مقتول زندگیام را طلسم کرده بود
گفتوگوی «شهروندآنلاین» با قاتل عجیبی که پسرعمویش را با 7 ضربه چاقو کشت
حوصله صحبتکردن ندارد. توهماتش باعث شده حرفهای عجیبی بزند. با اینکه مجرد است، اما خودش را یک مرد متاهل معرفی میکند که دو فرزند خردسال هم دارد. از قتل نهتنها پشیمان نیست، بلکه حتی از اینکه نتوانسته همسر مقتول را هم بکشد، ناراحت است. میگوید تنها پشیمانیاش فقط نکشتن همسر مقتول است. با مقتول نسبت فامیلی داشت. از شهرستان به تهران آمد، یکراست به خانه پسرعمویش رفت و در آنجا با هفت ضربه چاقو مرد 70ساله را در مقابل چشم همسر و فرزندش کشت. او قصد داشت همسر مقتول را هم به قتل برساند، اما با صدای دادوفریاد او هول شد و از پنجره فرار کرد. این قاتل خودش را به خانه همسایه انداخت و در آنجا نیز نتوانست مانع فریادهای زن همسایه شود. درنهایت هم پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و او را دستگیر کرد.
مهیار 40ساله به اتهام قتل پسرعموی 70سالهاش دستگیر شده است. ماموران کلانتری 157 مسعودیه در جریان این موضوع قرار گرفته بودند و بعد از آن نیز ماجرای این جنایت به بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی پایتخت گزارش شد. حالا مهیار دستگیر شده و با صحبتهای عجیبش، مسیر این پرونده جنایی را معمایی کرده است. او در گفتوگو با «شهروند» از دلایل و انگیزهاش برای کشتن فامیلشان میگوید:
در تهران زندگی نمیکنی؟
نه، من در شهرستان زندگی میکنم. مقتول با زن و بچههایش در تهران زندگی میکرد. او چهار دختر دارد، سه دخترش ازدواج کردند. دختر بزرگترش هم ناشنواست و با خودشان زندگی میکرد.
چرا مقتول را کشتی؟
به خاطر اینکه او زندگیام را تباه کرده بود. 10 سال است که به خاطر او نمیتوانم زندگی درستی داشته باشم و روی آرامش را نمیبینم. او برایم دعا و سحر و جادو میگرفت، برای همین زندگیام با مشکل مواجه میشد. من کشاورز هستم. اما در این 10 سال هر کجا رفتم به من کار ندادند. به همدان، مشهد، قم و اراک رفتم، ولی فایدهای نداشت. همه اینها به خاطر طلسم و جادوی مقتول بود که زندگیام را نابود کرد.
از کجا میدانستی که او برایت دعا میگیرد؟
اوایل هر بار به بهانههای مختلف مرا به خانهاش دعوت میکرد. وقتی به آنجا میرفتم و غذا میخوردم، حالم بد میشد. سنگینی دعا را احساس میکردم. یکبار آنقدر حالم بد شد که همان لحظه به پشتبام رفتم و میخواستم خودم را به پایین پرت کنم، ولی آنها مانعم شدند. یک بار هم چند سال پیش در روستایمان، در جوی آب نزدیک خانهمان یک دعا و ورد پیدا شد. وقتی پیگیری کردم، به من گفتند که این دعا را پسرعمویت برای زندگیات گرفته است. برای همین مطمئن هستم که او زندگیام را طلسم کرده بود.
اختلافی با هم داشتید؟
من هیچ اختلافی با او نداشتم. اما او مرتب از من میخواست که با دخترش ازدواج کنم، برای همین برایم سحر و جادو میگرفت. میخواست محبت من به دخترش را بیشتر کند. اما من او را دوست نداشتم. خودم زن و بچه دارم. ولی او دست بردار نبود. میخواست هر طور شده دخترش را به عقد من دربیاورد. برای همین میخواست مرا پایبند خانه خودش کند. به همین علت بود که هرجا و به هر شهری میرفتم کسی به من کار نمیداد.
ولی تو که مجردی؟
نه. من چند سال پیش عاشق دخترخالم شدم و با او ازدواج کردم. یک دختر و پسر 10 و 8ساله هم دارم.
مطمئنی؟
من حالم خوب نیست. سرم گیج میرود و نمیتوانم درست صحبت کنم.
تنها اختلافتان سر همین موضوع بود؟
مقتول پشتسرم هم بدگویی میکرد. به تمام فامیل گفته بود که متادون مصرف میکنم و میخواهم بلایی سرشان بیاورم. من هم دیگر طاقت این حرفها را نداشتم.
روز حادثه چطور مقتول را کشتی؟
آن روز از همدان به قم رفتم. بعد هم به تهران آمدم و به خانه مقتول رفتم. میخواستند برایم چایی بریزند، اما گفتم نمیخورم. دیگر در خانه آنها هیچ چیزی نمیخوردم، چون باز هم مرا طلسم میکردند. مقتول دوباره از من خواست که با دخترش ازدواج کنم. من هم گفتم که اگر به اندازه این خانه برایم طلا بیاوری باز هم با دخترت ازدواج نمیکنم. او دستبردار نبود. برای همین چاقو را از کیفم درآوردم و چند ضربه به او زدم.
بعد چه کار کردی؟
میخواستم همسرش را هم بکشم، چون او هم در این ماجراها بیتقصیر نیست، ولی او با دخترش به اتاق رفتند و در را قفل کردند. فریاد میزدند. من هم ترسیدم و از پنجره یک اتاق دیگر خودم را به خانه همسایه رساندم. آنجا هم وقتی مرا دیدند، فریاد زدند و پلیس سر رسید. من هم دستگیر شدم.
از این جنایت پشیمانی؟
تنها پشیمانی من به خاطر این است که چرا همسرش را نکشتم. او زنده مانده است. برای همین خیلی ناراحتم. او هم مرا بدبخت کرده بود و در این اتفاقات نقش بسیار زیادی داشت.
از قبل برای این جنایت برنامه ریخته بودی؟
بله. از اول ماه رمضون تصمیم به قتل گرفتم.
چاقو را از کجا گرفتی؟
وقتی در شهرستان بودم آن را به قیمت 280هزار تومان خریدم و به تهران آمدم. تنها هدفم کشتن او و همسرش بود. اما حالا همسرش زنده مانده است.