لایحه جامع حمایت از حقوق سالمندان سعی کرده حقوق و آزادیها، آموزش و پژوهش، امور رفاهی و مالی، مراقبت از سالمندان در مراکز نگهداری، بهداشت و درمان و مشاوره و مقررات کیفری را مدنظر قرار دهد.
شهروندآنلاین- پیشنویس لایحه جامع حمایت از حقوق سالمندان تکمیل شد. لایحهای 35مادهای که بعد از تهیه و تدوین، آماده ارایه به هیأت وزیران است. خبرها از شیب تند ایران به سمتوسوی سالمندی خبر میدهند. حالا ایران بعد از ژاپن در جایگاه دوم ایستاده است. آمارها از افزایش جمعیت سالمند ایران خبر میدهند. جمعیتی که طی 23سال از 10درصد به 20درصد میرسد؛ بازه زمانی 1398 تا 1420. این افزایش به معنای عبور جمعیت سالمند از یکسوم جمعیت است. طبق همین آمارها جمعیت سالمندان مثبت 60سال،حدود 2.10درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند؛ نزدیک به هشتونیممیلیون نفر.
پیشنویس لایحه جامع حمایت از حقوق سالمندان تکمیل شد. طرحی که با همکاری مرکز تحقیقات اسلامی مجلس به این مرحله رسیده است. طرحی که به گفته مرکز تحقیقات اسلامی مجلس نتیجه سه سال مطالعه و تحقیق است. هرچند بعد از مطالعات انجامشده دوسالی نگارشش توسط متخصصان رشتههای مختلف طول کشید تا طرح آماده عرضه به فرآیند قانونگذاری شود.
واقعیت ماجرا اینجاست که طی سه دهه آینده 30درصد جمعیت را سالمندان تشکیل خواهند داد. جمعیتی که بیشک نیازمند تامین رفاه اجتماعی است و این در حالی است که ما از فقدان زیرساختها بارها سخن گفتهایم. درواقع فقدان زیرساختها، عدمتامین رفاه اجتماعی، نبود برنامههای فرهنگی و آموزشی و سایر برنامههای توسعه، جامعه ایران را در آینده با چالشی جدی روبهرو خواهد کرد. هرچند سوال اصلی اینجاست که آیا تدوین این لایحه کمکی به بهبود شرایط سالمندان خواهد کرد یا خیر؟
بودجه امسال برای اولینبار بخشی را در اجراییشدن سند ملی سالمندان به خود میبیند. بودجه اختصاصیافتهای که همچنان درگیر مشکلات بروکراتیک مالی است.
سالمندی؛ دغدغهای که هنوز کانون توجه نیست
پیری جمعیت در ایران مولود دو موضوع است؛ کاهش میزان باروری و جانشینی و افزایش امید به زندگی و عمر طولانیتر. به گفته یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس با کاهش تمایل به فرزندآوری، جمعیت جوان جایگزین جمعیت سالخورده نمیشود. بنابراین سهم سالمندان روزبهروز از جمعیت ایران، بیشتر خواهد شد.
به باور مهدی شریفیان، تصویب لایحه جامع حمایت از حقوق سالمندان به شورای ملی سالمندان ساختاری قانونی میدهد. لایحهای که سعی کرده حقوق و آزادیها، آموزش و پژوهش، امور رفاهی و مالی، مراقبت از سالمندان در مراکز نگهداری، بهداشت و درمان و مشاوره و مقررات کیفری را مدنظر قرار دهد. «پیری جمعیت، یک برساخت اجتماعی است. از اینرو دغدغههای مرتبط با قشر و جامعه سالمند هنوز در کانون توجهات قرار نگرفته.»
به گفته شریفیان در نگارش این طرح تلاش شده تجربیات تقنینی و غیرتقنینی دیگر کشورها به صورت کامل مدنظر قرار گیرد. «سعی شده بدون اثرپذیری منفی از الگوهای خارجی، الگوی بومی برای تقنین در زمینه سالمندان ارایه شود.»
از برنامه سوم توسعه تا برنامه هفتم!
ساماندهی سالمندان به سالهای دور برمیگردد. موضوع ساماندهی این بخش از جمعیت اولینبار در برنامه سوم توسعه بود که مطرح شد. هیأت دولت هم سال 1383 بود که تصمیم گرفت آییننامه اجرایی تشکیل شورای ملی سالمندان را تصویب کند.
هرچند باید با صراحت عنوان کرد که موضوع سالمندی هیچگاه از حد یک تعارف اخلاقی پیشتر نرفته. در حقیقت موضوع سالمندی اغلب اوقات در حد مسئولیت اجتماعی و موضوع خوشایند کلیشهای، موضوع بحثها بوده است. ما در حالی از سونامی سالمندی صحبت میکنیم که عزمی برای حل ابعاد پیچیده آن نمیبینیم. واقعیت تلخ ماجرا اینجاست که ما الزام قانونی و تکلیف حقوقی برای ارایه خدمات شایسته به سالمندان نداشتهایم.
به باور رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور خدمات مراکز حمایتی هم به دلیل محدودیت منابع، محدود به تامین بخش کوچکی از نیازهای سالمندان آسیبپذیر بوده است. به گفته حسامالدین علامه ما برای شناسایی، سیاستگذاری و اقدام به پاسخگویی به نیازهای سالمندان سالم و فعال در درون خانواده و اجتماع نیازمند متولی و نهادهای اجرایی اختصاصی و متناسب هستیم.
