معتمدآریا: نمی‌دانستم زنده هستم یا نه!

کتاب صوتی «عادت می‌کنیم» نوشته زویا پیرزاد با صدای فاطمه معتمدآریا منتشر شد

هفته گذشته مراسم رونمایی از نسخه صوتی رمان «عادت می‌کنیم» نوشته زویا پیرزاد با صدای فاطمه معتمدآریا برگزار شد. متولی این بار هم موسسه «نوین کتاب گویا» بود، اما حضور چهره‌های سرشناس، به این اتفاق فرهنگی شکل و شمایلی ویژه داد. جدای از حضور فاطمه معتمد آریا به عنوان گوینده کتاب، بهمن فرمان‌آرا، تهیه‌کننده و کارگردان هم در مراسم حضور داشت. هرچند همچنان جای زویا پیرزاد، نویسنده رمان در مراسم خالی بود.

زمان زیادی از انتشار نسخه صوتی رمان معروف زویا پیرزاد نمی‌گذرد. «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» که مدت‌هاست از مرز چاپ صدم هم گذشته با صدای شبنم مقدمی از سوی موسسه «نوین کتاب گویا» منتشر شده بود. این نسخه صوتی در 9 ساعت و 12 دقیقه، با صدای بازیگری نظیر مقدمی می‌توانست بار دیگر تاکیدی باشد بر محبوبیت کتاب‌های صوتی در سال‌های اخیر. اجازه رسمی انتشار این کتاب صوتی از نشر مرکز دریافت شده بود و درنهایت با قیمت 42هزار تومان عرضه شد. اما دست‌اندرکاران انتشار صوتی اثر زویا پیرزاد به همین یک کتاب بسنده نکردند و حالا سراغ رمان بعدی نویسنده رفته‌اند؛ «عادت می‌کنیم».

عادت می‌کنیم

هفته گذشته مراسم رونمایی از نسخه صوتی رمان «عادت می‌کنیم» نوشته زویا پیرزاد با صدای فاطمه معتمدآریا برگزار شد. متولی این بار هم موسسه «نوین کتاب گویا» بود، اما حضور چهره‌های سرشناس، به این اتفاق فرهنگی شکل و شمایلی ویژه داد. جدای از حضور فاطمه معتمد آریا به عنوان گوینده کتاب، بهمن فرمان‌آرا، تهیه‌کننده و کارگردان هم در مراسم حضور داشت. هرچند همچنان جای زویا پیرزاد، نویسنده رمان در مراسم خالی بود. پیرزاد مدت‌هاست ساکن آلمان است و احتمالا به جهت بُعد مسافت طبیعتا نتوانسته در مراسم حاضر باشد. هرچند بعد از دو دهه از مطرح‌شدنش به عنوان نویسنده، هیچ‌وقت رغبت چندانی از خود هم برای حضور مقابل دوربین‌ها و خبرنگارها نشان نداده است. به‌خصوص که اهالی رسانه و منتقدان، رمان دومش یعنی «عادت می‌کنیم» را در حد و اندازه‌های «چراغ‌ها…» نمی‌دانستند. هرچند این رمان هم با اقبال فراوان از سوی مخاطبان همراه بود و بر جهان‌بینی پیشین نویسنده اتکا داشت؛ باور به رنج‌های درونی و اجتماعی زنان که کمتر به چشم می‌آید. پیرزاد در «عادت می‌کنیم» واضح‌تر از قبل سراغ چنین رنج‌هایی رفته بود. قصه، روایت سه نسل از زنان ایرانی بود؛ آیه، مادرش آرزو و مادربزرگش ماه‌منیر. همین ترفند روایی نشان می‌داد که نویسنده قصد دارد به چه نوع چالش‌هایی بپردازد. روایت کتاب از سوی معتمدآریا هم همراه شده بود با دوران اوج کرونا و این بازیگر در مراسم رونمایی گفته بود: «اگر کتاب را شنیده باشید، متوجه می‌شوید صدایم پر از اضطراب است، چون نمی‌دانستم فردا برای خواندن ادامه کتاب زنده هستم یا نه! روزهایی بود که هزار نفر بر اثر ابتلا به کرونا از بین ما می‌رفتند و من هم می‌ترسیدم از جان‌سپاران راه ادبیات شده باشم! گذشته از شوخی، باید دانست که کرونا نماد دوران سخت بشری است و تقارن روزهای تولید این کتاب با دوران اوج این بیماری، نوعی تضاد و تناقض عجیب را به همراه داشت، چراکه «عادت می‌کنیم» معنای خاصی از زندگی را در خود دارد. حالی که این کتاب به آدم می‌دهد، شبیه حالی است که وقتی می‌خواهی چای بخوری و استراحت کنی یا لباس زیبا بپوشی و به میان دوستانت بروی یا وقتی که داری در آینه موهایت را شانه می‌زنی؛ حال خصوصی و درونی و بی‌ریای شخصی آدم‌ها را روایت می‌کند و من خیلی دوستش دارم. «عادت می‌کنیم» رمان ارزشمندی است، نه به خاطر خوانش من، به خاطر خود آن.»

چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم

زویا پیرزاد متولد 1331 در آبادان است. نویسنده‌ای ارمنی‌تبار که با انتشار رمانش در سال 1380، جوایز معتبری را از آن خود کرد؛ جایزه مهرگان ادب، جایزه گلشیری، جایزه کتاب سال وزارت ارشاد و… پیرزاد پیشتر با مجموعه داستان کوتاه «طعم گس خرمالو» برنده جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در سال۱۳۷۶ هم بود. او خارج از کشور جایزه «کوریه انترناسیونال» را هم در سال ۲۰۰۹ گرفته بود. شاید از معدود نویسندگانی باشد که تمام آثارش به زبان فرانسه منتشر شده‌اند. هم اینها نشان از جایگاه این نویسنده در اذهان صاحب‌نظران دارد. اما جالب است بدانید شروع حضور پیرزاد در جامعه ادبی، با شک و تردیدهایی همراه بود. زمانی که «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» منتشر شد، جامعه روشنفکری هنوز نمی‌دانست چه تصمیمی در مقابل این رمان بگیرد. رمان از یک‌سو بازی‌های روایی و پیچیده‌نویسی‌های شبه‌فلسفی بعضی رمان‌های آن روزها را کنار گذاشته بود، از سوی دیگر مورد توجه بخش زیادی از زنان قرار گرفته بود. در هر حال آن روزها بین بعضی منتقدان گمان می‌رفت نوشته‌های دشوارخوان‌تر، ارزش ادبی دارند! به همین جهت چندان اقبالی به این رمان نشان نمی‌دادند. تا اینکه بعد از گذشت مدتی، چاپ‌های متعدد این رمان، به نوعی، برخی از صاحب‌نظران را به واکنش‌هایی وادار کرد. عموم نظرات هم بر این مولفه مشترک استوار بود که نویسنده توانسته به ساده‌ترین وجهی، حال‌وهوای زنی از طبقه متوسط ایرانی را نشان بدهد؛ کاری که پیشتر نمونه‌هایی از آن دیده بودیم، اما نتوانسته بود عامه مخاطبان را با خود همراه کند.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
۱ دیدگاه
  1. NotImpo می‌گوید

    طعم گس خرمالو رو به زور تموم کردم خیلی بد بود خیلی اصلا دوسش نداشتم و از این نویسنده دیگه کاری نخوندم

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.