همه داوطلبان قهرمانند/مدال آور مسابقات تکواندوی ترکیه از خانواده‌ای هلال‌احمری می‌آید

داوطلبان هلال احمری علاوه بر فعالیت در بخش‌های انسان‌دوستانه و کمک به همنوعان‌شان، گاه رسالت بزرگ‌تری را عهده‌دار می‌شوند و با حضور در میادین ورزشی و بین‌المللی پیام صلح و دوستی را به گوش دنیا می‌رسانند.
«صبا بیکی» یکی از این داوطلبان نوجوان هلال احمری است که بهمن ماه گذشته موفق شد با شرکت در نهمین دوره مسابقات بین‌المللی تکواندو 2022 (بخش کیورگی آزاد) ترکیه عنوان سوم رقابت‌ها را از آن خود کند و مدال برنز این دوره از مسابقات را به گردن بیاویزد. در این مسابقات که ۳۵۰ تکواندوکار از ۱۸ کشور در آنتالیای ترکیه با یکدیگر رقابت کردند، صبا بیکی عضو نوجوان گلستانی از شهرستان گرگان در وزن ۴۹ کیلوگرم موفق شد به مقام سوم و گردن‌آویز برنز برسد. به گفته خودش، این مدال برنز با افتخاراتی که تمام داوطلبان جمعیت هلال احمر و خانواده هلال احمری او در حوزه کمک به انسان‌ها کسب کرده‌اند، قابل قیاس نیست، اما از اینکه می‌تواند در کاروان‌های ورزشی ایران پیام‌رسان صلح و نوعدوستی باشد به خود می‌بالد.

صبا بیکی، 14 ساله و دارنده مدال برنز مسابقات تکواندوی ترکیه سن و سالی ندارد، اما از کودکی در مکتب هلال احمر بزرگ شده است. به گفته خودش از وقتی فعالیت‌های ورزشی را در کنار فعالیت‌های داوطلبانه هلال احمر دنبال کرده است، خلق و خوی ورزشی‌اش هم تغییر کرده است: «یک داوطلب ورزشکار هلال احمری خیلی خوب می‌تواند در فعالیت‌های ورزشی روحیه جوانمردی و اخلاق‌مداری خود را تقویت کند و به نوعی مروج این مهم در کنار سایر ورزشکاران باشد.»

هفت سال است رشته ورزشی تکواندو را به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کند و تا به حال موفق به کسب دو مدال در مسابقات قهرمانی بین‌المللی، یکی مسابقات تکواندوی فیلیپین و دیگری تورنمنت ورزشی ترکیه، شده است. علاوه بر این، در مسابقات کشوری و استانی هم مدال‌های زیادی کسب کرده است: «در تمام این رقابت‌ها سعی کردم کنار بچه‌ها باشم. انگار ماموریت‌های داوطلبانه ما همیشه همراهمان است، حتی اگر الزامی به انجام‌شان نداشته باشیم. در مسابقات به لحاظ دوری بچه‌ها از خانواده‌ها، خیلی‌هایشان برای تقویت روحیه نیازمند کمک و همدلی هستند و من همواره تلاش می‌کنم هر آنچه در جمعیت هلال احمر آموخته‌ام به کار بگیرم تا دوستانم بتوانند با روحیه بهتری مسابقات را پیش ببرند.»

 

خانواده نقش موثری داشت

بخش عمده‌ای از موفقیت‌هایش را مدیون خانواده داوطلب هلال احمری‌اش می‌داند: «خانواده ما همه عضو جمعیت هلال احمر هستند. از پدر و مادرم گرفته تا من و برادرم که دست‌پرورده آنها هستیم. درواقع از همان کودکی با الفبای فعالیت‌های داوطلبانه هلال احمر آشنا شدیم؛ حتی در برخی از ماموریت‌های امداد و نجات پدر چون در حاشیه سفرهای خانوادگی انجام می‌شد، حضور داشتیم و این شرایط به ما یاد دارد تا همیشه همراه و همدل انسان‌های دیگر باشیم.»

 

نجاتگران هلال احمر، قهرمانان ملی

او از پدرش و همه نجاتگران جمعیت هلال احمر به عنوان قهرمانان ملی ایران یاد می‌کند و می‌گوید: «کسانی که از جان خود برای نجات جان انسان‌های دیگر می‌گذرند، قهرمانان واقعی جامعه هستند. پدر من یکی از این افراد است و او همه ما را با روحیه داوطلبی آشنا کرد. در کنار پدرم، مادرم نیز نقش زیادی در موفقیت‌های من و برادرم داشته است؛ چرا که ایشان هم علیرغم مشغله‌های فراوان زندگی، هیچ وقت فعالیت‌های داوطلبانه را در حاشیه امور خود قرار نداده و ما در کنارش این مهربانی‌ها را یاد گرفته‌ایم.»

