داستان‌های کارآگاهی از خالق هری‌پاتر

گفت‌وگو با ویدا اسلامیه (مترجم)، به مناسبت انتشار پنجمین جلد از مجموعه «کارآگاه استرایک» نوشته جی.کی.رولینگ

«کارآگاه استرایک» عنوان یک مجموعه پنج جلدی است که با کتابی به نام «آوای فاخته» شروع شد. کارآگاهی که فعالیت‌هایش را در این مجموعه پیگیری می‌کنیم سابق بر این بازرس پلیس نظامی بوده، ولی در جنگ افغانستان در اثر انفجار مین جاده‌ای بخشی از پای خود را از دست داده است. او مجبور می‌شود از ارتش بیرون بیاید و در ادامه آژانس کارآگاهی خود را راه بیندازد.

المیرا صابرنعیمی: «خونِ خراب» رمانی دو جلدی به قلم جی.کی.رولینگ است که به تازگی با ترجمه ویدا اسلامیه منتشر شده؛ شخصیت اصلی این رمان، یعنی کورمورن استرایک، نامی شناخته‌شده برای طرفداران ادبیات پلیسی در جهان است. رولینگ نخستین جلد از مجموعه «کارآگاه استرایک» را با نام مستعار رابرت گالبریت منتشر کرد، اما به نظر می‌رسد در پنهان‌کردن نام خودش پشت این نام مستعار موفق نبود و خیلی زود علاقه‌مندان به داستان‌های او متوجه شدند که این رمان را خالق هری پاتر نوشته است. به بهانه انتشار این رمان دو جلدی که نسخه اصلی آن سال ۲۰۲۰ با عنوان «Troubled Blood»  منتشر شد  سراغ ویدا اسلامیه رفتیم و درباره ویژگی‌های رمان «خونِ خراب»، فضای داستان‌های پلیسی‌اش، دلیل استفاده از نام مستعار بر روی جلد کتاب و ویژگی‌های جدیدترین رمان رولینگ برای گروه سنی بزرگسال پرسیدیم.

ویدا اسلامیه

خانم اسلامیه، پنجمین جلد از مجموعه «کارآگاه استرایک» هم با ترجمه شما در اختیار علاقه‌مندان به ادبیات پلیسی و به طور خاص جی.کی.رولینگ قرار گرفت. این نویسنده در «خونِ خراب» به چه موضوعی می‌پردازد؟

کارآگاه استرایک، شخصیت معروف آثار پلیسی رولینگ، در رمان «خونِ خراب» با پرونده‌ای عجیب مواجه است. او با زنی آشنا می‌شود که به امید یافتن مادرش، از استرایک درخواست کمک می‌کند. کارآگاه استرایک در جست‌وجوهایش متوجه می‌شود این زن ۴۰ سال پیش گم شده و پیش از او نیز دو بازرس به توالی روی پرونده‌اش کار کرده‌اند؛ پرونده‌ای که هیچ‌گاه نتیجه‌ای نداشته و تا آن موقع سرنوشت زن مفقودشده همچنان نامعلوم بود. «کارآگاه استرایک» عنوان یک مجموعه پنج جلدی است که با کتابی به نام «آوای فاخته» شروع شد. کارآگاهی که فعالیت‌هایش را در این مجموعه پیگیری می‌کنیم سابق بر این بازرس پلیس نظامی بوده، ولی در جنگ افغانستان در اثر انفجار مین جاده‌ای بخشی از پای خود را از دست داده است. او مجبور می‌شود از ارتش بیرون بیاید و در ادامه آژانس کارآگاهی خود را راه بیندازد. به دلیل همه اتفاق‌های بدی که او پشت سر گذاشته، در ابتدای فعالیتش به لحاظ روحی وضعیت بدی داشته و از نظر مالی هم در تنگنا بوده، اما به تدریج غرق در کار جدیدش می‌شود. در واقع مخاطب وقتی داستان‌های این مجموعه را می‌خواند دو خط داستانی را همزمان پیگیری می‌کند. بخش نخست مربوط است به پرونده‌هایی که در مجموعه بررسی می‌شوند و به طور مجزا هم قابل پیگیری هستند. بخش دوم، زندگی این کارآگاه و دستیارش است که نویسنده آن را در لابه‌لای داستان شرح می‌دهد. یعنی وضعیت زندگی کارآگاه استرایک و همکارش در گذشته و حال و اتفاق‌هایی که برای آنها رخ می‌دهد هم به جزئی از ماجراهای جذاب کتاب تبدیل می‌شوند و این دو خط داستانی با هم به پیش می‌روند. با بازخوردی که از مخاطبان کتاب‌ها گرفتم، متوجه شدم این بخش دوم و زندگی کارآگاه‌ها برای بسیاری از مخاطبان حتی جذاب‌تر از ماجراهای پلیسی کتاب است.

شکی نیست که رولینگ یکی از مطرح‌ترین نویسنده‌های جهان است، اما موضوع جالب این است که مجموعه استرایک را با نام مستعار منتشر کرده. به نظر شما چه دلیلی برای انجام این کار داشته؟

دلیل اصلی این تصمیم اعلام نشده، اما به گمان من رولینگ بعد از هری پاتر که با استقبال جهانی روبه‌رو شد، می‌خواست خود را محک بزند و ببیند آثارش فارغ از شهرتی که بعد از هری پاتر به دست آورده، مورد استقبال قرار می‌گیرند یا نه. با این حال، خیلی از کتاب‌خوان‌ها از ابتدای زمان انتشار کتاب‌های این مجموعه از سبک داستان متوجه شدند که این کتاب به قلم رولینگ نوشته شده است.

