گذشت دختر 18 ساله و نجات قاتل پدر

ماجرا به آذر ماه سال 89 بر می گردد. روزی که جسد یک مرد در حاشیه اتوبان تندگویان پیدا شد. بلافاصله ماموران پلیس در جریان ماجرا قرار گرفتند. آنها موضوع را در دستور کار خود قرار داده و با حضور در محل حادثه به تجسس در این رابطه پرداختند. در ابتدا تصور می شد که این مرد قربانی یک تصادف شده و احتمالا راننده ای که به او زده، فرار کرده است. اما با شناسایی هویت جسد، ورق برگشت. کارت ملی این مرد داخل جیبش بود و خیلی زود هویتش فاش شد. او مردی به نام بهنام متولد سال 57 بود و همان حوالی زندگی می کرد. پلیس به سراغ همسر این مرد رفت. این زن به ماموران گفت: «شب شوهرم از سرکار به خانه برگشت. او برای خرید سیگار از خانه بیرون رفت و دیگر از او خبری ندارم.»

با این حال ماموران پلیس پی به تناقض گویی های این زن بردند و بعد از بررسی های لازم متوجه شدند که او با شوهرش به شدت اختلاف داشته است. بنابراین دستور بازداشت او صادر شد و در نهایت این زن، راز یک جنایت را فاش کرد. او به پلیس گفت: «شوهرم مرتب مرا کتک می زد. ما یک دختر 7 ساله داریم. اما دیگر نمی توانستم او را تحمل کنم. تا اینکه با مردی آشنا شدم. به عنوان مسافر سوار خودروی او شده بودم و بعد از آشنایی با او درد و دل کردم. از بد رفتاری های شوهرم گفتم. در نهایت از او خواستم که بلایی سر شوهرم بیاورد. نمی خواستم او را به قتل برساند. فقط می خواستم با ماشین به او بزند، تا فلج شود و خانه نشین. در آن صورت دیگر مرا اذیت نمی کرد. اما محسن جوری با او تصادف کرد که سرش به جدول خورد و جان باخت.»

اعتراف به قتل و صدور حکم قصاص

با اعترافات این زن، محسن نیز دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد: «نمی خواستم او را بکشم. ولی جوری با او تصادف کردم که سرش به جدول خورد. همان لحظه از ترسم فرار کردم. اما دوباره برگشتم و فهمیدم که جان باخته است. اما باور کنید قصد کشتن نداشتم.»

با این اعترافات این مرد و زن، آنها در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. خانواده مقتول که پدر و مادر و دخترش بودند، تقاضای قصاص کردند. با اصرار آنها، حکم قصاص صادر شد. برای همسر مقتول نیز به اتهام معاونت در قتل، حکم زندان صادر شد. بعد از تایید این حکم، پرونده به مرحله اجرا درآمد. در آن صورت بود که واحد صلح و سازش دادسرای جنایی پایتخت، کار خود را آغاز کرد. تلاش آنها نتیجه بخش بود و پدر و مادر مقتول رضایت خود را اعلام کردند. در این میان دختر مقتول که حالا 18 سال دارد، همچنان خواستار قصاص قاتل پدرش شد. تا اینکه او نیز بعد از گذشت چند ماه تصمیم گرفت رضایت بدهد.

آزادی بعد از 11 سال

او صبح دیروز به “شهروند” گفت: «به خاطر رضای خدا این کار را انجام دادم. این مرد مرا در سن کم یتیم کرد. از هفت سالگی بدون پدر بزرگ شدم. او زندگی ما را بهم ریخت. برای همین نمی توانستم رضایت بدهم. تا اینکه متوجه شدم او در زندان رفتار مناسبی داشته است و از کارش هم به شدت پشیمان است. برای همین من هم با خدا معامله کردم. گفتم به قاتل پدرم زندگي مي بخشم. تا به خاطر رضاي خدا و آرامش روح پدرم او آزاد شود. می خواستم اين مرد بعد از 11 سال آزاد شود و شب عيد را كنار خانواده اش باشد. خیلی تصمیم سختی بود. چون من در این سال ها خیلی عذاب کشیدم. ولی به خاطر خدا گذشت کردم.»

با بخشش دختر مقتول، مرد اعدامي از مرگ رهايي يافت. او روز گذشته پس از 11 سال از زندان آزاد شد.