پادشاه فصل‌ها پاییز

طیبه رسول‌زاده

پاییز که می‌شه ما بی‌اختیار می‌ریم اتاق جمشید شوهرخاله‌مان و از او می‌پرسیم ساعت چند است؟ او هم جواب می‌دهد قدیم یا جدید؟ بعد هر دومان می‌خندیم. اصلا شوهرخاله ما به پدرمان پول قرض نداده که مجبور باشیم به شوخی‌هایش بخندیم. خیلی هم صاحبخانه خوبی است.

در واقع پاییز ما را به یاد خاطرات مدرسه و دانشگاه می‌اندازد. جوری که از همه فصل‌ها متنفر می‌شویم. اصلا و ابدا هم یکهو نمی‌آید. در واقع این پادکست‌ها همه‌اش دروغ است و به درد استوری می‌خورد. واقعیت داستان این است که پاییز تا برسد، ذره‌ذره تابستان را به دهنت کوفت می‌کند و جانت را به لبت می‌رساند. مخصوصا اگر پاییز از پانزدهم شهریور شروع شود و یک عده اصرار داشته باشند که در هرصورت اگر هم مَردی، باز به مدرسه بروی.

ما هم مثل عوام‌الناس مثل حجت اشرف‌‌زاده و بهنام بانی معتقدیم که پاییز دلگیر است. شما نگاه کنید نارنگی‌ها را. واقعا این نارنگی کیلویی ۵۸هزارتومان می‌ارزد؟ خرمالو رو ببینید. البته هر مغازه‌ای یک قیمتی آن را می‌فروشد. اگر بروید تره‌بار که حتما ارزان‌ترش را می‌توانید پیدا کنید. ولی باز هم سه تا خرمالو ۴۰هزارتومان خیلی زیاد است. در واقع به زبان فارسی سخت با شما سخن می‌گوید.

البته پاییز به همین چند روز خلاصه نمی‌شود. مهر، آبان وای از آذر که موعد قرارداد خانه‌مان تمام خواهد شد. تولد جمشید آبان است. برای همین ما تصمیم گرفته‌ایم که برایش یک جشن تولد توپ بگیریم و همه رفقایش را دعوت کنیم. بعد پدرم برود روی استیج و از محاسن جمشید و آبان تعریف کند‌. من هم بگویم چهارتا مثال بزن از این محاسن و پدر پاسخ دهد: جمشید لباس قشنگ‌هاش رو می‌پوشد. بالا کمی لخت. پایین کت و کلفت. آدم حظ می‌کند. حالا جمشید یک سبیل نازکی دارد ولی بالاخره احترامش واجب است.

حالا جمشید هیچ. پاییز شب‌های بلندی هم دارد. شما یک گوشه چراغی روشن کنید تا سحر، سرِ ماه زیر پول برقش کم خواهید آورد و مجبور می‌شوید از نور ستاره، ماه و چراغ برق استفاده کنید. شاید با خودتان بگویید عوضش پول برق کولر را نمی‌دهید که باید بگویم، ما تقریبا از پانزدهم مرداد به این طرف کولر روشن نکردیم، چون پدرم معتقد بود کم‌کم وارد پاییز شدیم.

سوالی که‌ خیلی در مورد پاییز می‌پرسند این است که چرا همه رفته‌بودن‌هایشان را می‌گذارند برای پاییز. چرا پاییز هیچ‌کس برنمی‌گردد؟ ما در پاییز به مدرسه می‌رفتیم ولی زود برمی‌گشتیم. با اینکه مادرمان هر روز صبح می‌گفت بری که دیگه بر نگردی. ولی ما می‌خواستیم ثابت کنیم اینکه می‌گویند پاییز هیچ‌کس برنمی‌گردد، دروغ است.

این رفته‌بودن‌ها در پاییز هم پایه علمی دقیقی ندارد. در واقع اصلِ رفتن‌ها مربوط به تابستان است. همه رئیس‌جمهوری‌ها در تابستان می‌روند و جایشان را به نفر بعدی می‌دهند. الان 273روز و 20ساعت و 42دقیقه و 16ثانیه تا رفتن دکتر روحانی هنوز زمان باقی مانده است. تازه ما خیلی برای برگشتن فصل‌ها را ملاک قرار نمی‌دهیم. کلا به عقب برنمی‌گردیم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.