عدم تقابل امور مادی و معنوی
نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین فجری
مسئله معنویت و نگاه معنوی، پیام اصلی ادیان الهی و مدعای تمام مکاتب است. به همان میزان که این حقیقت بیبدیل، اصیل و واقعی است، در تیررس غفلت، انحراف، خیال و توهم نیز قرار دارد و به همین خاطر شایسته توجه، پرداختن و شکوفاساختن است تا هم چشم انسان به واقعیت گشوده شود و هم گمراهههای آن در برابر دیدگان انسان قرارگیرد. حجتالاسلاموالمسلمین فجری، معاون فرهنگی، آموزشی و پژوهشی حوزه نمایندگیولی فقیه در سلسله نوشتاری به این مساله پرداخته است.
برخی بر این باورند که امور مادی و امور معنوی در تقابل با یکدیگرند. به همین خاطر گروهی برای رسیدن به معنویات، کار و تلاش و کوشش را رها می کنند و به عبادت مشغول می شوند چنانکه در روایت است که يكى از ياران امام صادق علیه السلام مدتى خدمت حضرت نيامد، حضرت جوياى حال او شد، عرض كردند: او تجارت و کسب وکار را ترك گفته، و رو به عبادت آورده است. فرمود: وَيْحَهُ أَ مَا عَلِمَ أَنَ تَارِكَ الطَّلَبِ لَا يُسْتَجَابُ لَهُ (الكافي (ط – الإسلامية)، ج5، ص 84) واى بر او! آيا نمىداند كسى كه تلاش و طلب روزى را ترك گويد، دعايش مستجاب نمىشود.
در مقابل گروهی پرداختن به معنویات را مانع کسب و کار می پندارند و برخی مناسبات و روابط خویش با دین و سنت را به طور کامل قطع می کنند و یا از دین و دینداری به یک تجربه درونی و قلبی بسنده کرده و صرف ایمان را موجب رستگاری می دانند و به همین خاطر از اعمال و مناسک دینی به ویژه نماز غافل می شوند؛ در حالی که در دین مبین اسلام پيوند عمیقی میان عوامل مادى و معنوى وجود دارد و همانگونه که اسلام بر تقوا، عبادت، طهارت، دعا، نماز، حج، استغفار و مانند آن تأکید می کند، بسیاری از مسائل دنیوی همچون کار و تلاش، ازدواج و… را نیز مورد سفارش قرار می دهد.
در پرتو اين نگرش، اسلام، همه تلاشهايى را كه در جهت پديد آوردن بركات مادى صورت مىگيرند، چنانچه با انگيزه صحيح و در جهت سازندگى انسان باشند، عبادت شمرده، مقدّس مىداند و معتقد است كه بركات مادّى و معنوى، تنها دركنار هم پديد خواهند آمد. قرآن كريم در اين باره تصريح مىكند كه:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ (اعراف: 96)
اگر اهل آبادىها ايمان آورده بودند و پروا مىورزيدند، بركتهايى را از آسمان و زمين بر آنان مىگشاديم.
خداوند، در آيه ديگرى از قول حضرت نوح عليه السلام مىفرمايد:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً* يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً* وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً (نوح: آيه 10- 12)
پس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، كه او آمرزنده است. باران آسمان را فراوان بر شما فرو مىريزد و شما را با اموال و فرزندان، يارى مىرساند و براى شما باغهايى قرار مىدهد و برايتان نهرهايى قرار مىدهد».
ممکن است پرسیده شود که برکات زمین و آسمان برای مؤمن و کافر گشوده می شود، پس نقش ایمان و تقوا در آن جیست؟ که پاسخ آن است که اولاً رفاه و گشايش براى مؤمنان همراه با بركات است، چنانکه قرآن کریم در آیه فوق می فرماید: «اگر ایمان آورده بودند… برکات را بر آن می گشادیم»؛ اما رفاه و گشايش براى كفّار و نااهلان خالی از بركت است به همین خاطر قرآن کریم در آیه 44 سوره انعام می فرماید: … فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ…؛ هنگامى كه (اندرزها سودى نبخشيد، و) آنچه را به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم؛ تا (كاملاً) خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم).
و ثانیاً بسیاری از اوقات رفاه و گشایش و نعمت های فراوان برای افراد فاقد معنویت و دور از دینداری، ناپايدار و سبب غفلت و غرور و طغيان می شود و خداوند، اين رفاه و گشايش كفار را وسيله مهلت و پرشدن پيمانه آنان قرار داده است. قرآن کریم می فرماید: فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ (توبه: 55) (فزونى) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتى فرو نبرد؛ خدا مىخواهد آنان را به وسيله آن، در زندگى دنيا عذاب كند، و در حال كفر بميرند.
قرآن کریم در این آیات به این نکته مهم اشاره می کند که امور مادی و معنوی ارتباط وثیق و عمیقی دارند و رو آوردن به سوی خدا و توبه از گناهان، علاوه بر بخشیده شدن گناهان و رهایی و از آلودگی ها، مواهب دنیوی بسیاری را به همراه دارد.
متأسفانه ما در عصرى زندگى مىكنيم كه جهان، به شدت در ماديات فرو رفته و يكسره غرق در جاذبههاى نفسانى و امور شهوانى گرديده است. در شرايط كنونى، برخی به گمان آنکه معنویت در تقابل با مادیات است، معنویت را فدای رسیدن مادیات کرده اند و از این نکته غافل شده اند که کسانی که معنویت و خداوند را فراموش کنند، خداوند نیز آنان را به خود فراموشی دچار می سازد: وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ (حشر: 19) و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار كرد.
بنابر این دوری از معنویت عامل خودفراموشی می شود. در تبیین خودفراموشی توجه به این مهم لازم است که در وجود انسان یک «بُعد انسانی» وجود دارد که وسیله ترقی و رشد معنوی انسان است و یک بُعد حیوانی وجود دارد که می تواند انسان را از فطرت انسانی دور نماید. اگر ارتباط انسان با خدا و دینداری تقویت شود سبب معنویت شده و «انسانیت» انسان ظهور و بروز می یابد و انسان می تواند از ملائکه برتر شود و در مقابل دوری از خدا و معنویت، عامل تقویت «بُعد حیوانی» انسان می شود و این حرکت، گاه به جایی می رسد که قرآن کریم در معرفی آنان می فرماید: … أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ (اعراف: 179) آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراهتر!
مهمتر آنکه کسی که انسانیت خود را فراموش کند خدا را نیز فراموش می کند و با معنویات فاصله می گیرد. فاصله گرفتن از معنویات باعث می شود (1) انسان لطف خدا را فراموش كند، مأيوس شده و به بن بست برسد. (2) عفو و بخشش خداوند را فراموش كرده، خود را قابل اصلاح نمىبيند و دست به هر كارى مىزند. (3) رهبران الهى را فراموش می كند، دنبال هر طاغوتى مىرود و فاسد مىشود. (4) قانونِ خدا را فراموش كرده، هر روز به سراغ صدايى مىرود و سر در گم مىشود. (5) راه مستقیم و از بی راهه را نمی شناسد و در ميان صدها راه ديگر گيج شده و به بىراهه مىرود و… .
خلاصه کلام آنکه طبق گواهى قرآن مجيد معنویت نه تنها در تقابل امور مادی نیست بلکه موجب آبادى دنيا و آخرت می شود.