نجات از مرگ در ارتفاع 2500 متری

موفقیت نجاتگران کرمانشاهی در عملیات سخت 11 ساعته

بهار که می‌شود حوادث کوهستان هم رنگ‌وبوی دیگری به‌خود می‌گیرد. صعود کوه‌روها برای جمع‌آوری گیاهان دارویی و حوادثی که در ارتفاعات در کمین این افراد نشسته است. نجات پیرمرد 66 ساله‌ای که در ارتفاع 2500 متری کوه روستای خلگ در مرز میان کامیاران و کرمانشاه دچار سکته قلبی شده بود ازجمله این موارد است. پیرمردی که جان خود را امروز مدیون جوانان هلال‌احمری است که بعد از حدود 11 ساعت عملیات سخت‌وفشرده نجات در ارتفاعات این کوهستان خشن آن‌هم با زبان ‌روزه موفق شدند خود را به او رسانده و جانش را نجات دهند. ماموریتی که حتی بومی‌های منطقه را هم حیرتزده کرد چراکه کسی گمان نمی‌کرد نجاتگران هلال‌احمر قبل از آنکه نفس‌های پیرمرد در سینه حبس شود او را نجات دهند.

ساعت 13 و 45 دقیقه روز دوشنبه بود که مرکز فوریت‌های امدادی جمعیت هلال‌احمر فرمان اعزام تیم واکنش‌سریع جمعیت هلال‌احمر کرمانشاه را به سمت روستای خلگ صادر کرد. همین فرمان 5 نجاتگر هلال‌احمری این شهرستان را راهی منطقه کرد. سجاد امیری‌پریان یکی از این نجاتگرها می‌گوید: «وقتی به روستا رسیدیم از یک مسیر خاکی طولانی تا کوهپایه را طی کردیم. ارتفاع کوه زیاد بود و بعد از بررسی منطقه متوجه شدیم با توجه به شرایط مصدوم بهتر است عملیات به‌صورت هوایی دنبال شود اما وزش باد شدید و نزدیکی ما به ساعت ممنوعیت پرواز، بهره‌گیری  از امکانات امدادهوایی را برای ما غیرممکن کرد.»

عملیات سخت نجات روی دیواره کوهستان

چاره‌ای نبود نجاتگران باید مسیر زمینی را برای دسترسی به مصدوم 66 ساله انتخاب می‌کردند: «مسیر، شیب سختی داشت. در نقاطی شیب 60 درجه بود و باید دست به سنگ، مسیر را طی می‌کردیم. بخشی از مسیر هم به‌صورت شن اسکی بود. ارتفاع بلندوطولانی بودن مسیر اما مانع انجام ماموریت ما نشد، باید سریعا خود را به مصدوم می‌رساندیم چراکه هرلحظه امکان سکته دوم وجود داشت.»

بالا رفتن از سینه پرشیب کوه آن‌هم با وسایل سنگین امدادونجات برای نجاتگران روزه ، نفسی باقی نگذاشته بود: «12 کیلومتر مسیر پرپیچ‌وخم کوهستان را پشت سرگذاشتیم تا بتوانیم به مصدوم برسیم.»

راه رسیدن به مصدوم البته فقط به‌خاطر طولانی بودن مسیر، سخت نبود بلکه مشخص نبودن جای دقیق مصدوم و همراهانش هم کار را برای نجاتگران سخت کرده بود. مجید جهانشاهی یکی دیگر از امدادگران حاضر در ماموریت می‌گوید: «محل دقیق نقطه‌ای که این سه نفر در آن قرار داشتند کامل مشخص نبود. تنها گوشی تلفن همراهی هم که این افراد در اختیار داشتند و گهگاهی از طریق تماس تلفنی، ما را در مسیر راهنمایی می‌کردند یک گوشی ساده قدیمی بود که امکان ارسال لوکیشن نداشت به‌خاطر همین بخش زیادی از زمان ما صرف برگشتن از مسیرهای اشتباهی که اعلام می‌کردند شد. مثلا به ما می‌گفتند زیر قله هستیم این در حالیست که  برای ما کوهنوردان تخصصی زیر قله فاصله 300 متری پایین قله می‌شود براساس این حرف تمام یال‌های کوهستان را دنبال این افراد گشتیم اما خبری نبود. کم‌کم پایین‌تر آمدیم و دیدیم نقطه‌ای که این افراد هستند خیلی پایین‌تر از جایی است که اعلام شده بود. »

