«عکسها که دستبهدست در فضای مجازی میچرخید، ما مشغول امدادرسانی بودیم. بعد از چند روز که برای استراحت به خانه برگشتیم، تازه فهمیدیم اوضاع از چه قرار بوده.» این جمله مشترکی است که صاحبان عکسهای صورتیخی، از کردستان گرفته تا تبریز و همدان و خراسانشمالی به زبان میآورند؛ نقل حوادث جوی هفته گذشته در گوشهوکنار کشور است که سرمای استخوانسوزش مسافران جادهای را زمینگیر کرده بود. درست همان روزهایی که قدمازقدم برداشتن در گردنههای کوهستانی ناممکن شده بود، تیمهای امدادی در 23 استان کشور راهی جادههای پربرف و بورانزده شدند.
«رفته بودیم برای امدادگران شیفت در پایگاه گردنه اسدآباد لباس و تجهیزات ببریم. قرار نبود برای عملیات اعزام شویم. بالای گردنه که رسیدیم، اوضاع بورانوکولاک را که دیدیم، ماندگار شدیم. خبر گرفتار شدن چند خودرو در نزدیکی گردنه رسید.
تیم امدادی اعزام شده بود. ما هم خودمان را به بچهها رساندیم.» این خاطره «محمد چراغی» نجاتگر 23 ساله جمعیت هلالاحمر همدان است که 8 سالی از فعالیت داوطلبانهاش در هلالاحمر میگذرد.
عکس چهره یخزدهاش یک هفتهای است در فضای مجازی دستبهدست میشود. ارتفاع دو هزار و 500 متریای که گردنه اسدآباد در آن قرار گرفته، 10 سالی میشد که چنین بورانوکولاکی را بهخود ندیده بود.
مهوبرف شدید و باد، دید را به کمتر از دو متر رسانده بود. برای همین هم امدادگران نوبتی روی کاپوت خودرو مینشستند تا به راننده راه را نشان دهند و از تصادف احتمالی جلوگیری کنند.
چراغی میگوید: «در حین برگشت به سمت پایگاه بودیم که خبر رسید باید خودمان را به سمت دیگر جاده برسانیم و برای حادثه دیگری، به محل قبلی برگردیم. سوار بر آمبولانس جمعیت، به سختی راهمان را پیدا میکردیم و در برف و مسیر قفلشده خودروها حرکت میکردیم.
10 کیلومتر تا اولین دوربرگردان فاصله داشتیم و با شرایط موجود، طی کردن این مسیر ساعتها از ما وقت میگرفت. تصمیم گرفتیم لاینی که در آن بودیم را برعکس طی کنیم. جاده قفل بود. خودروها توجهی به آژیر نمیکردند.
خیلی از رانندهها میگفتند که از حرکت دادن ماشین خود میترسند. چراکه هیچ دیدی به جلو نداشتند. ممکن بود با اولین برخورد کوچک با سایر خودروها، تصادفی دومینووار در گردنه رخ دهد. باید تکتک این خودروها را هم هدایت میکردیم که راه را برای آمبولانس امداد باز کنند.»
بیرون ماندن در آن سرما، حتی برای 5 دقیقه هم ممکن نبود. با اینحال امدادگران به نوبت جلوی آمبولانس حرکت میکردند تا از درستی مسیر مطمئن شوند.
محمد میگوید: «دوساعتونیم در آن هوای سرد، خارج از ماشین بودیم. برای زمان کوتاهی داخل آمبولانس آمدیم تا کمی گرم شویم و دوباره به امداد ادامه دهیم. برفی که روی صورتمان کوبیده شده بود، در گرمای ماشین آب میشد و صورتمان را خیس میکرد. پا که از خودرو بیرون میگذاشتیم، صورتمان یخ میزد و قندیل میبست.»
در همین موقعیت بود که عکسی از صورت یخزدهاش را در صفحه مجازی خود منتشر کرد؛ غافل از اینکه دوستانش و امدادگران دیگر این عکس را دستبهدست کرده و بازنشر کرده بودند: «فردای آن روز متوجه شدم که این عکس دستبهدست در فضای مجازی چرخیده. انتظارش را نداشتم. خودم هم از دیدنش تعجب کردم.»
برادرم تا چند روز گریه میکرد
ارتفاع برف در دهگلان به بیش از نیممتر رسیده بود. خبر حوادث جادهای و تصادف و در راه ماندن مسافرها یکی پس از دیگری به تیمهای امدادی میرسید و رمقی برای آنها باقی نگذاشته بود.
«جمال بهمنی» یکی از 20 امدادگری است که در سردترین روزهای هفته گذشته در محور دهگلان برای امدادرسانی در حوادث جوی حضور داشت.
