کوه‌نشینان قلب اهواز!

گزارش «شهروندآنلاین» از مناطق فقرنشین اهواز و مسائل اجتماعی-اقتصادی که با آن درگیرند

به کوه پناه برده‌اند؛ زیر سقف خانه‌هایی در کَمرکِش کوه. آفتاب که در میانه آسمان کِش‌وقوس می‌آید، خانه‌ای قدمی روبه‌جلو در صعود کوه برداشته، بی‌آنکه از زمان سقوطش خبردار باشد. کوچه‌ها به ناچار دست آشتی داده‌اند به کوه‌. کوچه‌هایی باریک با شیب تند در فاصله یک‌متری دیواره کوه. خانه‌ها و کوچه‌ها شبیه به‌هم‌اند. زنان، مردان و کودکان اینجا هم به‌هم شبیه شده‌اند. تفاوت خانه‌ها دَر رنگی است که به دَر کوتاه فلزی‌شان پاشیده‌اند. اما کوچه‌ها عین هم‌اند. و اما اهالی؛ تفاوت زنان، مردان و بچه‌ها در رنگ پوست، مو، قد و قامت‌شان است و بس. سرنوشت همه اما یکی است؛ رانده شدن به قلب اهوازی که به حاشیه بیشتر شباهات دارد تا به محله‌ای قدیمی و تاریخی. از روی کوه‌های شهر به حصیرآباد خانه‌ها به لانه‌های کندوی عسل شبیه‌ترند تا سقفی بر سر اهالی. خانه‌هایی تودرتو و درهم‌تنیده. خانه‌هایی که هیچ شباهتی به خانه ندارند، اما سرنوشت‌شان گره خورده به‌هم. نقطه مشترک دیگر این محلات مردان بیل و کلنگ بر دوش است. مصالحی تلنبارشده گوشه یکی از کوچه‌های تنگ هم هست و دیوارهای خانه‌ای که در غیاب ماموران شهرداری روی هم چیده می‌شوند. فاضلاب و زباله‌های رهاشده در گوشه و کنار محله هم هست. فاضلاب و زباله‌ای که در رقابت‌اند برای قرق کوچه‌ها و انتشار بوی تعفن‌شان.

لیلا مهداد- به کوه پناه برده‌اند؛ زیر سقف خانه‌هایی در کَمرکِش کوه. آفتاب که در میانه آسمان کِش‌وقوس می‌آید، خانه‌ای قدمی روبه‌جلو در صعود کوه برداشته، بی‌آنکه از زمان سقوطش خبردار باشد. کوچه‌ها به ناچار دست آشتی داده‌اند به کوه‌.

کوچه‌هایی باریک با شیب تند در فاصله یک‌متری دیواره کوه. خانه‌ها و کوچه‌ها شبیه به‌هم‌اند. زنان، مردان و کودکان اینجا هم به‌هم شبیه شده‌اند. تفاوت خانه‌ها دَر رنگی است که به دَر کوتاه  فلزی‌شان پاشیده‌اند. اما کوچه‌ها عین هم‌اند. و اما اهالی؛ تفاوت زنان، مردان و بچه‌ها در رنگ پوست، مو، قد و قامت‌شان است و بس. سرنوشت همه اما یکی است؛ رانده شدن به قلب اهوازی که به حاشیه بیشتر شباهت دارد تا به محله‌ای قدیمی و تاریخی.

از روی کوه‌های شهر به حصیرآباد خانه‌ها به لانه‌های کندوی عسل شبیه‌ترند تا سقفی بر سر اهالی. خانه‌هایی تودرتو و درهم‌تنیده که هیچ شباهتی به خانه ندارند، اما سرنوشت‌شان گره خورده به‌هم. نقطه مشترک دیگر این محلات مردان بیل و کلنگ بر دوش است. مصالحی تلنبارشده گوشه یکی از کوچه‌های تنگ هم هست و دیوارهایی که در غیاب ماموران شهرداری روی هم چیده می‌شوند. فاضلاب و زباله‌های رهاشده در گوشه و کنار محله هم هست. فاضلاب و زباله‌ای که در رقابت‌اند برای قرق کوچه‌ها و انتشار بوی تعفن‌شان.

