خطر خروج از ثبت جهانی تعزیه را تهدید می کند
گفتگو با داوود فتحعلی بیگی کارگردان و پژوهشگر نمایشهای آیینی
«داوود فتحعلی بیگی» را در دهههای گذشته با پژوهشهایش در زمینه هنرهای آیینی و بهخصوص هنر تعزیه میشناسیم؛ کارگردان، بازیگر، نویسنده و پژوهشگر متولد 1329 در زنجان که چهره او را با حضور در فیلمهایی مثل «اینجا شهر دیگری است» «کتاب قانون» «سیب و سلما» «سگکشی» و… میشناسیم. این دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران از جایگاه تعزیه در این روزگار میگوید: «نسخهها و منابع دست اول تعزیه باید چاپ و منتشر شوند. همچنین سبک و سیاق خوانش متنها و اجرای درست تعزیه باید ثبت و ضبط و به علاقهمندان ارایه شود. متأسفانه تاکنون هیچ دستگاه دولتیای متولی این کار نشده است. سالهاست که بسیاری از پژوهشگران نسبت به این موضوع هشدار میدهند و اگر کاری صورت نگیرد، تعزیه بهعنوان هنری آیینی در ایران از ثبتجهانی خارج میشود.»
با توجه به گستردهشدن فضای نمایش در ایران، تعزیه چه جایگاهی پیدا کرده؟ آیا این هنر متناسب با دیگر شاخههای رشتههای نمایشی در این سالها رشد داشته؟
در دوره امروز، تعزیه به جهت کمّی توسعه پیدا کرده است، اما به جهت کیفی به دلیل از دسترفتن اساتید و نبودن آموزشگاهی که این هنر را آموزش دهد، افت پیدا کرده است.
تعزیه از هنرهای آیینی است که در تمام روستاها و شهرهای کشور میتوان سراغ آن را گرفت. آیا اطلاعات کامل و دقیقی از همه گروههایی که در این زمینه فعالیت میکنند، وجود دارد؟ در واقع آیا تعزیه توانسته بهعنوان شاخهای از هنر نمایشی، دایره خود را پیدا کند؟
درحال حاضر تعزیه به صورت گروهی فعالیت نمیشود و فردی است. برای مثال یکنفر تصمیم به برگزاری تعزیه میگیرد و از کسانی که در این زمینه فعالیت میکنند، دعوت میشود تا او را همراهی کنند. اما دلایل زیادی برای توسعه این هنر در پیشِ چشم داریم. امروزه شاید صدها روستا و شهر داشته باشیم که در آنها تعزیهخوانی انجام میشود. شما ببینید کسانی که به تولید و فروش لوازم تعزیه میپردازند، تعدادشان کم نیست.
در گذشته کسی این لوازم را تولید نمیکرد. اما حتما الان کسی هست که لوزام تعزیه خریداری کند که تولیدکنندهای وجود دارد. امروز ما در انجمن تعزیه بیش از 3هزار عضو داریم، درحالی که برخی از شهرها خودشان انجمن دارند و تعداد دیگری به این رقم اضافه میشود. بیش از 100 گروه در اصفهان مشغول اجرای تعزیه هستند.
در دیگر شهرها هم همینطور. در شمال، نیشابور، فارس و اراک و کرج و شهرستانهای اطراف تهران هم تعزیه به صورت جدی دنبال میشود. خوشبختانه در سالهای اخیر کمیته نمایشهای سنتی تشکیل شده و این کمیته در حمایت از هنر تعزیه موثر بوده. برای مثال شناسایی و معرفی تعزیهخوانهای موفق و اعطای نشان درجه یک به این هنرمندان از اقدامات این کمیته است.
درباره تکثر نسخههای تعزیه در مناطق مختلف کشور کمی توضیح دهید. به نظر میرسد نسخه واحدی برای تعزیه درکشور وجود ندارد و گاهی تفاوت این نسخهها در دو منطقه با هم بسیار مشهود است.
بیش از 500 مجلس تعزیه متفاوت داریم. شاخصترین نسخههای تعزیه مربوط به معین البکاء بود که در تکیه دولت از آن استفاده میشد. نسخههای مربوط به میرعزا و میر انجم هم از نسخههای شناختهشده در تعزیهخوانی است.
در برخی از استانها هم تعزیهنویسهایی بودند که آثار قابل توجهی به وجود آوردند؛ مثل رضوان در شمال ایران. به سمت جنوب که برویم، نسخههای بومیای از تعزیه وجود دارند که زبان و موسیقی سنتی آن منطقه را وارد تعزیه کردهاند.