کمک به انسان‌ها، اصل مهم زندگی ما

حسین بیکی، پدر صبا هم 24 سالی سابقه حضور در جمعیت هلال احمر را دارد. فعالیت در جمعیت هلال احمر را از 22 سالگی شروع کرد؛ درست بعد از اینکه از خدمت سربازی فارغ شد، اما آنقدر فعالیت‌های داوطلبانه و بشردوستانه به کامش شیرین آمد که در این جمعیت ماندگار شد و امروز یکی از مربیان درجه یک جمعیت هلال احمر استان گلستان است: «خانواده هلال احمری ما یک اصل را سرلوحه زندگی‌شان قرار داده‌اند و معتقدند برای کمک به انسان‌ها در هر شرایطی باید پای کار باشند؛ حال ممکن است این کمک در صحنه حوادث باشد؛ ممکن است در همراهی و همدلی باشد. رعایت این اصل همیشه حال دل‌مان را در زندگی خوب می‌کند.»

پدر خانواده، خودش هم ورزشکار است و در رشته‌های ورزشی جودو، بدنسازی و شنا سابقه فعالیت دارد: «تسلط کاملم به رشته ورزشی شنا باعث شده تا در بخش امداد و نجات سیلاب‌های خروشان و غریق نجات آب‌های خروشان هم فعالیت داشته باشم، البته پسرم نیز در این رشته مرا همراهی می‌کند و گاهی اوقات ماموریت‌هایی را با هم انجام می‌دهیم.»

حسین می‌گوید همیشه کمک به انسان‌ها در هر شرایطی در اولویت کار خانواده ما قرار دارد. فرقی نمی‌کند در مسافرت و تعطیلات باشیم یا در منزل و ساعت خارج از کار اداره ! صبا و امیرحسین هم از کودکی این مهم را درک کرده‌اند و خیلی اوقات خودشان داوطلب انجام کار برای مردم هستند. خوشحالم که این روحیه داوطلبی در بین بچه‌ها وجود دارد. در واقع این روحیه کمک کرده تا نگاه آنها به زندگی فرق کند.

 

مادری داوطلب برای مهربانی به همه

سید لیلا حسینی، مادر خانواده هم که حسین آقا موفقیت فرزندانش در رشته‎های ورزشی و قهرمانی در میادین ورزشی را مدیون او می‌داند، خودش یکی از داوطلبان سرسخت جمعیت هلال احمر است. کافی است باد به گوشش برساند که خانواده‌ای نیازمند کمک است؛ اول به خانواده برای کمک فراخوان می‌دهد، بعد هم سراغ قوم و خویشانش می‌رود.

لیلا هم سابقه فعالیت‌های داوطلبانه‌اش در جمعیت هلال احمر به دوران آخر دبیرستانش برمی‌گردد: «به واسطه یکی از دوستانم با این فعالیت‌ها آشنا شدم و کم‌کم با گذراندن دوره‌های آموزشی مختلف فعالیت‌های خود را در این بخش گسترش دادم. سال 80 بود که با همسرم در جمعیت هلال احمر آشنا شدم و این آشنایی منجر به یک ازدواج هلال احمری شد.»

 

مادر 15 فرزند معلول

مادر صبا همان‌طور که گفته شد، یک قهرمان است. او امروز علاوه بر فرزندان خود، مادر 15 فرزند بی‌سرپرست و بدسرپرست معلول هم هست که در مرکزی در نزدیکی خانه‌شان حضور دارند: «این بچه‌ها نیازمند کمک، رسیدگی و از همه مهم‌تر مهربانی هستند. بچه‌هایی که برای گذران زندگی نیازمند توجه خیرین هستند و ما تلاش می‌کنیم با جذب این کمک‌ها زندگی باکیفیت‌تری برای آنها رقم بزنیم.»

لیلا و دخترش صبا داوطلبانه همه عشق و مهربانی‌شان را نثار این بچه‌ها می‌کنند: «صبا و امیرحسین که هر دو ورزشکار و قهرمان هستند، خوب می‌دانند که خصلت اول قهرمانی جوانمردی است؛ به خاطر همین اغلب با اهدای جوایز و داشته‌های خود به این بچه‌ها سعی می‌کنند به آرامش روحی و روانی خود کمک کنند.»

لیلا علاوه بر فعالیت‌های داوطلبانه خارج از خانه، مسئول ستاد روحیه‌بخشی اعضای خانواده نیز هست؛ این را با خنده می‌گوید و ادامه می‌دهد: «خیلی اوقات همسرم بعد از بازگشت از ماموریت‌های نجات سخت، حال روحی خوبی ندارد و نیازمند همراهی اعضای خانواده‌اش است. هیچ وقت فراموش نمی‌کنم تازه راهی سفر مشهد شده بودیم که خبر تصادف زنجیره‌ای سختی را به همسرم اعلام کردند. همسرم دلش طاقت نیاورد و تغییر مسیر داد. خانوادگی سر صحنه تصادف حاضر شدیم. صحنه دلخراش و خونباری بود. همه کمک کردیم تا اجساد پراکنده را از صحنه جمع کنیم. این یک ماموریت خانوادگی بود که همه با هم انجامش دادیم، اما رسالت من به عنوان مادر و همسر سنگین‌تر بود؛ چر اکه باید با روحیه دادن به دیگر اعضای خانواده سعی می‌کردم به حالت عادی برگردند.»

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.