شهرک اکباتان؛ نوستالژی هویت‌یافته

بررسی فرایند تکامل شهری و هویتی شهرک اکباتان از آغاز تاکنون

دکتر پانته‌آ نبی‌ئیان، استادیار دانشگاه

شهرک اکباتان، آغازگر فرایندی بود که برای نخستین بار، به صورت انبوه، جمعیتی چهل و پنج هزار نفره را کنار هم جمع می‌کرد.

زمانی که شهرک بنا شد، مجتمعی بود در حاشیه شهر و ساکنان و مکان جغرافیایی آن به نوعی به حاشیه رانده شده محسوب میشدند. حتی افراد برای تهیه مایحتاج زندگی مجبور بودند به خیابانهای آذربایجان و بهبودی و سایر مراکز خرید بروند، چراکه هیچ مرکز خریدی هنوز راه اندازی نشده بود. نبود امکانات رفاهی، گسست مکانی، عدم دسترسی، دور بودن و طرد شدگی از صفات بارز نخستین روزهای عمر اکباتان بود. شهرک اکباتان همچنین به عنوان نمادی از سازه های یکدست و منسجم نوعی تمایز و گسست بین شکل ظاهری اش با محله های دیگر به وجود آورده بود. این امور، حس به حاشیه رانده شدگی را در بومیان ابتدایی شهرک بیش از پیش تقویت میکرد و به نقصانی آزاردهنده مبدل شده بود.

در محوطه های بین بلوکها، فضاهای سبز با نهالهایی باریک و کوتاه و کوچک و چمنهایی کم و بیش نارسیده وجود داشت که خود نمادی از شروع جریان یک زندگی بود و خبر از رشدی چشمگیر میداد. اکنون پس از سالها این نهالهای نارس به درختانی بلند و استوار تبدیل شده اند که خود نمایانگر آغاز و شکلگیری نوعی ترقی تدریجی، رشدی صعودی و استعلایی تشخیص یافته است که به مرور بر دل و جان بومیان مهجور نیز جلوه گر شد.

مازلو، پدیدارشناس مشهور، نیاز به خودشکوفایی را ناشی از انگیزه رشد میداند و آنرا نیاز وجود مینامد. در این راستا می توان گفت که انگیزه رشد در بومیانی که شاهد رشد تدریجی شهرک بودند اندک اندک استعلا می یافت و همواره نیاز به خودشکوفایی فردی و اجتماعی را همراه با رشد و شکوفایی شهرک با تمام وجود حس میکردند و به زبان عامیانه خاک میخوردند تا با شهرکشان باهم رشد کنند.

ساخت شهرک اکباتان که از بزرگترین شهرکهای خاورمیانه در باختر تهران است، در سال ۱۳۴۵ کلید خورد و مقاومت سازه های بتنی اش در برابر زمین لرزه تا نه ریشتر تخمین زده شد. با توجه به وجود فضاهای سبز گسترده در میان بلوکها، نورگیری عالی منازل، بدلیل پنجره های زیاد، شیشه های دوجداره ی عایق صدا، داشتن سیستم شوتینگ در هر طبقه جهت دفع زباله، پله های ویژه فرار، پارکینگها، مساجد، میدانهای تره بار، پاساژهای تجاری، نیاز ساکنین به طور کامل برطرف میشود و برای آنها امکانات رفاهی مناسبی به ارمغان می آورد. درواقع، برای هر قشری گونه ای امکانات فراهم است که باعث ایجاد تعلق خاطر اهالی میشود. وجود ساختمان پزشکان، بیمارستان و داروخانه ها، دسترسی سالمندان و بیماران را جهت تامین دارو و مراجعه به پزشک فراهم میکنند. قشر جوان هم از وجود باشگاهها، کتابخانه، فرهنگسرا، استخر، رستورانها، کافی شاپها و پردیس سینمایی بهره می برند. قشر کودک نیز به دلیل وجود فضای سبز در محوطه ها میتوانند به راحتی و دور از خطر تردد وسایل نقلیه به بازی، دوچرخه سواری و تفریح بپردازند که خود، امنیت خاطری برای والدین و کودکان ایجاد میکند و این به نوبه خود وجه تمایزی ایجاد میکند با محله های دیگر که کودکان برای بازی به کوچه ها میروند و هر لحظه در معرض خطر تردد وسایل نقلیه هستند. درست است که سیستم جدید شهرک نشینی، بازی در کوچه ها را از بچه ها گرفت که آنها هم برای کودکان خاطره ساز بودند، اما در شهرک، دیگر خطری آنها را تهدید نمیکرد و نمیکند. بدینشکل میتوان به وجه تقابلی میان شهرک و سایر محله ها اشاره کرد.

