خداحافظی به سبک کدخدایی

پایان دو دوره ریاست بر موسسه مطالعات حقوق عمومی دانشگاه تهران

سخنگوی شورای نگهبان: اکنون که پس از دو دوره متوالی این مسئولیت را وامی گذارم خاطری آسوده دارم چون اداره امور و ریاست آن به جوان شایسته ای واگذار شده که شیفته علم و پژوهش است

شهروند آنلاین: سخنگوی شورای نگهبان با انتشار یادداشتی از ریاست موسسه مطالعات حقوق عمومی دانشگاه تهران خداحافظی کرد.در قسمتی از یادداشت عباسعلی کدخدایی آمده است:

و اکنون که وقت رفتن است باید دستی بلند کرد به شکرانه توفیق خدمت در بیش از دو دوره متوالی که پس از دهه هشتاد مجددا نصیب شد.

موسسه مطالعات حقوق عمومی که اکنون پانزده سالگی خود را تجربه می کند به دنبال پیگیری دانشجویان عزیز و علاقه مند به تحقیق و پژوهش شکل گرفت، هم آنانی که به دنبال فرصتهایی بودند برای تلاش بیشتر در امر پژوهش و تحقیق پیرامون حقوق عمومی، حقوق بین الملل و حقوق بشر. از آنجا که سایر مراکز و موسسات پژوهشی دانشکده، علیرغم فعالیتهای موثر در حوزه های مختلف، در این بخشها کمتر امکان فعالیت داشتند تصمیم گرفته شد مرکزی شکل گیرد تا خواست دانشجویان و علاقه مندان نیز محقق شود، و البته در این راه علاوه بر استقبال دانشجویان، حمایت روسای وقت دانشکده و اعضا محترم گروه را داشتیم. لازم است یادی شود از جناب آقای دکتر درودیان و یا به زبان خود ایشان حضرت استادی که از هیچ گونه حمایت دریع نکردند، و خداوند انشاءالله به سلامت دارد ایشان را.

وی افزود است:اکنون که پس از دو دوره متوالی این مسئولیت را وامی گذارم خاطری آسوده دارم چون اداره امور و ریاست آن به جوان شایسته ای واگذار شده که شیفته علم و پژوهش است و البته فعال و برجسته در این حوزه. جناب آقای دکتر صیرفی از اعضا جوان هیات علمی گروه حقوق عمومی که مطمئن هستم بهتر از حقیر این بار را به سر منزل مقصود می رسانند. امیدوارم همه همکاران دانشکده و نیز علاقه مندان خارج از دانشکده همچنان عنایت خود را به موسسه ادامه دهند تا چراغ آن روشن بماند و هدایتی باشد برای آنان که گامهای اول را در راه پر مشقت تحقیق و پژوهش برداشته اند و به دنبال آن هستند تا بر علم خود بیافزایند و تجربه کسب کنند، باشد در آینده ای نزدیک علمشان به کار آید و چرخه زندگی در گذر زمان به حرکت ادامه دهد…

او در پایان نوشت است شاید توصیف سهراب سپهری وصف حال باشد:

قصه آمدن و رفتن ما تکراری است

عده ای گریه کنان می آیند

عده ای، گرم تلاطم هایش

عده ای بغض به لب، قصد خروج

فرق ما، مدت این آب تنی است

یا که شاید، روش غوطه وری

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد، هیچ !!!

زندگی، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر

زندگی، جمع طپش های دل است

زندگی، وزن نگاهی ست، که در خاطره ها می ماند

زندگی، بازی نافرجامی است،

که تو انبوه کنی، آنچه نمی باید برد

و فراموش شود، آنچه که ره توشه ماست

شاید این حسرت بیهوده که در دل داری،

شعله ی گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی، درک همین اکنون است

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.