست جان سالم به در ببرد، اما نخواسته. مانده تا همنوردش را نجات دهد.»

عباس در سالگرد همان جمعه سیاه بار دیگر ایثار کرده بود.  همان جمعه سرد دی ماه  سال 99 که بهمن 12 کوهنورد را در ارتفاعات شمال پایتخت  با خود دفن کرد.  او بار دیگر از زندگی‌اش گذشته بود تا نجات‌بخش حامد باشد، اما نه خودش مانده بود نه همنوردش. «عباس، جان‌وتوان صعود تا قله را داشت و می‌‎توانست خودش را به تنهایی نجات دهد. می‌توانست خود را به جان‌پناه منطقه برساند و جان سالم به در برد، اما ماند در کنار حامد تا پنجشنبه که بالگرد امدادونجات به منطقه رسید. او ماند در همان منطقه و همنوردش را تنها نگذاشت.»

عباس که می‌خواست نجاتگر رفیق باسابقه‌اش باشد فداکاری را انتخاب کرد در همان منطقه برای امدادگران با علامت و نشانه‌گذاری درخواست کمک کرد تا امدادگران به آنها برسند، اما دیری نپایید که او هم همانند همنوردش قربانی بوران جهنم یخی شد.

عباس کلهر

صعود تلخ

«عباس، پاسدار بود و مربی درجه یک حرفه‌ای. در باشگاه توچال و فدراسیون کوهنوردی هم تدریس می‌کرد.»

20 سال سابقه داشت. بارها به علم‌کوه رفته بود. این بار اما بازنگشت. او هم از قرارگاه مرکزی و هم قرارگاه علم‌کوه مجوز داشت. همیشه برنامه‌ریزی می‌کرد. باتجربه بود اما این بار بخت با او و همنوردش یار نبود. صعود تلخی بود.

«عباس یک دختر دارد. زینب 3 سال بیشتر ندارد که حالا یتیم شده است. نمی‌دانیم چه باید به او بگوییم. چه حرفی او و مادرش را تسلی می‌دهد.»
حالا خانواده کلهر منتظر برگشت عباس هستند. آخرین دیدار، جانکاه خواهد بود. عباس با تنی یخی از جهنم سفید برمی‌گردد.

حسی ندارد بی‌جان است برخلاف خانواده‌اش که انتظار تن سردش را می‌کشند. پدر و مادرش از همه بیشتر این روزها را تاب آورده‌اند تا پرستار روزهای پیریشان را بار دیگر ببینند. «عباس آخرین بچه بود. 6 برادر بودیم، اما عباس، پدر و مادر پیرمان را در خانه پدری نگه می‌داشت.»

عباس کلهر

 

داغ بزرگ

غم این حادثه را هنوز باور ندارند. داغ این سوگ بزرگ بر دل‌شان سنگینی می‌کند. غمی که وقت‌وبی‌وقت اشک به چشمان خانواده حامد شاه‌حسینی، همنورد دیگر این صعود بی‌بازگشت می‌کند. برادر بزرگ‌تر حامد صبح شنبه عازم مازندران شده است. می‌خواست به برادر نزدیکتر باشد. می‌خواست بداند چه زمانی حامد از آن ارتفاع جهنمی برمی‌گردد اما پیگیری‌ها از تهران روشن‌تر است. به او گفته‌اند تا دوشنبه برودت هواست.

حالا دو مرد بی‌جان و آن 3 نجاتگر کوهنوردان در ارتفاع 4600 مانده‌اند. مانده‌اند تا دوشنبه شاید شرایط جوی بهتر شود. دوشنبه، همان روزی خواهد بود که خانواده شاه‌حسینی برادر 36 ساله‌شان را ببینند؟

«حامد به ورزش علاقه داشت از همان کودکی. ابتدا فوتبال، بازی می‌کرد. در تیم باشگاه جوانان استقلال جنوب شهر اما علاقه‌اش تغییر کرد. وقتی با یکی از دوستانش به کوه رفت دیگر زندگی‌اش را صرف کوهنوردی کرد. کارت مربیگری گرفت و به‌صورت حرفه‌ای صخره‌نوردی و سنگ‌نوردی کرد.»

حامد شاه حسینی
تماس‌های بی‌پاسخ

حامد پیش از این هم دو بار به علم‌کوه صعود کرده بود، اما این صعود آخرش بود. مادرش شامگاه جمعه موضوع را فهمیده. مادری که حالا بی‌تابی می‌کند. پسرش را در حادثه‌ای تلخ از دست داده و هنوز نتوانسته پیکر بی‌جان او را ببیند و لمس کند.

«یکشنبه بود که حامد موضوع صعود به علم‌کوه را به خانواده‌ام گفت. آخرین بار همان روز آنها را دید. رفت و دیگر تماس‌هایمان بی‌پاسخ ماند. مادرم دلشوره عجیبی داشت اما تلفن حامد در دسترس نبود تااینکه پنجشنبه خبر رسید که حامد در علم‌کوه یخ زده است. جانش را در کوه داده است. سرما به او و عباس امان نداده بود. هر دوی آنها را از ما گرفت. چند سالی بود که باهم رفیق بودند و با یکدیگر برنامه کوهنوردی می‌گذاشتند. هنوز هم باورش برایمان سخت است.»

نجاتگرانی که برای امدادرسانی این دو کوهنورد تهرانی به قله علم‌کوه رفته‌اند هنوز در جان‌پناه خرسان مانده‌اند. این نجاتگران با علامت‌گذاری توانسته‌اند پیکر بی‌جان عباس کلهر و حامد شاه‌حسینی را در ارتفاع قله ثابت کنند. سه نفر تیم تخصصی هم در علم‌کوه در یک جان‌پناه کوچک سنگی پناه گرفته‌اند تا از باد درامان باشند هرگاه شرایط پرواز بالگرد مهیا شود، برای خروج نجاتگران نیز اقدام خواهد شد.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.