وجه تمایز و نظام تقابل دیگری که با پدید آمدن شهرک اکباتان شکل گرفت، نوع سازه ها بود که در محله های دیگر، خبری از آن نبود. سازه هایی استوار محکم و بتنی و بادوام که میتوانست انبوهی از جمعیت را در خود جای دهد. این امر نیز میان شهرک نشینان این منطقه با ساکنان مناطق دیگر حس گسستی باورپذیر نمایان میکرد. همین استواری و استحکام و دوام گویا بر روابط منسجم ساکنین نظام همسایگی، دانش آموزان مدارس آنجا و رفاقت همیشگی و بادوامشان و اتحاد تمامی افراد در شهرک اثر گذار بود و هست.

در ابتدا، خانواده هایی که به این شهرک دورافتاده رفتند، فرزندانی داشتند از اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت که کودکی خود را در آنجا آغاز کردند و پا به همان مدارس همسان و یکشکل و دولتی آنجا گذاشتند. زمان جنگ تحمیلی استواری و استقامت شهرک در برابر بمبارانها زبانزد شد و شهرکی که در انزوا و گسست به سر میبرد و تشخصی نداشت، یکباره مورد توجه قرار گرفت و به پناهگاهی امن مبدل شد و از حاشیه به اصلی امن تغییر وضعیت داد. هجوم اقوام ساکنین به منزل آنها، گسست میان شهرک نشینان را با اهالی محله های دیگر از بین میبرد.

دانش آموزان دبستانی که در مدرسه بودند، هنگام شنیدن آژیر خطر به راهروها میرفتند و حس مشترکی به آنها نوید میداد که نگران نباشند چراکه سازه ها محکم و استوارند و این به طرز سحر آمیزی به آنها قوت قلب میبخشید. دانش آموزانی که اکنون در اوان چهل سالگی هنوز روابط و رفاقتشان را حفظ کرده اند و در نوعی  اشتراک میان نوستالژی خاطرات، ریشه زدنها و رشد تدریجی شان غوطه ورند. بدینسان استواری سازه ها گونه ای قوام یافتگی اتحاد و انسجام به تدریج میان بومیان شکل گرفت که این حس، کمتر بین اهالی مناطق دیگر دیده و حس میشود. دانش آموزان میتوانند با امنیت خاطر بدون رد شدن از خیابانها از راه فضای سبز میان بلوکها یا از راه پاساژها، راه خانه و مدرسه را طی کنند که این حس امنیت به آنها میدهد. همینطور کارمندان و شاغلینی که در خارج از شهرک به شغلی مشغولند میتوانند برای تردد از اتوبوسها، خطوط تاکسی و ایستگاه مترو استفاده نمایند و به سهولت رفت و آمد کنند. در این میان برای معلولین نیز رمپهایی تدارک دیده شده که بتوانند رفت و آمدی بی دغدغه داشته باشند. این شهرک به کفایت مستقل و دارای امکانات رفاهی است که اگر فردی جهت شغلی در خارج شهرک مجبور به بیرون رفتن از شهرک نباشد میتواند به آسانی تمامی احتیاجاتش را در همان جا برطرف نماید. گویی این امکان برایشان وجود دارند که از جامعه بگسلند و در همان شهرکی بمانند که دیگر هویتی شهری پیداکرده  و از زندگی در آن لذت ببرند.

