ظرافت جوجه تیغی

نقد فيلم‌هاي چهلمين جشنواره فيلم فجر: «دسته دختران»

زن در جنگ، در طول تاریخ و در عرض جغرافیا از آن عناوین مهمی ا‌ست که تمام شاخه‌های علوم انسانی و هنر برای تشریح‌اش در تلاش هستند. منیر قیدی از ویلایی‌ها تا امروز برای زنان جنگ‌دیده، جنگیده و مي‌شود خشونت پاسخ‌هایش در نشست خبری این فیلم را هم بگذاریم پای همین جنگندگی‌های زنانه که شاید با تیزی زبان آرام بگیرد.

بلدِ آن هستم که بنویسم ۹۰ دقیقه تماشاگرِ لحظاتِ نفس‌گیرِ اصابتِ خمپاره به رگهای حیاتی خرمشهر بودن، دلخراشی تکراری است و فیلم جنگی که تانک نیست و باید یا دستِ‌کم کمی غیر مستقیم‌تر و هنرمندانه‌تر از یک مستند هولناک به جان‌کندن آدمها بپردازد؛ خاصه بعد از سالها و به کارگردانی جنسِ لطیف‌تر. اما یاد رد خونِ خانم دکتر عاشق با بازی هدی زین‌العابدین که روی درِ جیپ سبز کشیده شد تا به حلقه دست بی‌جانِ شهیدی که پشت جیپ بود برسد می‌افتم و نمی‌نویسم.

تلاش همه شاخه‌های علوم‌انسانی و هنر برای تشریح دسته‌های دختران و رنج مادران و سرگشتگی زنانِ جنگ، زیباست؛ حتی اگر بار اصلی نمایش این زیبایی بر عهده جلوه های ویژه بصری باشد

حتي مي‌شود نوشت كه با بودجه ۳۰ میلیاردی که حوزه هنری صرف ساخت این فیلم کرده، خود خرمشهر را می‌توان و باید بالاخره بعد از سالیان سال به آبادی نزدیک‌تر کرد، اما یاد دیالوگ «بیچاره مادرم» از زبان سیمین با بازی خوب فرشته حسینی می‌افتيم و نمی‌نویسيم.

مي‌شود نوشت كه برای لهجه تاسف‌انگیز و خنده‌آور نیکی کریمی در تراژیک‌ترین لحظات فیلم که رشته تسبیح را ناشیانه می‌گسست، متاسفيم و گل‌درشتی‌های بازیِ ستاره دهه شصت سینمای ایران در بُعدِ سایکوتیک مادری که جان دو کودکش را در آتش بمباران از دست داده را دانه دانه بشماريم. اما یاد خلوت پانته‌آ پناهی‌ها با موسیقی و سیگار پشت در پادگان دژ خرمشهر می‌افتيم و نمی‌نویسيم.

مي‌شود برای مردانگی مردهای جنگ که در دسته دختران قربانی بزدلی، فساد، گرفتاری و مرگ شده بودند، مرثیه نوشت، اما یاد شخصیت‌پردازی  نسبتا جاندار زنان فیلم با پنج دنیای درونی نسبتا متفاوت می‌افتيم و نمی‌نویسيم.

می‌توانيم بنویسيم انگیزه هر زنی در هرنوع مواجهه با جنگ در طول تاریخ و در عرض جغرافیا بطور قطع فراتر از درونیات شخصی خواهد شد. اگر نه از روی ذهن‌خوانی که با مرور کارنامه هنری قیدی باور کرده باشیم که با همه کودکی‌های درون، قلب زن ذاتا به عرفان متصل است؛ اما یاد زنده‌به‌گوری صدف عسگری از همان سکانس ورودش به قصه می‌افتيم و نمی‌نویسيم.

پس از تماشای این فیلم سینمایی ، از میانمایگی محتوای فیلمنامه نمی‌نویسيم و فکر می‌کنيم تلاش همه شاخه‌های علوم‌انسانی و هنر برای تشریح دسته‌های دختران و رنج مادران و سرگشتگی زنانِ جنگ، زیباست؛ حتی اگر بار اصلی نمایش این زیبایی بر عهده جلوه های ویژه بصری باشد.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.