در میانه اهواز جاخوش کرده. منطقه‌ای شهره به منبع اب

خانه‌ها ابایی ندارند از پنهان‌کردن نداری اهالی

در میانه شرق اهواز جاخوش کرده؛ محله‌ای شهره به منطقه منبع آب. منطقه‌ای که همسایگانی شبیه به خود دارد؛ محله «بیست‌متری»، «حصیرآباد» و بخشی از «کوی رمضان». شکل و شمایل‌شان به‌هم رفته. محلاتی سَرریز از سکونتگاه‌های ناامن و بافت‌هایی که به 60ساله پیش برمی‌گردند. جزو قدیمی‌هایند و حالا چندصباحی است به محلات کارگرنشین شهره‌اند. اولین مناطقی که تصمیم گرفتند حاشیه‌نشینی را در اهواز باب کنند.

حرف از قدمت، وسعت و جمعیت که به میان می‌آید جزو بزرگ‌ترین سکونتگاه‌های غیررسمی اهوازند. مناطقی که بیش از 4هزار و 900نفر را از قومیت‌های مختلف با هم همسایه کرده‌اند. اهالی‌ای که به روایت آمارها حدود 818 خانوارشان ساکن سکونتگاه‌های ناایمن‌اند.

داستان نام «منبع آب» به 60سال پیش برمی‌گردد به دورانی که خانه‌هایی در همسایگی منبع آب شهر قد کشیدند. محله‌ای در قلب اهواز که حالا حاشیه‌ای است وسیع که با همان نام منبع آب خوانده می‌شود. 60سال پیش خانه‌های نُقلی یکی پس از دیگری قد کشیدند برای سرپناه شدن. خانه‌هایی که حالا دیگر ابایی ندارند از پنهان‌کردن فقر و نداری اهالی.

کاش باران نبارد و کوه هوس ریزش نکند

نداشته‌های اهالی  زیر سقف خانه‌ها گِرد هم آمده‌اند، اما سایه وحشت ریزش کوه همچنان تهدیدشان می‌کند. قبل از این در سال‌هایی که گذشتند کوه ریزش را بهانه کرد برای به یغما بردن زندگی تعدادی از اهالی.

«منبع آب»، «بیست‌متری»، «حصیرآباد» و «کوی رمضان» در میانه‌شان کوه و تپه می‌بینند. محلات فقیرنشین اهواز که دست به دعا هستند تا باران نبارد. ابرها که آسمان را تسخیر می‌کنند، خواب را  از چشمان اهالی می‌دزدند. دلهره سقف‌های ناتوان و دیوارهای کم‌جان می‌افتد به دل اهالی خانه. قطرات باران که می‌خوردند به سر روی خانه‌ها، اشک به چشم اهالی مهمان می‌شود. خانه‌ها به اسارات آب باران می‌روند.

دیوارهای کم‌جان‌تر تسلیم می‌شوند تا آب راه بیابد به اتاقکی چنددرچند متری که نامش را گذاشته خانه. جیب خالی، این مردمان را راهی این خانه‌ها و کوچه‌های تنگ  کرده. هزاران نفری که خانه‌هایشان را یا غیررسمی می‌خوانند یا ناامن و ناپایدار.

«اباذر» و خیلی‌های دیگر از سر ناچاری به این خانه‌ها پناه آورده‌اند. عده‌ای توان اجاره سنگین مناطق دیگر را ندارند. گروهی ورشکسته‌اند و باید از صفر زندگی‌شان را بسازند. «مهاجران شهرهای دیگر هم هستند که برای پیدا کردن کار و زندگی بهتر راهی اهواز شده‌اند و حالا جزو ساکنان مناطق منبع آب‌اند.»

محله‌های با خرده‌فرهنگ‌های مختلف

تعدادی ته‌لهجه بختیاری دارند. گروهی عرب‌‌اند و جمعیتی جزو لرها به حساب می‌آیند. صابئین مندائی و خانواده‌های صوفی هم هستند. تعدادی از شوشتر راهی این محلات شده‌اند. گروهی هم از دزفول، ایذه و… آمده‌اند. مردانی نام‌شان جزو کارمندان به حساب می‌آید. اهالی هم با کارگری نان می‌برند سر سفره اهل و اعیال. عده‌ای هم هنوز جزو بیکاران به حساب می‌آیند. «در بافت‌های قدیمی خانواده‌های اصیل اهوازی ساکن‌اند.»

