کاغذ برای از ما بهتران است!
گفتوگو با آفرین ذبیحمند، مدیر نشر «هونار» درباره مشکلاتی که توزیع ناعادلانه کاغذ بین ناشران ایجاد کرده
آفرین ذبیحمند: در گروههای ناشران، صحبتش هست که گاهی کاغذهای بالای 20 هزار بند و 30 هزار بند به بعضیها داده میشود درحالیکه امثال من برای 20 بند کاغذ به خاطر چاپ بعدی کتابم، باید ماهها و حتی بیشتر از آن منتظر باشم. در این شرایط من چطور میتوانم به حیاتم ادامه بدهم؟ این مشکل، یکی از مشکلات بنیادین است که بسیاری از مدیران نشر در حال حاضر نسبت به آن اعتراض دارند؛ هرچند البته آنچه به جایی نرسد فریاد است!
یکی از مشکلات ناشران این روزها کاغذ است. اوضاع شما به چه شکلی است؟
ما به شدت تحت فشار هستیم چون از برج هفت سال 99 به بعد، من دیگر هیچ کاغذی دریافت نکردهام. کتاب جدیدی داشتم که از شهریور و مهرماه میخواستم چاپ کنم و منتظر کاغذ بودم اما با اتفاقاتی که در تخصیص کاغذها افتاد، متوجه شدم کاغذ به من و امثال من نمیرسد. برای همین مجبور شدم کتاب را به تعداد کم، چاپ کنم چون در مقابل مترجم مسئولیت و تعهد دارم. همه به هر حال چنین شرایطی داریم؛ پیشبینیهایی داریم و قرارداد میبندیم اما متأسفانه تمام کارهایمان با تصمیمگیریهایی که میشود و هر لحظه تغییر میکند، دچار مشکل میشود. چون کاغذ الان برای از ما بهتران است؛ در گروههای ناشران، صحبتش هست که گاهی کاغذهای بالای 20 هزار بند و 30 هزار بند به بعضیها داده میشود درحالیکه امثال من برای 20 بند کاغذ به خاطر چاپ بعدی کتابم، باید ماهها و حتی بیشتر از آن منتظر باشم. در این شرایط من چطور میتوانم به حیاتم ادامه بدهم؟ این مشکل، یکی از مشکلات بنیادین است که بسیاری از مدیران نشر در حال حاضر نسبت به آن اعتراض دارند؛ هرچند البته آنچه به جایی نرسد فریاد است! چون با قیمتهایی که ناچاریم برای کتابهایمان در نظر بگیریم، همین تعداد اندک خریداران را هم از دست خواهیم داد.
به خاطر همین مشکلات به شکل مشترک با یکی دیگر از ناشران در نمایشگاه امسال آمدهاید؟
بخشی از دلایل شخصی بود اما بخشی از آن به خاطر شرایط بازدارندهای بود که نمایشگاه اعلام کرد. گفتند از سال 97، هر ناشری 40 عنوان چاپ کرده میتواند غرفه مجزا داشته باشد ولی از سال 97 که کاغذ به این شکل گران شده و تورم افسارگسیخته هم وجود داشته، چطور میتوانیم 40 عنوان کتاب چاپ کنیم؟! البته یک عده میتوانند چون حمایت میشوند اما ما که حمایتی نداریم، چه کنیم؟ چند درصد توانستهاند این تعداد عنوان کتاب چاپ کنند؟! بماند که شاید میتوانستیم تقاضا کنیم و غرفه مجزا بگیریم. اما به قدرت خرید مردم هم باید توجه داشت، همینطور به برگزاری دو نمایشگاه مجازی که ثابت کرد قدرت خرید مردم پایین آمده؛ بهخصوص در بخش ناشران عمومی. البته در بخش ناشران آموزشی و کودک ممکن است خریدها بالا باشد چراکه بخشی از مخاطبان این حوزهها، ناچارند در این بخش هزینه کنند اما در بخش عمومی چنین اجباری وجود ندارد و خرید پایین میآید. نتیجهاش را هم در استقبال کم از نمایشگاه میبینیم. ضمن اینکه وقتی بن کتاب را فقط به خرید مجازی اختصاص دادهاند، خیلیها دیگر برای خرید نمیآیند. همینطور دوستانی که از شهرستان میآیند، امکان شرکتشان هم به خاطر نمایشگاه مجازی کمتر شده. تمام اینها باعث شده استقبال کمتر باشد. خودم هم به دلایل شخصی نمیخواستم به شکل مجزا غرفه داشته باشم، این بود که به شکل مشترک شرکت کردم.
از کتابهای قابل پیشنهادتان برای مخاطبانمان بگویید. چه کتابهایی را از نشرتان پیشنهاد میدهید؟
همانطور که گفتم، به دلیل مشکلات مختلف در این سالها تلاش کردم گزیدهکار باشم. از عناوین پیشنهادی هم کتابی که برای نمایشگاه چاپ کردیم، اثری است از نوام چامسکی با عنوان «دنیا دست کیست؟» (که برای اولین بار چاپ میشود و قبلا نظیرش نبود چراکه مصاحبهای اختصاصی با چامسکی است). کتاب دوم «هیچ شبی بیپایان نیست» است که مستقیما از زبان ایتالیایی ترجمه شده و خوشختانه در «شبهای بخارا»ی آقای دهباشی هم معرفی و شبی به آن اختصاص داده شد. کتاب دیگر، رمان عاشقانهای است با عنوان «اشکهای اصفهان» به قلم خانم ایگوال؛ رمانی جذاب که در دو مقطع زمانی مختلف، داستان را جلو میبرد و خواننده را تا انتها با خود همراه میکند. پیشنهاد شخصی و قلبی خودم هم «شرح آن الف» است؛ گزینگویههای شمس تبریزی با انتخاب محسن بوالحسنی که با دقت فراوانی تقطیع شده. این کتاب را به کسانی پیشنهاد میدهم که خواندن آثار شمس برایشان سخت است. در واقع این کتاب، کتابی لطیف از شمس است و همانطور که خیلی از دوستان گفتهاند تبدیل به کتاب بالینیشان شده. همچنین ترجمه اشعار بوکوسفکی توسط خانم پژند سلیمانی با عنوان «رفت و برگشت به جهنم با کالسکه». این کتاب تا به حال ترجمه نشده بود و قرار است دو جلد دیگر آن هم بیرون بیاید. کتابهای دیگری هم داریم؛ از جمله کتاب عایشه کولین، چاپ چهارم «زنی با موهای قرمز» اورهان پاموک. ولی میخواهم تمرکز کنم روی تألیفهایمان؛ مثل اشعاری که از آقای روزبه حسینی داریم یا دفتر شعر پژند سلیمانی، دفتر شعر محسن بوالحسنی. همینطور مجموعه داستان بهاءالدین مرشدی و مجموعه داستان «قرنطینه، 1398» که فراخوانی بود و داوری شد و آثار برگزیده در آن به چاپ رسید؛ جزو اولین کتابهایی بود که در ژانر کرونا نوشته و منتشر شد.
بوکوسفکی؟؟؟