آیا سونامی بیخ گوش کیش است؟/ زلزله افغانستان و کیش هیچ شباهتی به هم ندارند

گفت‌وگوی «شهروندآنلاین» با استاد پژوهشگاه زلزله‌شناسی دربارهاحتمال وقوع زمین لرزه شدید یا سونامی در کیش

این روز‌ها اخبار خوبی از زمین به گوش نمی‌رسد؛ زمین بیش از ۱۰ روز است که زیر پای ساکنان کیش و بندرچارک می‌لرزد و از آن طرف، زلزله افغانستان با تلفات بیش از هزار کشته و سه هزار مجروح، صحنه‌های دلهره‌آور و تلخی را به تصویر می‌کشد.

به‌ناز مقدسی_شهروندآنلاین؛ در چندروز اخیر در شبکه‌های اجتماعی، هرجایی که تصویری یا خبری از زلزله منتشر می‌شود، کاربران نیز با حجم زیادی از اطلاعات با یکدیگر در حال بحث و بررسی هستند. با همه اینها صبح دیروز با وقوع دوباره زمین‌لرزه ۶. ۵ ریشتری در کیش دوباره وحشت به جان مردم افتاد. اخباری که از شبکه‌های اجتماعی به گوش می‌رسد نشان می‌دهد این زلزله که تا الان بزرگ‌ترین مقیاس زمین‌لرزه‌های چندروز گذشته در این منطقه را به خودش اختصاص داده باعث شده ادارات و بازار‌های جزیره کیش تعطیل شوند، برخی از کیشوندان با استرس خودشان را به فرودگاه برسانند و عده‌ای دیگر مانند چندهفته گذشته به پارک‌ها و فضای باز جزیره پناه بیاورند.

مهدی زارع، استاد پژوهشگاه زلزله‌شناسی که چندسال پیش نیز در یادداشتی با «تیتر لرزه‌خیزی افغانستان و ریسک زلزله؛ یک میلیون نفر در کابل در حریم گسل زنده‌گی می‌کنند» در روزنامه ۸ صبح این کشور ، زلزله در مناطق جنوب‌شرقی افغانستان را پیش‌بینی کرده بود در گفت‌وگو با «شهروند آنلاین» وضعیت زمین‌لرزه‌های پی‌درپی در بندرچارک و جزیره کیش را بررسی کرد. او در ادامه، حرف‌های دست‌اولی از گسل‌های پرخطر پایتخت دارد که ظاهرا سنجش کیفی وضعیت آنها نیاز به بودجه کلانی دارد که تاکنون محقق نشده است.

 بیش از ۱۰ روز است که ساکنان مناطق جنوبی کشور ازجمله بندر چارک و کیش، زمین‌لرزه‌هایی که در روز چندین بار هم رخ می‌دهد را تجربه می‌کنند؛ همزمان با این اتفاق در چندروز گذشته متاسفانه زلزله مرگبار افغانستان و تصاویری که از آن منتشر می‌شود بسیاری از مردم را در خصوص این حادثه طبیعی نگران‌تر کرده است. آیا اساسا بین فعالیت گسل افغانستان با گسلی که باعث لرزیدن زمین در مناطق جنوبی کشور می‌شود، شباهتی وجود دارد؟

اولا چند موضوع وجود دارد. یکی اینکه آیا زلزله در افغانستان با زلزله کیش مرتبط است؟ یا شباهت دارد؟ جواب هر دو سؤال منفی است؛ مرتبط نیست و شباهت هم ندارد. زلزله افغانستان در مرز بین هندوکوش، گسل گردیز در موقعیت مرز ورقه‌ای بین ورقه‌های اوراسیا و هند اتفاق افتاد و بزرگی آن هم ۱. ۶ بود که عمق کمی هم داشت. متاسفانه همین عمق کم هم باعث شد که میزان تلفات در آن منطقه زیاد شود. آن منطقه، حتی خانه‌های شهری‌اش هم بافت روستایی دارد و خیلی راحت می‌توان فهمید که در چنین شرایطی قطعا تلفات زیاد است. البته برآورد خود من این است که اینها به نوعی شانس هم آورده‌اند که زلزله افغانستان زیر یک شهر چند 10هزار نفری اتفاق نیفتاد؛ چراکه اگر این اتفاق رخ می‌داد قطعا تلفات بسیار بیشتر از این بود، اما زلزله در جزیره کیش در محل مرز کوهستان زاگرس اتفاق افتاده است و اینکه به صورت خوشه یا کلاستر روی می‌دهد مربوط به ویژگی‌های آن منطقه است.  کیش و چارک منطقه‌ای است که در آن گنبد‌های نمکی وجود دارد، زلزله‌هایی با بزرگای ۴ تا ۵ ریشتر که در ۱۰ روز گذشته در این مناطق اتفاق افتادند اگر به صورت خوشه مانند رخ نداده بود، فرض کنید زلزله‌ای با بزرگای ۶. ۵ ریشتر هم می‌توانست اتفاق بیفتد. در حالی که خوشبختانه اینطور نشده و نشان می‌دهد که زمین انرژی جمع شده را به تدریج ر‌ها می‌کند.