کمی درباره همین فضای داستانی و نثر رولینگ در مجموعه کارآگاهی‌اش توضیح دهید. این کتاب چه شباهت‌هایی به اثری فانتزی مانند هری‌پاتر داشته که مخاطبان مجموعه جدید متوجه شده‌اند که رولینگ آن را نوشته؟

هری پاتر داستانی تخیلی و فانتزی بود که گرچه مخاطبانش نوجوان‌ها بودند، اما گروه سنی کودک و بزرگسال هم از آن استقبال خوبی کردند. داستان‌های این مجموعه در دنیایی فانتزی اتفاق می‌افتد و ویژگی‌های خاص خود را دارد، اما مجموعه «کارآگاه استرایک» شامل داستان‌هایی واقع‌گراست و به حدی مطابق با واقعیت است که بعضی وقت‌ها حس می‌کنم بعد از خواندن کتاب، بر اساس توصیفات نویسنده از لندن، خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های این شهر را به خوبی می‌شناسم. رولینگ مخاطب را با خود به خیابان‌ها و محله‌هایی می‌برد که در واقعیت هم وجود دارند و آنها را با جزئیات و منطبق بر واقعیت شرح می‌دهد. حتی کافه‌هایی که شخصیت‌های داستانی به آنها می‌روند، واقعا وجود دارند و همین ویژگی آن را به‌شدت باورپذیر کرده است. اما مهم‌ترین ویژگی سبک نگارش خانم رولینگ که کار او را خاص کرده، توصیفات او است. او داستان را با توصیفاتش به پیش می‌برد و آنقدر در این کار مهارت دارد که برای مخاطب اصلا خسته‌کننده نیست و اتفاقا باعث می‌شود مخاطب، داستان را به خوبی مجسم کند. این سبک خاص او در نوشتار، شخصیت‌پردازی و همینطور فضاسازی‌هایش است که رولینگ را متمایز و محبوب کرده و این ویژگی‌ها، با وجود تفاوت دو مجموعه «هری پاتر» و «کارآگاه استرایک»، در هر دو قابل تشخیص است.

یکی از ویژگی‌هایی که برخی منتقدان ادبی درباره کتاب «خون خراب» مطرح کرده‌اند وجود رگه‌هایی از فمینیسم در کتاب است. شما این موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟

این موضوع به روحیات یکی از شخصیت‌های داستانی برمی‌گردد که چنین گرایش‌هایی دارد. او طرفدار حقوق زنان است و در بیان عقایدش، افراطی یا غیرمعقول نیست.

مجموعه «کارآگاه استرایک» هم مانند بسیاری از آثار رولینگ با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد؟
این کتاب، مانند تمام آثار رولینگ، در انگلیس و کشورهای دیگر جهان پرفروش بود. در ایران نیز استقبال خیلی خوبی از چهار جلد قبلی این مجموعه شد و طرفداران این نویسنده به‌شدت پیگیر انتشار ترجمه کتاب پنجم بودند. براساس چهار داستان نخست این مجموعه، آثاری تلویزیونی ساخته شد و انتظار می‌رود براساس «خونِ خراب» نیز همین اتفاق بیفتد. این رمان برنده‌ جایزه‌ کتاب سال ۲۰۲۱ بریتانیا در ژانر ادبیات جنایی هم شده است.

در ابتدای هر فصل اشعاری هم آورده شده. تجربه ترجمه اشعار کلاسیک در یک رمان پلیسی چطور بود؟
رولینگ در ابتدای فصل‌های این کتاب از اشعار ادموند اسپنسر استفاده کرده که شاعر معروف قرن ۱۶ میلادی است و اشعاری که رولینگ استفاده کرده از یک دیوان شعر اسپنسر بوده به نام «ملکه پریان». این دیوان شعر، اثری حماسی و منظوم است و می‌توان تا حدی آن را به شاهنامه تشبیه کرد. از آنجایی که شعرهای این شاعر انگلیسی بسیار زیبا و با قافیه بود نمی‌خواستم به صورت آزاد ترجمه‌شان کنم، به همین دلیل سعی کردم تا حد امکان آنها را به شعر دربیاورم و در این مسیر از کمک برخی دوستانم هم بهره‌مند شدم. به عقیده من آثار اسپنسر در حد شاهکار است، ولی هنوز در ایران آنطور که باید شناخته نشده است.

ترغیب نشدید که کتاب شعر اسپنسر را به طور کامل ترجمه کنید؟

ترجمه اشعار او پروژه بسیار سنگینی است و اگر بخواهم تمام آن را به شعر دربیاورم شاید ۱۰ تا ۱۵ سال زمان ببرد. برای من هم عجیب بود که در زبان فارسی خیلی به اشعار او پرداخته نشده و امیدوارم این اشعار کوتاهی که در کتاب «خونِ خراب» ترجمه شده، معرفی خوبی بر اشعار اسپنسر باشد. مجموعه دو جلدی «خون خراب» اثر جی.کی.رولینگ با ترجمه ویدا اسلامیه در ۱۲۴۸ صفحه و بهای ۳۶۰هزار تومان از سوی نشر کتابسرای تندیس راهی بازار نشر شده است.

خون خراب

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
۱ دیدگاه
  1. Who am I می‌گوید

    🙏🏻👌🏻

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.