اعتراف هولناک مادر و پسر به یک جنایت شبانه

گزارش «شهروند» از ماجرای قتل مرد میانسال از سوی پسر و همسرش

درگیری و اختلاف خانوادگی باعث شد، مادر و پسر با همدستی همدیگر، نقشه یک جنایت خانوادگی هولناک را اجرا کنند. آنها شبانه، وقتی پدر خانواده در خواب بود، او را خفه کردند، جسدش را در بیابان‌های اطراف انداختند و خودشان در پلیس آگاهی گزارش مفقودی را اعلام کردند. پسر جوان چندروز پابه‌پای خانواده به دنبال پدرش می‌گشت، تا اینکه تیم جست‌وجو را به همان محلی که جسد پدرش را دفن کرده بود، برد. همین مسأله باعث شد تا تیم جنایی به او مشکوک شده و در نهایت این مادر و پسر به جنایت هولناک اعتراف کردند.

به گزارش خبرنگار شهروند؛ اوایل خرداد امسال بود که پلیس در جریان ناپدید شدن مردی میانسال در اطراف تهران قرار گرفت. خانواده این مرد که همسر و پسرش بودند، با مراجعه به پلیس گفتند: «محمود برای انجام یک کار اداری به تهران رفت. قرار بود معامله‌ای انجام بدهد و برگردد. ولی دیگر برنگشت و پاسخگوی تلفن همراهش هم نبود. هرچه تماس می‌گیریم خاموش است. برای همین به ماجرا مشکوک شدیم و تصمیم گرفتیم که شکایت کنیم.»

با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در این خصوص آغاز شد. تیم جست‌وجو، تحقیقات خود را در این زمینه ادامه دادند ولی هیچ اثر یا نشانه‌ای از مرد میانسال نبود. تااینکه بعد از گذشت یک هفته پدر محمود با پلیس تماس گرفت و گفت که جسد پسرش را در بیابان‌های سمت فشافویه پیدا کرده است.

بلافاصله ماموران پلیس به محل موردنظر رفتند. جسد در آنجا رها شده و حتی حیوانات نیز مقداری از آن را خورده بودند. بلافاصله جسد به پزشکی‌قانونی منتقل شد و خبر رسید که این مرد به‌خاطر شیارهای دور گردنش، خفه شده است. در حالیکه تحقیقات در خصوص این جنایت ادامه داشت، ماموران پلیس به پسر این مرد مظنون شدند. آنها دریافتند که این پدر و پسر اختلافات زیادی داشتند و حتی 10میلیون تومان پول از حساب مقتول به حساب پسرش واریز شده است. از طرفی تجسس‌ها نشان داد که مقتول با همسرش نیز مدام درگیر بوده و اختلافات خانوادگی زیادی داشتند.

اعترافات هولناک

از طرفی مشخص شد که پسر مقتول خودش، پدربزرگش را به محل کشف جسد برده و گفته احتمالا جسد اینجا باشد. همه اینها فرضیه جنایت خانوادگی را قوت داد. بنابراین بازپرس جنایی دادسرا دستور بازداشت پسر 22 ساله مقتول را صادر کرد. او در ابتدا منکر ماجرا بود و قتل را انکار کرد. این پسر مدعی بود که از هیچ‌چیزی خبر ندارد. ولی در ادامه پرده از راز یک جنایت خانوادگی برداشت.

او به ماموران پلیس گفت: «مدت زیادی بود که با پدرم اختلاف داشتم. او پول داشت ولی به من نمی‌داد. تمام دوستانم موتور و ماشین‌های لوکس داشتند، ولی من هربار از پدرم پول می‌خواستم طفره می‌رفت. از طرفی همیشه رفتار بدی با من و مادرم داشت و به هر بهانه دعوا به راه می‌انداخت. دیگر تحمل این رفتارهایش را نداشتم. واقعا از دستش خسته بودم و نمی‌دانستم باید چکار کنم. مادرم هم همیشه از دستش عصبانی بود. ما هیچ چاره‌ای نداشتیم. تااینکه چندروز قبل از جنایت، از حساب پدرم 10میلیون تومان پول برداشتم و به حساب خودم کارت‌به‌کارت کردم. پدرم وقتی فهمید، جنجال به پا کرد. دعوای شدیدی به راه انداخت و مرا کتک زد. او مرا تحقیر کرد و گفت که عرضه هیچ کاری نداری.»

عذاب وجدان داشتم

او در ادامه اعترافاتش گفت: «آن شب خیلی ناراحت شدم. تااینکه با مادرم نشستیم و درد دل کردیم. به‌دنبال راه چاره می‌گشتیم و در نهایت تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم. نیمه‌های شب بود که به سراغ پدرم رفتیم. او خواب بود که من پای او را گرفتم و مادرم هم با دستانش او را خفه کرد. بعد از آن، جسد را لای پتو پیچیدیم و داخل خودرو گذاشتیم و آن را در بیابان‌های اطراف رها کردیم. بعد از آن به پلیس مراجعه کردیم تا کسی به ما شک نکند. اما عذاب وجدان داشتم. این عذاب داشت مرا دیوانه می‌کرد. از طرفی پدربزرگم خیلی بی‌قرار بود و امید داشت که او زنده باشد.

من خودم پابه‌پای او به جست‌وجوی پدرم می‌رفتم. برای اینکه این پیرمرد آرام بگیرد و بتواند جسد پسرش را دفن کند، یک روز به او گفتم شاید تصادف کرده و جسدش در اطراف باشد. او را به همین بهانه به سمت همان بیابانی بردم که جسد را آنجا رها کرده بودیم. می‌خواستم پدربزرگم آرام بگیرد. چون خیلی بی‌تاب پسرش بود. ولی فکر نمی‌کردم همین کارم باعث شود تا ماموران به من مظنون شوند. حتی یک شب قبل هم به همانجا رفتم تا ببینم جسد هنوز در آن بیابان است که دیدم همانجاست.»

با این اعترافات، مادر این پسر نیز دستگیر شد و در بازجویی‌ها گفت: «من شوهرم را خفه کردم. پسرم او را نکشت. فقط پاهای شوهرم را گرفته بود. شوهرم، مردی بود که مرتب ما را اذیت می‌کرد و من از رفتارهایش با پسرم خیلی عذاب می‌کشیدم. هرچی هم می‌گفتم با خودم دعوا می‌کرد. برای همین تصمیم به قتل گرفتیم.»

در حال حاضر نیز هر دو متهم روانه بازداشتگاه شدند و تحقیقات در خصوص این جنایت همچنان از سوی پلیس ادامه دارد.

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.