اهالی واهمه فردای پسرها و دخترهایشان را دارند. فردایی که ترس آن را دارند در کوچه‌های تنگ در میانه کوه رقم نخورد. «اعتیاد هم مثل بقیه‌ جاها اینجا هم به چشم می‌خورد.» «اباذر» بارها به چشم خود شاهد مصرف مواد زنان و مردان در کوچه‌های راه باز کرده در میانه کوه بوده. «فقیرند؛ کوه را کنده‌اند و خانه ساخته‌اند.» خانه‌هایی که به مرور با تراشیدن کوه شکل اتاقکی چندمتری پیدا کرده‌اند.

«اباذر» و خیلی‌های دیگر از سر ناچاری به این خانه‌ها پناه آورده‌اند. عده‌ای توان اجاره سنگین مناطق دیگر را ندارند. گروهی ورشکسته‌اند و باید از صفر زندگی‌شان را بسازند. «مهاجران شهرهای دیگر هم هستند که برای پیدا کردن کار و زندگی بهتر راهی اهواز شده‌اند و حالا جزو ساکنان مناطق منبع آب‌اند.»

آب؛ یواشکی، برق دزدی و بهداشت غایب

«موش، مارمولک، عقرب و… اینجا به وفور به چشم می‌خورد. بوی زباله‌ها و فاضلاب هم هست.» «آیت» هم سال‌هاست با کوچه‌های باریک و تودرتوی محله خو گرفته. کوچه‌هایی که اغلب سرریز از فاضلاب‌ و زباله‌اند. خانه‌ها به خود برق و آب می‌بینند، اما برق و آب‌های یواشکی. «اغلب خانه‌ها برق رسمی استفاده نمی‌کنند.» برق که دزدکی باشد نوسان هم به جانش می‌افتد تا همان یخچال قدیمی نیم‌سوز خانه‌ای برای همیشه خاموش شود.

گذر لوله‌های آب آشامیدنی سازمان آب و فاضلاب اینجا افتاده. خانه‌های قدیمی لوله‌کشی آب دارند، اما خانه‌هایی که شبانه قد می‌کشند چشم دوخته‌اند به لوله آب همسایه. «اغلب از حیاط همسایه‌ها لوله‌انداخته‌اند تا آب داشته باشند.» لوله‌های یواشکی هر روز تعدادشان بیشتر و بیشتر می‌شود، برای همین قطعی آب جزو برنامه روزانه محله است.

حال‌وروز اهالی خیلی خوب نیست و اهالی محله‌های دیگر شهر هرازگاهی کمک می‌کنند بی‌هیچ چشمداشت. حرف از کمک که می‌شود عده‌ای بیمارند و نیازمند درمان. خیلی‌ها غذای درست‌وحسابی نمی‌بینند به خانه‌شان. نیاز به غذا و پوشاک و گاهی تحصیل بچه‌ها هم هست.

خرج‌ودخل خانه‌ها همخوانی ندارند و این یعنی سوءتغذیه اهالی خانه اگرچه هنوز آماری از آن در دست نیست. نمی‌دانم بی‌بی «محمد» بود یا چند خانه آن‌طرف‌تر بی‌بی «احمدعلی» که سوی چشمانش را از دست داد. «سن زیادی ندارد؛ شاید 40 و چند سال. چشم‌هایش ضعیف شد، پول چشم‌پزشک را نداشت و حالا نابینا شده.»

خیابان‌های طولانی و چهارراه‌های متعدد، جوهای رو باز فاضلاب، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی انس گرفته با این محلات

دَر بر همان پاشنه می‌چرخد، بعد گذشت بیش از  4 دهه

اوایل انقلاب، کاوه گلستانی سری به محله منبع آب اهواز زد برای تهیه گزارش. گزارشی در همان برهه در یکی از مجلات آن دوران چاپ شد. گزارشی که گویی همین دیروز تهیه شده و نشانی از  گذشت بیش از چهار دهه در آن نیست. «تمام توصیفات از محله همان چیزی است که هنوز هم به چشم می‌خورد. یعنی در این چهار دهه هیچ تغییری در این مناطق به وجود نیامده.»

