سناریوی سه ثانیهای برای سرقت یک گنج
پلیس خاش به دنبال ردی از دو زن سارق است که به طرز عجیبی دست به دزدی طلا زدند
سیما فراهانی| تمام دار و ندارش را بردهاند. پرستاری که 9سال تمام کار کرد و با درآمدش طلا خرید. قصد داشت با طلاهایش یک خانه بخرد، اما همه را در عرض سه ثانیه سرقت کردند. دو زن با چادری بر سر، مقابل طلافروشی به طرز ماهرانهای، گنج درون کیف را بردند. تاج طلا، سنجاق طلا، گردنبند نیم متری و چندین گوشواره و دستبند را یکجا سرقت کردند.
ماجرا به چهار روز قبل برمیگردد. وقتی زن و شوهری برای فروش طلا به یک طلافروشی در خاش مراجعه کردند. طلاها درون یک کیفبندی زیپدار بود. نقشه این دزدی درست مقابل در طلافروشی و هنگام ورود این زن و شوهر به مغازه اجرا شد.
مالباخته درباره جزییات این سرقت عجیب به خبرنگار «شهروند» میگوید: «همه چیز در عرض سه ثانیه رخ داد. هنوز هم شوکهام. باورم نمیشود. دخترم همه سرمایهاش را به من امانت داده بود تا آن را به طلافروشی ببرم. چند روز قبل بود که دخترم با من تماس گرفت و گفت که قصد دارد یک خانه در زاهدان بخرد. برای همین گفت میخواهد هرچه طلا دارد، بفروشد تا پول خرید خانه جور شود. دخترم طلاهای زیادی داشت. او سهسال پیش ازدواج کرده بود. پیش از آن هم وقتی مجرد بود از صبح تا شب کار میکرد. پرستار است و در بیمارستان کار میکند. هرچه پول درمیآورد برای خودش طلا میخرید تا بتواند درآمدش را پسانداز کند. 9سال تمام کار کرد و طلا خرید. تا اینکه گفت میخواهد خانهای بخرد. طلاهایش را به من داد. من طلافروشی آشنا میشناختم. برای همین قرار شد طلاها را به آنجا ببرم تا با قیمت مناسبتر بفروشم. همه را درون یک کیفبندی زیپدار گذاشتم. زیپش را هم بسته بودم.
همه چیز درست جلوی در اتفاق افتاد. سه ثانیه طول کشید تا همگی وارد مغازه شدیم. آن دو زن خیلی زود مغازه را ترک کردند. چند ثانیه بعد وقتی سراغ کیفم رفتم دیدم که طلاها نیست.
با شوهرم به این طلافروشی رفتیم. فاصله خانهمان تا مغازه طلافروشی با ماشین یک ربع راه بود. وقتی به آنجا رسیدیم، دو زن جوان با چادر جلوی در مغازه بودند و داشتند ویترین را نگاه میکردند. رفتارشان عادی بود، برای همین به چیزی مشکوک نشدیم. ما مقابل در رفتیم و زنگ را زدیم. چند ثانیه ایستادیم تا مغازهدار، در را باز کند. همان زمان یکی از زنان جلوی من آمد و زنگ را دوباره زد. مغازهدار در را باز کرد. من ماندم بین آن دو زن. یعنی یک نفرشان پشت سرم آمد و یک نفر هم جلوی من بود. همه چیز درست جلوی در اتفاق افتاد. سه ثانیه طول کشید تا همگی وارد مغازه شدیم. آن دو زن خیلی زود مغازه را ترک کردند. چند ثانیه بعد وقتی سراغ کیفم رفتم دیدم که طلاها نیست. همه را برده بودند.
نمیدانم چطور این همه طلا را بردند. آنهم تا این حد سریع؛ طلاها بیشتر از یکمیلیارد تومان میارزید. از آن روز تا الان خواب و خوراک ندارم. شرمنده دخترم هستم. نمیدانیم باید چکار کنیم. دخترم با سختی این طلاها را خریده بود. حالا ما ماندهایم و سرمایه ازدست رفته؛ بلافاصله شکایت کردیم و ماموران کلانتری 11 و پلیس آگاهی خاش پیگیر این پرونده شدند. وقتی دوربینهای مداربسته آن اطراف را چک کردند، متوجه شدیم که آن دو زن بلافاصله بعد از سرقت سوار خودروی پراید که در خیابان منتظرشان بود، شدند. راننده یک مرد بود. فقط همین سرنخ پیدا شده و دیگر هیچ خبری نیست. امیدواریم هرچه زودتر این سارقان پیدا شوند و دخترم زندگیاش نابود نشود. در فضای مجازی هم از همه همشهریهایمان کمک خواستهایم تا شاید بتوانند این سارقان را شناسایی کنند.»
در حال حاضر تحقیقات پلیس روی این پرونده و شناسایی مجرمان همچنان ادامه دارد.