بارزترین نسخهها مربوط به چه شهرهایی است؟
تهران حتی در گذشته هم امکانات وسیعی داشت. گردانندگان تکیه دولت امکانات خوبی در اختیار داشتند. آنها میتوانستند از شعرای برجسته کمک بگیرند که شاید تعزیهنویس نبودند اما سرودن اشعار به آنها سفارش داده میشد و میدانستند که باید چه کنند. در یک فضای خوب، شاعران و اساتید موسیقی و تعزیهشناسها دور هم جمع میشدند و همین باعث میشد نسخههایی که در تکیه دولت خوانده میشود، همیشه کیفیت خوبی داشته باشد.
تکیه دولت در کنار کاخ گلستان قرار داشت و دربار و شاه برای تماشای این تعزیهها به آنجا میرفتند. علاوه بر آن، برخی از رجال باسواد هم در تعزیه حضور داشتند و به همین جهت تعزیههای برگزارشده در این تکیه تاریخی در تهران، برجستگیهایی داشته است. وقتی از پایتخت دور میشویم و به سمت فارس و بندرعباس میرویم، تعزیهها تحتتأثیر موسیقی محلی قرار میگیرند، برای همین تنوع موسیقیایی در آنها کم و اشعار به لحاظ استفاده از اوزان عروضی خاص، محدود میشوند. که خب در کیفیت کار تأثیر زیادی دارد.
آیا امروز میتوانیم ادعا کنیم که سراینده مجلس تعزیه داریم و نسخههایی از اشعار این هنر محصول این زمانه باشند؟
امروزه تعزیهسرایی که بتواند از عهده یک مجلس بربیاید، نداریم. حداقل آنهایی که ادعای چنین کاری را داشتند و من میشناختم، از عهدهاش برنیامدند. یعنی آثاری که ارایه دادند، به قوت و قدرت آثار قدیمی نیست.
آنهایی که مینشستند در تکیه دولت آثاری خلق میکردند زیرنظر معین البکاء، هم استاد موسیقی داشتند و هم استاد شعر و هم استاد مرثیهسرایی. به زیر و بم تعزیهنویسی اشراف داشتند. تنها با یک کلام منظوم نمیتوان تعزیه را ساخت. این فرد باید هم سبک و سیاق تعزیه را بشناسد و هم تئاتر روایی را بشناسد و هم قرآن و حدیث را بشناسد و خیلی چیزهای دیگر.
امروزه وقتی یک تعزیهخوان با شعری جدید روبهرو میشود، آن را با بخشی از شعر نسخهای که در دست دارد، جابهجا میکند و در واقع نسخه دچار تغییر میشود. آیا انجام چنین کارهایی به تعزیه لطمه وارد میکند یا این هم بخشی از تاریخ تعزیه است و برای خود قابل ارزش؟
از قدیم این رویه بین تعزیهخوانها رویهای معمول بوده است. اما متأسفانه این کار همیشه به نتیجه مطلوب ختم نشده است. این کار بستگی به میزان دانش و وسعت نظر فرد دارد. ما در مرثیهسراییها زبان حال متفاوت داریم. ممکن است دهها زبان حال متفاوت در مورد یک واقعه سروده شده باشد. حالا یک تعزیهخوان بیاید بنا به ذوق خودش، آن مرثیهای را که به نظرش زیباتر است را انتخاب کند و از آن استفاده کند، حال آنکه ممکن است تأثیر خوبی در کل تعزیه نداشته باشد.
کسانی را میشناسم که به دلیل نداشتن اطلاعات کافی در زمینه درامنویسی در تعزیه دخل و تصرف کردهاند و حالا از آن متن، نسخهای وجود دارد که خط و ربطش گم شده است. در نسخهای حرفی اضافه میشود درحالی که در نسخه طرف مقابل و نقش مقابلش، جوابی برای آن وجود ندارد. در نتیجه انجام این دخل و تصرفها دقت نظر زیادی میخواهد، حتی نسخههایی وجود داشت که ما برخی از مجالس آن را اصلاح کردیم.
این اصلاح نسخهها چگونه انجام شد و با حضور چه کارشناسانی؟
نسخههایی داشتیم که برخی از مجالس آن مطابق بررسیهایی که انجام دادیم، اشکالاتی داشتند. مثلا برخی از روایتها با آنچه در تاریخ ذکر شده، همخوانی نداشت. برای همین هم با حضور مرثیهسراها، کارشناسان مذهبی، موسیقیدانها و دیگر افرادی که تخصصشان در این زمینه لازم بود، این مجالس اصلاح شد.
مثلا در یکی از نسخهها روایت شده بود که حضرت مسلم زمانی که به کوفه میرود، فرزندانش را هم با خود میبرد، که البته شواهدی در تاریخ وجود دارد که روایت دیگری را مطرح میکند. با کمک کارشناسان این نسخهها اصلاح شد، اما دقیقا سبک و سیاق تعزیه را داشت و بدون اینکه ما قاعده را برهم بزنیم، این اصلاحات انجام شد. این کار بدون حضور کارشناسان تعزیه و افراد آشنا به تاریخ و فرهنگ و ادبیات شدنی نبود.