او میگوید: «جاده و زمین پر از برف بود. حتی خودروهای اورژانس هم امکان تردد در محورهای کوهستانی کردستان را نداشتند. از یکشنبه صبح تا روز سهشنبه، من فقط یک شب توانسته بودم استراحت کنم. عملیاتهای سنگین و سختی در این روزها تجربه کردیم.»
مثل اغلب امدادگران هلالاحمر، داوطلبانه جانش را در راه کمکرسانی به دیگران کف دستش گذاشته و بیچشمداشتی، سختترین حوادث را از سر میگذراند. بهمنی میگوید: «حتی امکانات و تجهیزاتی که در اختیار داشتیم هم برای چنین آبوهوایی مناسب و کافی نبود.
گتر نداشتیم که روی پوتینها بپوشیم. کفشها و جورابمان خیس شده بود. پاهایمان یخ میزد. با اینحال در آن ساعات فقط به فکر کمکرسانی به حادثهدیدهها بودیم.»
عکسی از چهره یخزدهاش را برای یکی از اعضای هلالاحمر فرستاده و نوشته بود: «این چهره من در پیری است.» همان عکسی که برف و یخ روی صورتش را گرفته: «شب آنقدر خسته بودیم که نفهمیدیم کی صبح شده.
روز بعد، خانواده همسرم به من اطلاع دادند که عکس در فضای مجازی چرخیده و آنها هم اتفاقی عکس را دیده بودند. برادرم که چند سالی از من بزرگتر است تا چند روز بعد از دیدن این عکس مدام گریه میکرد و ناراحت بود که من در چنین شرایط سختی مشغول کار هستم.»
بیش از 10 سال است که داوطلبانه در جمعیت هلالاحمر امدادرسانی میکند؛ در حوادث سخت و تلخی که کسی حاضر به دیدن صحنههایی از آن نیست حاضر میشود تا درد و آلامی از رنج مردمی که نمیشناسدشان کم کند.
بهمنی میگوید: «عملیاتهای دیگری که در جادهوکوهستان انجام میدهیم راحتتر از این عملیاتهای برفوکولاک نیست. در تصادفهای رانندگی، افرادی که سوخته یا آسیب جدی دیدهاند را میبینیم، اما همه اینها را برای آرامش خانوادههای بازماندهها، یا برای نجات افراد گرفتار در حوادث به جان میخریم.»
امداد داوطلبانه
«خواهرم عکسها را که دید، گفت وقتی همه برای تفریح و سرگرمی به جاده میزنند، شما میروید برای کمکرسانی و کار کردن در این شرایط سخت!»
«جواد یزدانی» 28 سال دارد. کمتر از 10 سال پیش، وقتی در حادثه سقوط یک مادر و کودک به کانال آب، تلاش امدادگران را از نزدیک دیده بود، تصمیم گرفت عضو داوطلب هلالاحمر شود.
خیلی زود دورههای تخصصی را از سر گذراند و حالا عضو تیم واکنش سریع استان خراسانشمالی در سختترین عملیاتهای استانی و کشور حضور دارد.
یزدانی میگوید: «شدت برفوکولاک و سرما در جاده بناب به قدری بود که حتی برای چندثانیه هم نمیشد از خودرو بیرون آمد. با وجود توصیه و هشدار برای عدم تردد در این جاده، باز هم مسافران زیادی به جاده زده بودند. در حالی که حتی زنجیرچرخ، یا لباس و وسایل کافی هم به همراه نداشتند.»
تجهیزات زمستانه را برداشته و به همراه دیگر اعضای تیم واکنش سریع راهی جاده شده بودند: «سینا محمدپور، پیمان یزدانی، حسین محمدنیا و احمد معمری هم در این عملیات حضور داشتند.
میدانستیم حضور در چنین شرایط چقدر میتواند برای ما خطرناک باشد. نمیشد پیشبینی کرد که هیچ حادثهای مثل بهمن، تصادف، یا هر چیز دیگری رخ ندهد. با اینحال به جاده زدیم. تنها چیزی که در کنترل ما بود، استفاده حداکثری از تجهیزات بود؛ تجهیزاتی که چندان هم کامل به نظر نمیرسیدند.»
از آنچه در عکسهای منتشرشده از صورتهای یخزده به چشم دیده نمیشد میگوید: «مردم با دیدن این عکسها لطف زیادی به ما داشتند، اما احتمالا خیلی از آنها نمیدانند که اغلب امدادگران بهصورت داوطلبانه در عملیاتها حاضر میشوند. این تنها بخش کوچکی از سختیای بود که امدادگران در حوادث مختلف تجربه میکنند.»
نجات انسانها با صورتهای یخزده
وقتی برف 6 متری راهها را بسته بود