اخباری که در چندروز گذشته از وضعیت ساکنان جزیره کیش به گوش می‌رسد نشان می‌دهد مردم بسیار نگران هستند و در حالی که در این مدت اغلب آنها در بیرون از خانه‌ها و پارک‌ها به سر می‌بردند، زلزله ۶. ۵ ریشتری صبح شنبه بسیاری از آنها را نگران‌تر کرده است. شما ادامه روند این زمین‌لرزه‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟

وقتی بزرگی زلزله بیشتر از ۵ است، طبیعتا هم وحشت‌وهراس ایجاد می‌کند و هم اینکه به هر حال خسارت محدودی را هم رقم می‌زند. از طرف دیگر در جزیره کیش، ساختمان‌های مرتفع زیادی ساخته شده است. بنابراین احساس زلزله برای ساکنان طبقات بالاتر ساختمان‌ها به مراتب بیشتر از طبقات همکف است. گاهی در طبقات بالای ساختمان‌ها تا چندبرابر طبقات همکف تکان‌های شدید را تجربه می‌کنید؛ بنابراین می‌توان فهمید که چرا مردم در بندر چارک و کیش دچار وحشت شده‌اند اما عمده بیشتر این ترس و وحشت‌ها مربوط به ساکنان جزیره کیش است که طبیعتا ساختمان‌های بلند و برج‌های بیشتری نسبت به بندر چارک دارد. همین هم شده که بیشتر گزارش‌ها از نگرانی و وحشت مردم مربوط به جزیره کیش است.

گاهی در طبقات بالای ساختمان‌ها تا چندبرابر طبقات همکف تکان‌های شدید را تجربه می‌کنید؛ بنابراین می‌توان فهمید که چرا مردم در بندر چارک و کیش دچار وحشت شده‌اند

یکی دیگر از موضوعات ترس و نگرانی مردم بحث سونامی در کیش است. آیا احتمال اینکه از طریق فعال شدن این گسل و زمین‌لرزه‌های پرتکرار در کیش و بندر چارک، احتمال وقوع سونامی وجود دارد؟

یک تغییر مکان قائم در کف دریا می‌تواند منجر به سونامی شود. اگر ما در این منطقه یک تغییر مکان قائم ببینیم امکان وقوع سونامی وجود دارد مثل سونامی ژاپن، اما اتفاق و پیامد این زمین‌لرزه‌هایی که در مناطق خلیج‌فارس روی می‌دهد اولا به صورت گسترش قائم به سمت دریا نمی‌رسد، به این دلیل که توضیح دادم توده‌های نمک در زمین مناطق هرمز، مانع این می‌شوند که زمین‌لرزه به کف زمین برسد. دومین مسأله این است که خلیخ‌فارس مخصوصا سمت ایران، خیلی کم‌عمق است و همین کم‌عمق بودنش مانع از وقوع سونامی می‌شود. یعنی اگر هم فرض کنیم که تغییر مکان قائم هم رخ دهد، باز هم کم‌عمق بودن خلیج‌فارس در این منطقه مانع از ایجاد موج‌های چند 10 متری می‌شود. بنابراین حتی اگر این اتفاق هم می‌افتاد نهایتا امواجی با ارتفاع کوتاه ایجاد می‌شد و در حد همان جزر و مد می‌آمدند و می‌رفتند.

پاسخ سؤالم را نگرفتم؛ با این توضیحات آیا احتمال وقوع سونامی  در جزیره کیش وجود دارد یا نه؟

احتمالش خیلی‌خیلی‌ کم است. مگر اینکه زلزله‌ای در بیرون از خلیج‌فارس اتفاق بیفتد و امواج ارتفاع گرفته به سمت سواحل خلیج‌فارس بیایند. مثلا ممکن است که زلزله‌ای در دریای عمان رخ دهد و موجب سونامی شود. بنابراین باز هم تاکید می‌کنم که در نتیجه فعالیت گسل منطقه کوهستانی زاگرس که در دو هفته اخیر مناطق جنوبی کشور را لرزانده است احتمال وقوع سونامی خیلی‌خیلی کم است.

م‌عمق بودن خلیج‌فارس در این منطقه مانع از ایجاد موج‌های چند 10 متری می‌شود. بنابراین حتی اگر این اتفاق هم می‌افتاد نهایتا امواجی با ارتفاع کوتاه ایجاد می‌شد و در حد همان جزر و مد می‌آمدند و می‌رفتند.

