ماجرای دزد بدشانس و کارآگاه‌بازی نوجوان 14 ساله

سارق حرفه‌ای با شگردی عجیب دست به دزدی‌های سریالی در پارک‌های پایتخت می‌زد

همه‌چیز از همان اتفاق تلخ بچگی‌اش شروع شد. دزد سابقه‌داری که نوجوان‌ها را در پارک‌های مختلف تهران شکار می‌کرد. با شگردی عجیب، آنها را به جایی خلوت می‌کشاند و در نهایت پس از ضرب‌وشتم، گوشی یا وسایل گرانقیمت‌شان را سرقت می‌کرد. یاسر درست پس از آزادی از زندان، سرقت‌هایش را از سر گرفته بود. او وقتی در یکی از پارک‌های تهران به سراغ طعمه‌ای دیگر می‌رفت، هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که طعمه قبلی به‌صورت اتفاقی او را دیده و کارهایش را زیرنظر دارد. کارآگاه‌بازی پسر 14 ساله که یک‌بار قربانی سرقت یاسر شده بود، این دزد حرفه‌ای را دوباره راهی زندان کرد. دزدی که پس از دستگیری، از آزار و اذیتش در نوجوانی پرده برداشت و راز خلافکارشدنش را فاش کرد.

از چندوقت پیش بود که شکایت‌های مشابهی پیش روی پلیس پایتخت قرار گرفت. شاکی‌ها همگی نوجوان‌هایی بودند که گرفتار یک دزد خشن در پارک شدند. یکی از شاکیان به پلیس گفت: «من به همراه دوستانم به پارک محله‌مان رفتیم. داشتیم در آنجا با هم فوتبال بازی می‌کردیم که مردی به من نزدیک شد. گفت می‌خواهد با من صحبت کند. خیلی عصبانی بود. می‌گفت تو مزاحم خواهر من شدی. حتی گفت که از من فیلم هم دارد و می‌تواند مرا به زندان بیندازد. خیلی شوکه شدم. به او گفتم که اصلا خواهرش را نمی‌شناسم. ولی او دست‌بردار نبود. به من گفت که به یک جای خلوت برویم تا بتوانیم در این‌باره با هم صحبت کنیم. من هم با او همراه شدم. به یک جای خلوت رفتیم که ناگهان چاقویی از جیبش درآورد. به من حمله کرد و گفت که گوشی و ساعتم را به او بدهم. حتی چندضربه با مشت به صورتم زد. وسایلم را دزدید و متواری شد.»

دستگیری سارق در پارک

بقیه شکایت‌ها هم مشابه همین بود. دزد حرفه‌ای فقط نوجوان‌ها را هدف سرقت‌هایش قرار می‌داد. موضوع در دستور کار ماموران قرار داشت و تلاش‌ها در این خصوص ادامه داشت تااینکه به ماموران پلیس خبر رسید، عده‌ای از مردم، دزدی را در یک پارک شناسایی‌ودستگیر کرده‌اند. بلافاصله ماموران پلیس به سراغ دزد دستگیرشده رفتند و متوجه شدند که او همان متهم‌اصلی پرونده سرقت از نوجوانان است.

ماجرا از این قرار بود که یکی از شاکیان این پرونده برای باردوم با دزد حرفه‌ای در پارک مواجه شده بود و با کارآگاه‌بازی توانست او را دستگیر کند. این نوجوان 14 ساله به نام آرین در تحقیقات به پلیس گفت: «چندوقت پیش بود که هدف نقشه این سارق قرار گرفتم. امروز با دوستانم به یک پارک رفته بودیم که ناگهان همین مرد را دیدم. بلافاصله او را شناختم. او به سراغ یک نوجوان دیگر رفت و با او صحبت کرد. به دوستانم گفتم که الان این نوجوان را به جایی خلوت می‌برد. همان هم شد. او را با خود برد. من و دوستانم هم او را زیرنظر داشتیم. وقتی با هم به جایی خلوت رفتند، آنها را تعقیب کردیم و همانجا وقتی می‌خواست پسر بیچاره را کتک بزند، به سراغش رفتیم و او را دستگیر کردیم.»

این دزدسابقه‌دار، تحت‌بازجویی قرار گرفت و به جرم خود اعتراف کرد. در حال‌حاضر نیز تحقیقات برای شناسایی دیگر شاکیان احتمالی این پرونده و آشکارشدن زوایای پنهان آن، به دستور بازپرس دادسرای سرقت، همچنان ادامه دارد.

می‌خواستم خشم خودم را خالی کنم

یاسر که 35 سال دارد، خلافکارشدن و علت سرقت‌هایش را همان اتفاق تلخ دوران نوجوانی‌اش می‌داند. او خودش نیز قربانی یک سرقت وحشتناک شده بود و به همین دلیل درس را رها کرد و به یک خلافکار تبدیل شد. او در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای زندگی‌اش را روایت کرد:

اتهام سرقت را قبول داری؟

بله. مدت‌هاست که سرقت می‌کنم. بیشتر گوشی می‌دزدم.

بیشتر از چه‌کسانی سرقت می‌کردی؟

معمولا از نوجوان‌ها سرقت می‌کنم. چون می‌ترسند و بلافاصله هرچه می‌خواهی را می‌توانی از آنها بگیری.

سابقه داری؟

بله قبلا هم چندبار به اتهام سرقت و موبایل‌قاپی به زندان رفتم. این‌بار هم تازه از زندان آزاد شده بودم که دوباره سرقت‌هایم را شروع کردم.

 چی شد که تصمیم به دزدی گرفتی؟

ماجرای خلافکار شدن من به دوران نوجوانی‌ام برمی‌گردد. سن کمی داشتم که خودم هم قربانی یک سارق خشن شدم.

ماجرای این سرقت چه بود؟

یک‌بار مردی با تهدید چاقو، در یک جای خلوت از من سرقت کرد. حتی مرا مورد آزارواذیت هم قرار داد. بعد از آن دیگر نتوانستم به زندگی عادی‌ام برگردم. تا جایی‌که درس را رها کردم و خلافکار شدم.

بعد از آن اتفاق چکار کردی؟

هرچه به خانواده‌ام گفتم که این اتفاق برایم افتاده، کسی حرف مرا باور نکرد. آن دزد هم هیچ‌وقت دستگیر نشد. یا حداقل من نفهمیدم که چه بر سرش آمد. هرچه بود، حال روحی‌ام بهم ریخت. مرتب کابوس می‌دیدم. از سایه خودم هم می‌ترسیدم. برای همین هم به خاطر امنیت خودم، یک چاقو برداشتم و با خودم حمل می‌کردم. بعد از آن هم تصمیم به سرقت گرفتم.

وقتی خودت به این حال‌وروز افتادی، فکر نکردی که قربانیان خودت هم به همان حال‌وروز بیفتند؟

من فقط می‌خواستم خشم خودم را خالی کنم. البته می‌دانم که اشتباه کرده‌ام.

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.