هرچند به نظر میرسد برنامه هفتم توسعه کشور به سالمندان روی خوش نشان داده. علامه از تهیه بستههای سیاستگذاری و طرحهای کلان خبر داده بود. بستههایی که قرار است برای تصویب به مجلس و هیأت دولت برسد. بودجه امسال برای اولینبار بخشی را در اجراییشدن سند ملی سالمندان به خود میبیند. بودجه اختصاصیافتهای که همچنان درگیر مشکلات بروکراتیک مالی است.
به گفته مدیرکل دفتر سلامت جمعیت خانواده و مدارس وزارت بهداشت اغلب خانوادهها در سالهای گذشته دو نهایتا سه فرزند به خود میدیدند. به باور حامد برکاتی این خانوادهها میتوانستند از سالمندانشان حمایت کنند. «در سالهای اخیر تعداد فرزندان کاهش یافته و در آینده فرزندی نیست که بخواهد از افراد سالمند خانوادهها حمایت کند.»
آب رفتن خانوادههای ایرانی
به روایت آمارها خانوادههای ایرانی در حال کوچک شدن هستند. آمارهایی که به سال 95 برمیگردند از 24میلیون خانوار ایرانی میگویند. خانوادههایی که 61درصدشان هستهایاند تا سهم خانوادههای گسترده به 4درصد برسد. تکوالدها آمار 7درصدی دارند، هرچند خانوادههای تکنفره هم 7درصدی هستند.
حدود 25صدمدرصد هم سهم خانواده فرزند سرپرست است. خانوادههای زوجی 15درصد از خانوادهای ایرانی را تشکیل میدهند و حدود 6.5درصد سایر مواردند. شاید چرایی این ماجرا را بتوان در کاهش باروری، مهاجرت و تغییر سبک زندگی شهروندان جستوجو کرد.
اگرچه تاخیر در ازدواج، مشکلات اقتصادی، بیکاری و … هم دستبهدست هم دادهاند تا آمارها از کوچکشدن خانوادهها بگویند. خانوادههایی که دیگر پدر و مادربزرگها نقشی در آنها ندارند. خانوادههای کوچکی که پدر و مادرها در آنها نقش تامینکننده شرایط اقتصادی را به عهده گرفتهاند تا سایر مسائل در سایه بمانند.
به گفته مدیرکل دفتر سلامت جمعیت خانواده و مدارس وزارت بهداشت اغلب خانوادهها در سالهای گذشته دو نهایتا سه فرزند به خود میدیدند. به باور حامد برکاتی این خانوادهها میتوانستند از سالمندانشان حمایت کنند. «در سالهای اخیر تعداد فرزندان کاهش یافته و در آینده فرزندی نیست که بخواهد از افراد سالمند خانوادهها حمایت کند.»
در سالهای اخیر بارها از کاهش باروری و سیاستهای تنظیم جمعیت سخن به میان آمده. راهکارهایی که به نظر میرسد کارایی لازم را نداشتند. درواقع باروری کل اوایل دهه 60 کمی بیش از 6 فرزند بود، هرچند در سالهای اخیر به دو فرزند تقلیل یافته.
به روایت آمارها در دهه 60 چیزی حدود 70درصد خانوادهها سه فرزند بیشتر داشتند، درصدی که در سالهای اخیر روی عدد 23 ایستاده است. کاهش چشمگیری که دلایل آن را باید در مهاجرتها، الزامات سکونتی، شرایط اقتصادی و اجتماعی جستوجو کرد.
خانواده در نبرد با مشکلات اجتماعی و اقتصادی
زندگی در خانه پدری و قَد کشیدن بچهها در کنار پدربزرگ و مادربزرگها بخشی از تاریخ زندگی اجتماعی ایران است. دورهای که بچهها عصای پیری پدرها خوانده میشدند و در کودکی همبازی خواهر و برادرها بودند و در بزرگی پشتیبانشان. خانوادههایی که نسل به نسل کوچک و کوچکتر شدند. امروزه ما از خانوادههای هستهای تکوالد، خانوادههای تکنفره و همباشیها حرف میزنیم.
واقعیت ماجرا اینجاست که خانواه گسترده دستخوش روند تکامل تاریخی شده. روندی که در روزگاری جامعه را با خانوادههای هستهای آشنا کرد. خانواده؛ کوچکترین نهاد اجتماعی که هیچگاه در مقابل آسیبها مصون نبوده است.
خانههای بزرگ دیروز جایشان را به خانههای نقلی امروز دادهاند تا پدربزرگها و مادربزرگها در خوشبینانهترین حالت در خانه خودشان روزگار سر کنند. هرچند در سالهای اخیر خانه سالمندان هم به بخشی از زندگی شهری بدل شده است.
خانواده امروزی در یک جبهه با مشکلات اجتماعی دست به گریبان است و در میدان دیگر چنگ در مشکلات اقتصادی میزند. هزینه زندگی، تهیه مسکن، آموزش، درمان و… با گذشته فاصله معناداری یافته است. دیگر خبری از هشتدرها و حوضهای آبی وسط حیاط نیست. خانهها به متراژهای 60-50متری رسیدهاند. البته این روزها حاشیهنشینی بخشی از سرنوشت شهروندان شده. هستند شهروندانی هم که تن به کانکسنشینی دادهاند و همه اینها یعنی دیگر نمیتوان به خانواده گسترده دیروز اندیشید. به گفته رئیس اداره سالمندان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی یکی از مشکلات بزرگ سالمندان، مشکلات رفاهی است. محسن شتی کاهش بعد خانواده را مشکل دیگر حال حاضر دانسته. در حال حاضر بعد خانوادهها کوچک و تعداد فرزندان کم شده است. به باور «شتی» با توجه به وضعیت اقتصادی و فقری که خود فرزندان دارند، خودشان از پس زندگیشان برنمیآیند.