 

لازم به ذکر است که فضای پیلوتهای زیر بلوکها، طوری طراحی شده اند که هوا کاملا در جریان است و هرگز میان بلوکها محصور نمیماند. میتوان این موضوع را چنین تفسیر کرد که با وجود حجم بالای برجها و تجمع افراد بسیار، همه راه تنفس دارند و هرگز میان بلوکها محبوس نیستند و میتوانند مانند جریان هوای آزاد میان بلوکها، آزادانه از فضا و امکانات رفاهی شهرک بهره ببرند.

شهرک اکباتان، آغازگر فرایندی بود که برای نخستین بار، به صورت انبوه، جمعیتی چهل و پنج هزار نفره را کنار هم جمع میکرد. امروزه، شهرک اکباتان معنای خاصی به خود گرفته و از تشخص خاصی برخوردار است که در گذشته از آن بهرمند نبود. این امر را تنها و تنها بومیانی که از ابتدا در آنجا بودند و شاهد ترقی آن بودند درک میکنند.  چه بسیار بومیانی که بدلایلی از آنجا رفته اند به شهرها، کشورها و محله های دیگر ولی همچنان از نوستالژی خاطرات شان به عنوان گنجینه ای ارزشمند یاد میکنند. به گفته یکی از این افراد: “اکباتان جای عجیبی بود، هرجای دنیا که میروم، خاطرات آنجا و یاد شهرک برایم رنگ و بویی دیگر دارد. انگار هوایش آدم را میگیرد.”

افرادی که به تازگی و پس از طی دوران رشد تدریجی شهرک به آنجا رفتند دیگر این نوستالژیها و تعلقات خاطر را تجربه نمیکنند و نوعی حس تقلیدی از نظام نوین شهرک نشینی را حاضر وآماده لمس میکنند. با گسترش آوازه ی شهرک اکباتان، نظام تقلیدی ساخت شهرکهای دیگر نیز به وجود آمد. به گونه ای گسست میان شهرنشینی رایج قدیمی و جدید ایجاد شد و نوعی نونشینی و نوگرایی در اندیشه شهری شکل گرفت. گویا ریتم زندگی جدیدی در شریان تهران رقم خورد و سبک نوینی به سبکهای موجود و قدیمی افزوده شد. این افزودگی، نتیجه فرایند تدریجی تشخیصی است که اکباتان، اندک اندک آنرا شکل داد و در این زمینه پیشروی نظامی مدرنیزه و با امکانات در سیستم شهرک نشینی شد. گرچه تا کنون شهرکی به گستردگی و یکدستی اکباتان با سازه های استوار بتنی ساخته نشده است.

برگزاری  بی مثال مراسم شبهای چهارشنبه سوری و شرکت در تجمع شاد همگانی پیر و جوان و کودک، مراسم روزهای عاشورا، دسته های سینه زنی و عزاداریها نیز با پدیدآوردن حال و هوای خاص و یکدست، گویای اشتراکی در فرهنگ میان این انبوه جمعیت است و نشان از اتحاد میان روابطشان دارد و باعث ایجاد خاطرات مشترک و حس نوستالژیک ماندگار میشود.

گویی عمر تخمین زده شده ی سیصد ساله ی شهرک اکباتان، به آن هویتی اسطوره ای بخشیده و به تمامی رفاقتها و خاطرات بومیان این منطقه ی متحدالشکل، نوعی جاودانگی نوستالژیک عطا کرده است. انگار که این شهرک با تجلی اسطوره وارش پدید آمد برای ماندن، بودن، تداوم، غلبه بر گسست و طی مراحل تشخیص. در عین حال در اذهان بومیانش نوعی هستی در جریان،  وجودی مستمر، استمراری لذت بخش، ماندگاری و تداوم را تداعی میکند.

شهرکی حاشیه زده و بی تشخص، با طی مراحل رشد تدریجی، آهسته و پیوسته، با پشت سر گذراندن روند مدرنیزاسیون، فرایند صعودی رشد و استعلا را طی کرد و به اسطوره ای نوستالژیک مبدل شد. اکنون شهرک اکباتان هویت یافته و فرایند تشخیص را از بعد حاشیه زدگی، انزوا، ناتشخیصی، طرد و گسست به حد نهایت بعد تشخیص و استعلا رسانده است.

 

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.