در کتاب «عشق سالهای فیلمفارسی و نوزایی سینمای ایران»، نوزایی سینمای ایران از بطن سینمای فیلم فارسی و بر آمدن فیلمسازان تاریخ سازی چون مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی و دیگران، با نگاهی جامعهشناختی مورد واکاوی قرار می گیرد.
شهروند آنلاین: ماجرا از واپسین سالهای دهه چهل آغاز میشود و میرسد به امروز؛ ماجرای سینمایی که همچنان درآمیخته با ساختار و مفهوم پدیدهای به نام «فیلمفارسی» بود اما از دل آن آثاری ماندگار بیرون آمد. بطن این سینما چه بود که آبستن تولد چنین آثاری شد؟ کاراکترهای ماندگار سینمای ایران چگونه از این بستر بیرون میآمدند؟ ستاره کی به سینمای ایران پیوست؟ چه وقت باید مرگش را رقم میزدند؟ و چه زمانی مُرد؟
بهزار عشقی در کتاب «عشق سالهای فیلمفارسی و نوزایی سینمای ایران» به این مباحث میپردازد و مباحثی نظیر شخصیتهای ماندگار و اقتباس ادبی، سینمای خیابانی و ناتورالیسم ایرانی، شیدایی و عقلانیت مدرن و سینمای پرویز کیمیاوی، سیاست حذف و بازی کی بود کی بود من نبودم، ستاره مرده است و دیگر نمی میرد، از کیارستمی استالین نسازیم، دروغخوانی و تاریخ، ارجاعهای فرهادی و گفتوگوهای بینامتنی.
بهزادعشقی، مؤلف این کتاب از سال ۱۳۵۰در نشریات هنری و تخصصی سینما و ادبیات مینویسد و انتشارات «نگاه» کتابی دیگر هم از او به چاپ رسانده؛ کتابی با عنوان «کهنالگوی سینمای ایران». عشقی در این کتاب می گوید: «تاریخ سینمای ایران به تعبیری تاریخ تیپهای تکرارشوندهای است که در فیلمهای مختلف تکثیر میشوند و معمولا متاثر از تحولات اجتماعی تغییر چهره میدهند و در مواردی نیز از قطب مثبت داستان به قطب منفی میکوچند.»
هر دو کتاب به تازگی از سوی انتشارات «نگاه» روانه بازار کتاب شدهاند.