«منبع آب»، «بیست‌متری»،«حصیرآباد» و «کوی رمضان» محاصره شده‌اند در میانه شرکت‌های بزرگ نفتی. «مجتبی گهستونی» از شرکت‌های بزرگ نفتی در این محلات می‌گوید. «شرکت‌های بزرگی اینجا مشغول به فعالیت‌اند از کارخانه لوله‌سازی و صنایع مطرح دیگر اما اهالی بی‌نصیب.» به باور این فعال اجتماعی و خبرنگار هیچ سنخیتی میان شرکت‌های بزرگ و وضعیت اهالی وجود ندارد. «خیابان‌های طولانی و چهارراه‌های متعدد، جوهای رو باز فاضلاب، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی انس گرفته با این محلات.»

چهار سال پیش بود که «گهستونی» طرحی داد به شورای برنامه‌ریزی. طرحی تحت عنوان احیای گردشگری و مباحث تاریخی منطقه 7 اهواز. «طرح تصویب شد، اما کاری انجام نشد. این مناطق پتانسیل خوبی دارند، اما کو گوش شنوایی که کاری انجام دهد. بی‌هیچ کمک و یاری محوطه‌های باستانی را شناسایی، ثبت و مرمت کردیم.»

این مناطق حالا میزبان مهاجران‌اند؛ اهالی‌ای که خانه‌ای ارزان با پول جیب‌شان همخوانی دارد. اهالی‌ای که در جست‌وجوی خانه ارزان‌قیمت یا حالا در انتهای خیابانی طویل ساکن خانه‌های سر تپه شده‌اند یا زیر تپه. «اهواز مناطق حاشیه‌نشین هم دارد، اما این چهار محله چندسالی است جزو حاشیه شهر شده‌اند با سکونتگاه‌های غیررسمی‌شان.»

جابه‌جایی به شهرک‌های اطراف؛ رویای محقق‌نشده

در نقشه شهری در مرکز اهواز جاخوش کرده‌اند. محلاتی هویت‌دار و شناسنامه‌دار. محلاتی به یادگار مانده از اهوازی‌های قدیمی. «هر کسی مشکلی پیدا کرد و توان مالی‌اش را از دست داد راهی این محلات شد.»

به گفته «گهستونی» این مناطق حالا میزبان مهاجران‌اند؛ اهالی‌ای که خانه‌ای ارزان با پول جیب‌شان همخوانی دارد. اهالی‌ای که در جست‌وجوی خانه ارزان‌قیمت یا حالا در انتهای خیابانی طویل ساکن خانه‌های سر تپه شده‌اند یا زیر تپه. «اهواز مناطق حاشیه‌نشین هم دارد، اما این چهار محله چندسالی است جزو حاشیه شهر شده‌اند با سکونتگاه‌های غیررسمی‌شان.»

خانه‌های منطقه منبع آب و  همسایگانش دو دسته می‌شوند یا غیررسمی‌اند یا فرسوده. خانه‌هایی که تاب باران و زمستان را ندارند. «زمستان‌های مختلف شاهد تخریب برخی از این خانه‌ها بودیم.»

خانه‌هایی که کشته می‌دهند به وقت زمستان یا ریزش کوه. «مسئولان دوره‌های مختلف از این مناطق بارها بازدید داشته‌اند. هربار وعده‌هایی داده شده برای جابه‌جا شدن محلات و انتقال‌شان به شهرک‌های اطراف اهواز اما بی‌نتیجه.»

حاشیه در متن، نیازمند همکاری فرابخشی

بیست‌وپنج‌هکتار زمین در محله کوی سپیدار امید حدود 50-40 خانوار شد در یکی، دوسالی که گذشت. اتفاقی میمون که در نتیجه پهنه خطری با مساحت 11هکتار  و 811 خانوار رقم خورد. شهر رامین هم اعلام آمادگی کرده برای جابه‌جایی خانوارهایی که در پهنه خطر قرار دارند.