بیمار حاضر بود بمیرد اما درد نکشد

ساعت نزدیک 8 شب بالاخره نجاتگران به این سه کوه‌رو رسیدند. پیرمرد 66 ساله از درد به‌خود می‌پیچید: «داروهایی که از اورژانس گرفته بودیم سریعا به بیمار دادیم و خوشبختانه خیلی سریع وضعیت او رو به بهبودی رفت. یکی از همراهان پیرمرد تعریف می‌کرد به‌حدی قفسه سینه‌اش درد می‌کرد که چاقو را به طرف ما گرفته بود و می‌گفت خلاصم کنید تا کمتر درد بکشم و این دو نفر هم با دیدن این وضعیت حسابی دستپاچه شده بودند.»

اگر یک‌ساعت دیرتر به مصدوم می‌رسیدیم امکان برگشت به پایین را نداشتیم و باید شب‌مانی در کوه را انتخاب می‌کردیم. بخشی از مسیر برگشت، شیب‌ تندوصخره‌ای داشت و اگر نور نبود نمی‌توانستیم آن را طی کنیم، اما خوشبختانه به‌موقع رسیدیم هرچند راه برگشت هم خالی از سختی‌ومشقت نبود.

نجاتگران هلال‌احمر که رسیدند آرامش هم به همراهان این مرد برگشت. هوا داشت تاریک می‌شد که کم‌کم برای برگشت آماده شدند: «اگر یک‌ساعت دیرتر به مصدوم می‌رسیدیم امکان برگشت به پایین را نداشتیم و باید شب‌مانی در کوه را انتخاب می‌کردیم. بخشی از مسیر برگشت، شیب‌ تندوصخره‌ای داشت و اگر نور نبود نمی‌توانستیم آن را طی کنیم، اما خوشبختانه به‌موقع رسیدیم هرچند راه برگشت هم خالی از سختی‌ومشقت نبود.»

امکان انتقال با بسکت هم نبود

پوریا پشته‌کشی یکی دیگر از نجاتگران حاضر در این ماموریت سخت هم می‌گوید: «از سختی‌های  راه رفت که بگذریم راه برگشت هم سختی‌های بسیار خود را داشت. ابتدا بیمار را داخل بسکت گذاشتیم تا به پایین منتقل کنیم اما احساس خفگی می‌کرد؛ به درخواست خودش بی‌خیال بسکت شدیم و با گرفتن زیربغلش  سعی کردیم او را در طی این مسیر سخت یاری کنیم.»

باد به‌شدت می‌وزید و از یک‌ساعتی دیگر نور طبیعی هم از بین رفت و این، سختی کار نجاتگران را دشوار کرد: «هرچند مسیر سختی بود اما با همت امدادگرانی که با زبان روزه این ماموریت را انجام دادند سرانجام با خوبی‌وخوشی تمام شد اما حقیقت امر این است که متاسفانه باید به‌خاطر سهل‌انگاری برخی افراد شاهد حوادث تلخی در فصل بهار و مناطق کوهستانی باشیم.»

به گفته او کوه‌روهایی که به بهانه گیاهان دارویی به ارتفاعات بلند صعود می‌کنند نه به مسیرهای ناشناخته کوهستان آشنایی دارند نه امکانات‌وتجهیزات کامل همراه می‌برند، تنها تجهیزات همراه این پیرمرد گونی آردی بود که با دوتکه طناب آن را تبدیل به کوله کوهی کرده بود، نه کفش‌مناسب نه آذوقه‌کافی و همه اینها باعث می‌شود تا نجاتگران با ماموریت‌های سخت روبه‌رو شوند.

 

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.