این روز‌ها به دلیل همزمانی زلزله افغانستان و زمین‌لرزه‌های جنوب ایران به نظر می‌رسد نگرانی از وقوع زمین‌لرزه‌های مرگبار در ذهن بسیاری از مردم پایتخت نیز دوباره زنده شده است. بنابراین فرض کنیم که اگر روزی زلزله‌ای شبیه زمین‌لرزه افغانستان با همان عمق و ریشتر در تهران رخ دهد؛ به نظر شما میزان آسیب‌وخسارت چقدر خواهد بود؟

به نظر من این نوع مقایسه چندان دقیق و درست نیست. به این دلیل که شرایط بافت و زیرساختی که در افغانستان وجود دارد با ایران بسیار متفاوت است. در واقع در افغانستان یا زیرساختی وجود ندارد یا اگر هم در جایی زیرساختی باشد، یک زیرساخت توسعه‌نیافته و بی‌کیفیت است. این در حالی است که ما در کشورمان به هرحال یک سری زیرساخت‌ها داریم که مدرن هستند. از طرف دیگر تراکم جمعیتی که در تهران وجود دارد قابل ملاحظه است و طبیعتا با ولایت‌های پکتیکا و خوست در جنوب‌شرق افغانستان تفاوت دارد. بنابراین، این مقایسه الزاما درست نیست. هرچند که به هرحال می‌توان اینگونه تصور کرد که اگر زلزله‌ای با بزرگای ۱. ۶ریشتر در تهران رخ دهد به هرحال بسیار آسیب‌زا خواهد بود. نوع آسیب‌هایش قطعا با زلزله‌ای که در افغانستان اتفاق افتاد، متفاوت خواهد بود و احتمالا در بسیاری از جنبه‌ها مانند میزان و گستردگی خسارت خیلی زیاد خواهد بود. بنابراین متاسفانه در این شرایط باید این یادآوری تلخ را در خصوص وضعیت گسل‌ها و احتمال وقوع زلزله در تهران داشته باشیم؛ چاره‌ای هم نیست؛ این یک واقعیت است.

بله دقیقا. به هرحال سال‌هاست کارشناسان زیادی در رابطه با گسل‌های پرریسک تهران نیز هشدار داده‌اند.حال گسل‌های تهران چطور است؟

گسل‌های تهران همان ویژگی و مشخصاتی که تا به‌حال درباره آنها شنیده‌ایم، دارند. مشخصاتی که مربوط به احتمال رخداد زلزله شدید گفته‌شده نیز وجود دارد. زمانی که در اردیبهشت سال ۹۹ زلزله دماوند و تهران را داشتیم، خیلی تلاش کردیم که شرایط به کار مطالعاتی و پژوهشی ختم شود اما به هرحال در این دو سال به دلیل شرایط کرونا و هزینه مالی که این پروژه‌ها دارند این اتفاق نیفتاد. هرچند  ما با همه امکانات محدودی که داریم و با همان ریتم کمی که می‌توانستیم پیش برویم، مشغول کار و تحقیق هستیم، اما اگر بخواهیم کار جدی در رابطه با گسل‌های تهران انجام بدهیم، مشخصا نیازمند سرمایه‌گذاری مالی هستیم. یعنی باید یک بودجه قابل‌توجهی برای این کار اختصاص داده شود تا بتوانیم وضعیت کیفی گسل‌های تهران را مورد سنجش قرار دهیم.

گسل‌ها چه نوع سنجش کیفی نیاز دارند و آیا تا به‌حال سنجش کیفی انجام شده یا به دلیلی هزینه‌بر بودن از طریق دیگری این مطالعات انجام می‌شود؟

یکسری سنجش‌ها که همواره در حال انجام‌شدن هستند. ثبت داده‌های لرزه‌نگاری همچنان اتفاق می‌افتد ولی مثلا گسل شمال تهران یا گسل مشاء نیاز به سنجش‌های سنگین ژئوفیزیک به همراه مدلسازی دارند تا متوجه شویم استرسی که در این گسل‌ها جمع شده، بیشتر در کدام مناطق تهران است. بنابراین باید یک شبکه لرزه‌نگاری دقیق بگذاریم. اینها هم نیازمند تامین بودجه‌وسرمایه‌گذاری است. خیلی واضح هم بگویم که سرمایه را هم دولت‌ها باید پرداخت کنند. دلیلش هم معلوم است؛ بخش خصوصی برای تحقیق و پژوهش در این زمینه سرمایه‌گذاری نمی‌کند. بنابراین می‌خواهم بگویم الان مُد شده است و می‌گویند برای همه کار‌ها اسپانسر بگیرید در حالی که این نوع کار‌های پژوهشی و تحقیقاتی که سرمایه زیادی هم لازم دارند در هیچ‌جای دنیا موردتوجه اسپانسر‌ها نیستند. واقعیت این است بودجه پژوهشی خیلی محدود است

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.