ماجرای قربانیان تیراندازی در شهریار چه بود؟/پدر و برادرم بی‌گناه بودند

گفت‌وگوی «شهروند» با خانواده یکی از قربانیان تیراندازی در زمین‌های شهریار:

شلیک‌های پی‌درپی مرد عصبانی، پدر و برادرش را از او گرفته است. برادرش دروازه‌بان تیم ملی هندبال بود و از روی بیکاری در کانکس‌های زمین شهریار، نگهبانی می‌داد. چهار ماه بیشتر نبود که برادرش را به آن زمین‌ها برای کار برد. ولی زندگی پیام و پدرش جلال در عرض چندثانیه نابود شد، اما این پدر و پسر تنها قربانی‌های این حادثه نبودند. سه نگهبان دیگر نیز قربانی شدند. قربانی یک انتقام و کینه ترسناک؛ تیراندازی وحشتناک درست 10 روز پیش در زمین‌های روستای بالابان شهریار رخ داد. حالا چهار خانواده به دادسرای جنایی پایتخت آمده‌اند و درخواست قصاص قاتل را کرده‌اند.

سیما فراهانی_شهروندآنلاین؛ ماجرای قتل‌های این مرد جنایتکار به صبح روز جمعه ششم خردادماه برمی‌گردد. ساعت هفت صبح در روستای بالابان شهریار صدای شلیک گلوله‌ها وحشت به‌جان مردم انداخت. مرد عصبانی‌‌وخشمگین ماشه را کشید و تیراندازی کرد. او به زمین‌هایی متعلق به یک سازمان دولتی رفته بود. قربانیان او نگهبانان بی‌گناه کانکس‌های این زمین بودند. او یکی پس از دیگری شلیک کرد و متواری شد. مردم بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند. موضوع در دستور کار ویژه ماموران پلیس قرار گرفت. از طرفی 6 نگهبان بیمارستان تحت مداوا قرار گرفتند. ولی چهار نفرشان سر صحنه و یک‌نفرشان هم در بیمارستان جان باخت. یک زخمی دیگر هم در بیمارستان تحت درمان قرار گرفت.

پدر و برادرم بی‌گناه بودند

در ادامه متهم برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شد. این در حالی بود که تحقیقات در این خصوص ادامه یافت. تااینکه صبح دیروز خانواده چهار قربانی این پرونده به دادسرای جنایی پایتخت رفتند و درخواست قصاص کردند. خانواده علی کاکی، عبدالعلی ملکی، پیام و جلال قره‌باغستانی از دادسرا تقاضای قصاص قاتل را کردند و بر اجرای این حکم اصرار داشتند. برادر پیام قره‌باغستانی در گفت‌وگو با «شهروند» جزئیات ورود پدر و برادرش را به این زمین‌ها روایت کرد:

  پدر و برادرتان چند ساله بودند؟

پیام 22 ساله و پدرم جلال 53 ساله بود.

  چطور شد که آنها نگهبان این زمین‌ها شدند؟

من و پدرم آنجا کار می‌کردیم. من خودم هم نگهبان آنجا بودم. برادرم پیام اصلا کارش نگهبانی نبود، اما چون مدتی بود بیکار شده بود، او را به آنجا بردم. من، او را به آنجا معرفی کردم.

  کار برادرت چه بود؟

برادرم عضو تیم ملی هندبال استان کرمانشاه بود. دروازه‌بان تیم بود و چند بار هم به خارج از کشور رفته بود، اما از آنجایی که بیکار بود، از من خواست که برایش کاری پیدا کنم. من هم او را به آن زمین‌ها معرفی کردم و مشغول به کار شد.

  چندوقت بود که آنجا کار می‌کرد؟

پیام تازه 4 ماه بود که کارش را در آنجا شروع کرده بود.

 زمان حادثه شما هم آنجا بودید؟

نه. من آن زمان پایم شکسته بود و در خانه بودم. شوهر خاله‌ام به من گفت که در محل کارمان تیراندازی شده است. باورم نمی‌شد. بلافاصله خودم را به آنجا رساندم و دیدم که پدر و برادرم هر دو تیر خورده‌اند. خیلی شوکه شدم. تصور می‌کردم که شاید حداقل زخمی باشند. ولی آنها جان خود را از دست دادند.

  چه درخواستی دارید؟

ما درخواست قصاص و مجازات متهم را داریم. پدر و برادرم بی‌گناه بودند. از هیچ اختلافی خبر نداشتند. بی‌دلیل قربانی شدند. آنها فقط یک نگهبان ساده بودند. برادرم کلی آرزو داشت. قرار بود موفقیت‌‎های بیشتری کسب کند.  پیام نخبه و سخت‌کوش بود از کودکی هندبال را در روستای ده پهن شروع کرده بود. او از همان کودکی با تلاش‌های شبانه روزی خودش توانست خیلی زود درهای ورود به تیم ملی هندبال را بر روی خودباز کند و به عنوان دروازه‌بان شماره یک تیم ملی شناخته شود. پیام با کمترین امکانات از روستای ده پهن تا تیم ملی هندبال تلاش کرد، سختی کشید، تحمل کرد و به پیراهن تیم ملی رسید و باعث افتخار خانواده خود، استان کرمانشاه و جامعه هندبال شد .

اصلا کارش نگهبانی نبود. حالا بی‌دلیل قربانی یک کینه‌ای که هیچ ربطی به او نداشت، شده است. برای همین از خون هیچ‌کدام نمی‌گذرم و درخواست قصاص دارم.

//انتهای پیام

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
۱ دیدگاه
  1. آشنا می‌گوید

    علت حادثه را نگفتی یک عده زیرپوشش یک سازمان زمین روستایی هی اونجارا به زور گرفتن ویه عده که مقاومت کردن وزمین هاشونا ندادن اجازه نمیدن به زمین های خودشون هم سر بزنن یه عده نظامی بازنشسته که خودشون هم اونجا ملک دارن ودست بر قضا رییس نگهبان های اونجا هم هستند

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.