شهروندآنلاین| این روزها تعداد خانوادههای آمریکایی که ادعا میکنند کتابهای مدرسه کودکانشان غیراخلاقیاند و به آنها آسیب میرسانند، بیشتر از همیشه شده است. وضعیتی که به دوگانگی سیاسی جامعه آمریکا دامن زده و گفته میشود در انتخابات آینده سرفصل مهمی را به خود اختصاص خواهد داد.
لوین شلدون که ریاست گروهی را در اختیار دارد که کارش تهیه فهرستی از کتابهای مدرسه است که ایدئولوژی رادیکال و نژادپرستانه را گسترش میدهند، در این زمینه میگوید که در سالهای اخیر کتابهایی که هدفشان تفرقهاندازی بین مردم و مسمومکردن بچهها با ایدئولوژیهای خطرناک است، در مدارس آمریکا بین بچهها توزیع شده و این خطرناک است.
این فعال آموزشی که خود مادر دو فرزند است به کتابی به نام «دوست سیاهپوست: چگونه سفیدپوست بهتری باشیم» اشاره میکند که شنیدن نامش هم به تنهایی خطرناک و آزاردهنده است! او میگوید: «حتی عنوان این کتاب هم نژادپرستانه است و قطعا کتابی نیست که برای بچهها در مدرسه دولتی مناسب باشد و نباید در اختیار آنها قرار بگیرد.» فهرست این گروه از والدین که کتابهایی مانند «سرگذشت ندیمه» رمان ویرانشهری مارگارت آتوود، «شکنندگی سفیدپوست» نوشته رابین دیانجلو، «دوست سیاهپوست» نوشته فردریک جوزف و البته بسیار عنوانهای دیگر را شامل است، در رسانههای غربی سروصدای بسیاری به پا کرده و تعداد پرشماری از ادیبان و فعالان بازار نشر هم چنین حرکتی را به عنوان سفتکردن پایههای سانسور مورد انتقاد قرار دادهاند.
فهرست ممنوعیت
اما اینکه درخواست چنین گروههایی ممنوعیت و ایجاد محدودیت در دسترسی کودکان به چه نوع کتابهایی است، از نظر گردانندگان گروه «نه به چرخش به چپ» کتابهایی که نگاهی انتقادی به تاریخ ایالاتمتحده و مسائل نژادی دارند و البته آثاری که با جزئیات دقیق و شفاف به موضوعات جنسی میپردازند، شامل میشود. در واقع اعضای این گروه که بیشتر والدین دانشآموزان دبستانی و دبیرستانی هستند، خواهان ممنوعیت چنین کتابهایی در مدارس شدهاند.
لوین شلدون با اشاره به اینکه خواسته ما حذف مسائلی چون پورنوگرافی و آزار جنسی کودکان است، میگوید که این خواسته چندان با درخواست گروههای طرفدار آزادی بیان فرق ندارد. با این حال از نظر بسیاری چنین ممنوعیتهایی میتواند یادآور دورانهای سیاه سانسور باشد. مثلا روزگاری که بسیاری از کتابها به دلایل مختلفی در مدارس ممنوع بودند!
موج شکایت
ظاهرا گروههای ذیدخل فهرستی شامل ۸۵۰ عنوان کتاب تهیه کردهاند که ممکن است در دانشآموزان، بسته به نژاد یا جنسیتشان احساس ناراحتی، گناه و اندوه و دیگر احساسهای آزاردهنده روانی ایجاد کنند. در این میان این نکته که ۹۷ کتاب از ۱۰۰ کتاب اول این فهرست را نویسندگانی از اقلیتهای بومی و جنسیتی و البته زنان نوشتهاند، جنجالهای زیادی به پا کرده است!
موضوع دیگر تاثیر ممنوعیتها در حذف کتابهای مختلف بوده که به باور مخالفان باعث رواج تفکر سانسورزده میشود. مخالفان این دیدگاه به حذف بیدلیل یک رمان تصویری کودکانه -که پیشتر برنده جایزه پولیتزر شده- به بهانه بیحرمتی به مقدسات و نمایش هولوکاست از یک مدرسه؛ حذف کتاب «بادبادکباز» خالد حسینی و رمان «دلبند» تونی موریسون و ١٦ رمان دیگر به دلیل داشتن محتوای غیراخلاقی از مدرسهای دیگر و حتی حذف رمان «موشها و آدمها»ی جان اشتاینبک به دلیل کاربرد القاب نژادپرستانه از مدرسهای دیگر اشاره میکنند.
دبورا کالدول- استون، مدیر اداره آزادی اندیشه انجمن کتابخانهها معتقد است این شکایتها تاثیر مخربی بر ایجاد گفتوگوی آزاد و یادگیری دارد و ادعای دفاع از آزادی بیان را زیر سوال میبرد. او و دیگر طرفداران آزادی بیان معتقدند کتابخانهها باید بتوانند نیازهای تمام گروهها را برآورده کنند!
جاناتان فریدمن، رئیس گروه آزادی بیان و تحصیل وابسته به انجمن پن نیز میگوید: «تصور رایج این است که نوجوانان همیشه به دنبال نامشروعترین اطلاعات در تمام زمینهها هستند. اما ما فکر نمیکنیم این تصور صحیحی باشد. من فکر میکنم وقتی مردم به کتابخانه میروند، معمولا از قبل ارتباطی بین خواننده و متن برقرارشده است.»
سیاست خشم
درحالیکه تلاش برای حذف بعضی کتابها از کتابخانههای مدارس تبدیل به تلاشی جهانی شده، از نظر عدهای این قضیه فضای عمومی را عصبیتر از همیشه کرده است. مانند تظاهراتی که در مخالفت با حذف کتاب غیرداستانی «تمام پسرها آبی نیستند» در کالیفرنیا برگزار شد.
سیاستمداران و البته به خصوص جمهوریخواهان البته آگاهانه به دنبال بهرهبرداری از این خشم فزاینده هستند. آنها که میدانند خشم میتواند چه نقش پرقدرتی در سیاست ایفا کند، تلاش دارند تا حد ممکن از این پتانسیل استفاده کنند. این البته باعث خواهد شد جای پای سانسور و ممیزی در دنیا محکمتر شود. به خصوص که حتی تا همین اواخر هم برخلاف تمام ادعاهای موجود درباره آزادی اندیشه و بیان، کتابهای زیادی به خاطر محتوایشان، به خصوص درباره مسائل مذهبی و تابوهای عقیدتی با سانسور مواجه شده و از کتابخانههای عمومی و مدرسهها حذف میشدند و حالا افزایش آمار کتابهای ممنوعه میتواند اوضاع را بدتر از همیشه کند!