به گفته شهردار منطقه 7 اهواز بحث انتقال خانوارهای ساکن در پهنه خطر تا حدودی در حال انجام است. «یکسری خانه در حال ساخت است تا براساس اولویت‌بندی خانوارها منتقل شوند. کارهای شناسایی و تشکیل پرونده‌ها انجام گرفته است.» به گفته فرامرز نجف‌پور خانه‌هایی قبل از این به تعدادی از خانوارها واگذار شده است. هرچند نجف‌پور اطلاع دقیقی از جزئیات نحوه واگذاری‌ها ندارد. «حمایت‌هایی صورت گرفته. سهم شهرداری در این بخش یک‌میلیارد تومان بود که پرداخت شد علاوه بر تخریب‌ها و … که شهرداری به‌عهده گرفت.»

به باور شهردار منطقه 7 اهواز سروسامان دادن به «منبع‌آب»، «حصیرآباد»، «بیست‌متری» و بخشی از «کوی رمضان»  نیاز به توجه فرابخشی دارد. «ما در قامت شهرداری این منطقه تعهدات‌مان را انجام می‌دهیم. سعی‌مان این است خدمات شهری بهتری به این منطقه ارایه بدهیم.»

این مناطق نیازمند جذب سرمایه‌گذارند برای برون‌رفت از حاشیه‌‌شدن و معضلاتی که با آنها دست به گریبان‌اند. «خیلی از مسئولان از این مناطق بازدید داشتند، اما هیچ‌کدام به نتیجه نرسیدند و وعده‌ها ابتر باقی ماندند.»

وعده‌هایی که ابتر باقی ماندند

شهرداری منطقه 7 اهواز در فکر سروسامان دادن به جاده‌های منطقه و محل عبور و مرور اهالی است. هرچند سعی دارد مانعی باشد بر سر راه ساخت‌وسازهای غیرمجاز. «به شخصه در گفتن از این مناطق از اصطلاح حاشیه در متن استفاده می‌کنم. این مناطق در متن شهر‌ند، اما حاشیه به حساب می‌آیند.»

به گفته نجف‌پور این مناطق بیشترین بیکار را در خود جای داده‌اند. «این محله‌ها نیازمند نگاه ویژه هستند. به عنوان نمونه این محلات 60 انبار ضایعات به خود می‌بینند و این یکی از معضلات است.» معضلاتی که زنجیروار به‌هم پیوسته‌اند. «سروسامان دادن این مناطق نیازمند پروژه‌های عمرانی و بودجه دولتی است.»

«منبع‌آب»، «حصیرآباد»، «بیست‌متری» و بخشی از «کوی رمضان»  یعنی مناطقی محروم که دست شهرداری را از منابع مردمی منطقه کوتاه می‌کند. «ما نمی‌توانیم هم‌پای شهرداری‌های دیگر پیش برویم، چون از منابع مردمی محروم هستیم.»

به باور نجف‌پور این مناطق نیازمند جذب سرمایه‌گذارند برای برون‌رفت از حاشیه‌‌شدن و معضلاتی که با آنها دست به گریبان‌اند. «خیلی از مسئولان از این مناطق بازدید داشتند، اما هیچ‌کدام به نتیجه نرسیدند و وعده‌ها ابتر باقی ماندند.»

شهردار منطقه 7 اهواز از پروژه‌های توسعه منطقه‌ای می‌گوید. از ایجاد تفرجگاهی بزرگ که درنهایت منجر به ارزش‌افزوده منطقه شود. «این تفرجگاه می‌تواند بخشی از بیکاران منطقه را جذب کند. این فرصت بزرگی است در دل منطقه‌ای محروم.»

تفرجگاه قرار است روی تپه‌هایی ساخته شود که در همه این سال‌ها تهدیدی بودند بر جان اهالی. «برای اجرایی‌کردن این پروژه نیازمند جذب سرمایه‌گذار هستیم. البته پنج پروژه دیگر توسعه‌ای هم طراحی شده است.»

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.