چقدر خیانت و تلخی و سیاهی ببینیم؟!

گفت‌وگو با بهرنگ دزفولی‌زاده، کارگردان فیلم «بی‌صدا حلزون»

پولاد امین، شهروندآنلاین؛ بهرنگ دزفولی‌زاده فیلم‌سازی است که این روزها با نخستین فیلم خود به نام «بی‌صدا حلزون» که با روایتی از یک داستان اجتماعی، بخشی از چالش‌های زندگی ناشنوایان را به تصویر می‌کشد، روی پرده سینماها حضور دارد. این فیلم که چه در زمان نمایش در سی‌وهشتمین ‏جشنواره فیلم فجر و چه در اکران عمومی حال حاضر بازتاب‌ها و ‏عکس‌العمل‌های متنوع و گوناگونی ایجاد کرده؛ در تمام سه سال اخیر با دو نوع برخورد مواجه بوده است. در واقع در شرایطی که عده‌ای از منتقدان و اهالی رسانه این فیلم را ‏به دلیل نوع نگاه و تعهد و مسئولیت‌پذیری کارگردان در ارایه یک معضل اجتماعی- فرهنگی مورد ستایش قرار ‏دادند، عده‌ای نیز بودند که «بی‌صدا حلزون» را نه در حد و اندازه یک فیلم سینمایی بلکه ‏تله‌فیلمی مناسبتی نامیدند که می‌بایست مثلا در روز جهانی ناشنوایان از تلویزیون پخش می‌شد!

با این اوصاف، اما همین که فیلم‌سازی کارش را با یک فیلم‌نامه خاص و منحصربه‌فرد چون «بی‌صدا حلزون» ‏آغاز می‌کند، نشان از جسارتی دارد که در ادامه کارنامه‌اش بسیار به دردش خواهد خورد؛ جسارتی که موجب ‏شده دزفولی‌زاده از پس انجام کاری چنین دشوار چون جور کردن سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده برای تولید فیلمی ‏چنین سخت برآید. شاید از این رو باشد که خود بهرنگ دزفولی‌زاده می‌گوید ساخت این فیلم مانند بالا رفتن از کوه دماوند برای او بوده- که در جشنواره فجر مورد کم‌لطفی بسیار قرار گرفته- و می‌پرسد که مگر چند فیلم با موضوع ناشنوایان ساخته می‌شود که با آن این‌گونه برخورد می‌کنند؟

دزفولی‌زاده در بخشی  از صحبت‌های خود معتقد است ‏در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اصولا بسیار زود دچار سوءتفاهم و توهم‌های موجود می‌شویم و همین ‏موضوع باعث دلخوری‌ها و چالش‌های غیرضروری بسیار می‌شود. با این کارگردان سینما درباره نخستین فیلم ‏سینمایی کارنامه‌اش که داستان زنی را روایت می‌کند که می‌خواهد همسرش را به کاشت حلزون برای فرزند ناشنوایش ترغیب کند، به گفت‌وگو نشستیم.‏

-«بی‌صدا حلزون» به عنوان نخستین فیلم شما در عرصه فیلم‌سازی، داستانی جدید روایت می‌کند. چه شد تصمیم گرفتید در این عرصه ‏کار کنید؟

به عنوان فیلم‌سازی که بعد از 20 سال تجربه در زمینه عکاسی به کارگردانی روی آورده‌ام، همواره توجهم به موقعیت‌هایی جلب می‌شود که با مردم جامعه ارتباط خیلی نزدیکی دارد. در مورد این داستان، در واقع اصل داستان درباره یک آتلیه ‏عکاسی بود که حدود پنج‌سال پیش نوشته شد.

 

-پس چرا در زمان خودش ساخته نشد و بعد از گذشت چند ‌سال جلوی دوربین رفت؟

من همیشه باورم این بوده که برای ساخت یک فیلم نباید عجله کرد. در مورد این داستان هم حالا که نگاهش می‌کنم، می‌بینم که فیلم‌نامه در آن سال‌ها نقص‌ داشت که ‏باید رفع می‌شد.

 

-نگفتید چرا درباره ناشنوایان فیلم ساخته‌اید.

دلیل ساده و تقریبا مشخصی دارد: این جور موضوعات نیازمند تحقیق و بررسی است و دردسرهای خود را دارد. همچنین نیاز است با افرادی که با این مساله درگیرند، صحبت شود. در کل، نیاز به صبوری بسیار است.