در زمان قدیم بخشی از تعزیهها در قهوهخانهها یا میادین شهر برگزار میشد و مردم در روزهایی به جز ماه محرم هم تعزیه تماشا میکردند و با آن به خوبی آشنا بودند. آیا این روزها پاتوقی برای تعزیهخوانی، نه فقط در تهران، وجود دارد؟
امروزه وضع زندگی فرق کرده. شاید این وظیفه را به شکل دیگری شهرداریها برعهده گرفتهاند که در مراکز فرهنگی، مکانهای موقتی را برای اجرای تعزیه راهاندازی میکنند. اما جای ثابت و همیشگیای برای اجرای تعزیه وجود ندارد.
تکیهها تا همین چند دهه اخیر وجود داشتند و مختص تعزیه بودند. هرچند ممکن بود مراسم دیگری هم در آن برگزار شود. اما سکوی مخصوص تعزیه، محل مخصوص برای رفتوآمد اسبها و محل مناسبی برای قرارگرفتن تماشاچیها دیدن تعزیه و اجرای آن را مطلوب کرده بود. متأسفانه امروز این امکان وجود ندارد و اجرای تعزیه با موانع زیادی روبهروست.
بازهم شهرداریها میتوانند در فرهنگسراها فضاهای مناسبی برای اجرای دایمی تعزیه برپا کنند؛ اسکلتهایی که به نوعی فضای آن تکیهها را تداعی میکند و فضای مناسب برای اجرا و دیدن نمایش تعزیه. با این حال هنوز افرادی هستند که در تهران به تعزیهخوانی مشغول هستند.
یعنی با وجود برگزاری تعزیه در میادین و فضاهای عمومی شهر، از بینرفتن تکیههای قدیمی همچنان تأثیر مستقیمی بر از بینرفتن هنر تعزیه دارند؟
ما در قدیم بیش از 50- 60 تکیه داشتیم که متأسفانه تخریب شدند. تعزیه هنری است که مکانی ویژه برای خود میطلبد. قطعا وجود چنین مکانی درکیفیت تعزیه تأثیر زیادی میگذارد. تعزیهای که در آن شمشیربازی یا حتی حرکت اسب در صحنههای نبردش آزادانه انجام شود کجا و تعزیهای که در همه صحنهها با محدودیت اجرا روبهروست کجا.
متأسفانه تکیههای خوبی ازجمله تکیه دولت تخریب شدند و همین تکیه در دوره پهلوی به بانک تبدیل شد. بنابراین امکاناتی مهم از تعزیه جدا شد، بیآنکه چیزی دیگر جاگزین آن شود.
اگر قرار باشد تعزیه بهعنوان هنری بومی سینه به سینه نقل شود، احتمالا تا نسلهای آینده اثری از آن به جا نمیماند. آیا تاکنون برای ثبت و مکتوبکردن این هنر کاری انجام شده است؟
تعدادی نسخه در زمینه تعزیه چاپ شده است که اغلب دست اول نیستند. ثبت و مکتوبکردن این هنر لازمهاش این است که اول دانشنامهای برای تعزیه چاپ شود. نسخهها و منابع دست اول باید چاپ شوند. برخی از نسخهها با توجه به هنری که در زمینه عاشورا به کار رفته، معرفی شوند و برخی به دلیل اهمیت تاریخیای که دارند. در کنارش حتما سبک و سیاق خوانش متنها و اجرای درست ثبت و ضبط شود و به علاقهمندان ارایه شود. متأسفانه تاکنون هیچ دستگاه دولتیای متولی این کار نشده است.
سالهاست که بسیاری از پژوهشگران نسبت به این موضوع هشدار میدهند و اگر کاری صورت نگیرد، تعزیه بهعنوان هنری آیینی در ایران، از ثبتجهانی خارج میشود. از طرف میراث فرهنگی، از طرف مسئولان هنر و فرهنگ، دولت، هیچ اقدامی انجام نشده است.
از طرف دیگر تا پیش از این واحد درسی مستقلی به نام آشنایی با تعزیه داشتیم که از طرف دانشگاه تهران حذف شد و دانشگاه سوره هم آن را حذف کرد. برخی مدعی این شدند که این واحد درسی در ذیل درس نمایشهای ایرانی گنجانده شده. درحالی که در همین دوره درس نمایشهای ایرانی از 4 واحد به 2 واحد درسی تقلیل پیدا کرده است. با این حال، دو دانشگاه سوره و فرشچیان با ارایه طرح درس، پیشنهاد اضافهشدن رشته نمایشهای ایرانی و سنتی به رشتههای دانشگاهی برای احیای هنر تعزیه قدمهایی برداشتهاند.