 

-آیا فکر می‌کنید چنین موضوعاتی مربوط به ناشنوایان در سینما، می‌تواند در جامعه فرهنگ‌سازی کند؟

برای من این فیلم در جهت فرهنگسازی و افزایش درک اقشار مختلف از اقلیت ناشنوایان جامعه ساخته شده است. در واقع با توجه به نگاهی که در این مورد وجود دارد، سعی کردم از دریچه سینما با یک قصه ساده و شریف مانند وجود خود ناشنوایان، به زندگی آنها بپردازم. اتفاقی که قطعا با حمایت رسانه‌ها و فضای مجازی می‌تواند منجر به ایجاد فرهنگ برای بهتر درک شدن آنها شود. چون دولتمردان و حکومت کمترین توجه را به این موضوع دارند؛ به طوری که تنها در روز جهانی ناشنوایان یا معلولین یادشان می‌افتد. در صورتی که آنها نیازهای مختلف دارند. مهم‌ترین نیاز جامعه ناشنوایان این است که ابزار و زبانی بیابند و بتوانند با دیگران، حتی آدم‌های شنوا حرف بزنند. یک لحظه تصور کنید اگر همه در این دنیا ناشنوا بودند و چند نفر شنوا؛ در چنین شرایطی، چه عذاب و زجری نصیب چند نفر می‌شد. بنابراین بیاییم خودمان را جای آنها بگذاریم.

 

یک فیلم حرفه‌ای
ساخت این فیلم سخت بود؛ مثل بالارفتن از دماوند!

 

-از تهیه‌کننده فیلم که مرتضی شایسته است تا انتخاب بازیگران، با یک تیم حرفه‌ای همکاری کرده‌اید. ‏چگونه تهیه‌کننده و بازیگران این فیلم به شما که یک کارگردان فیلم اولی بودید، اعتماد کردند؛ آن هم با حضور در فیلمی که یک ‏موضوع خاص را دربرمی‌گیرد؟ چراکه اکثر فیلم‌های روی پرده یا تم کمدی دارند که موفق می‌شوند یا ‏داستان‌های عامه‌پسندی که این روزها مردم را جذب کند.‏

بی‌تردید ساخت این فیلم برای من چیزی بود مثل بالا رفتن از کوه دماوند. از این نظر باید یک بار دیگر تکرار کنم که فیلم «بی‌صدا حلزون» فیلم سختی بود. با این ‏حال من عاشق سینما هستم و تمام سختی‌های آن را تحمل می‌کنم. خوشبختانه سرمایه‌گذار این فیلم آدم ‏باهوشی بود که از دانش فرهنگی هم برخوردار بود. به همه بخش‌ها نظارت می‌کرد و این موضوع خیلی به ‏ساخته شدن این فیلم کمک کرد. هر موقع از شرایط سخت این فیلم  خسته می‌شدم، یاد فیلم «کوه» امیر ‏نادری می‌افتادم.‏

 

-یعنی واقعا تا این حد دشوار بود؟

ساخت یک فیلم اول در جشنواره فجر درباره ناشنوایان، نابینایان و معلولین به خودی خود هم دشوار است. به خصوص با این پیش‌فرض که این اولین فیلم بود. دشواری‌ها اما از همان ابتدا رخ نشان دادند و فیلم من به عنوان تنها فیلمی که بعد از سال‌ها درباره این موضوع ساخته شده، به بخش خارج از مسابقه تبعید شد. جالب اینکه هیات داوران در بخش کارگردانی، فیلم را نامزد کرد. چه بسا اگر بخش‌های دیگر نیز امکان رقابت داشتند، شاهد اتفاق‌های خیلی بهتری بودیم. باید پرسید مگر فیلم‌هایی با موضوع سلامت و سلامت روان چقدر ساخته می‌شود؟ چرا با وجود این، تا این اندازه به این آثار کم‌ بها داده می‌شود؟ در حالی که ما مرتبا درام‌های عاشقانه، قصه‌های خیانت و آدم‌هایی را می‌شنویم که مرتب آنها را در جامعه دیده‌ایم و به صورت خیلی سطحی به آنها پرداخته می‌شود. قطعا نتیجه، فیلم‌هایی با فضای خنثی است.

 

-چگونه؟

یکی از دلایل دیگر این موضوع این است که ما به بازیگری که ۵۰ ساله بوده، تنها به علت مطرح بودن چهره‌اش نقش ۲۵ ساله می‌دهیم. طبیعی است که مردم کمتر آنها را باور می‌کنند. در مقابل بازیگرانی داریم که سال‌هاست کار می‌کنند و زحمت زیاد می‌کشند و مشقت‌های بسیاری را  به جان می‌خرند. مجموع بازیگرهای فیلم، بسیار جسارت داشتند و باهوش بودند که توانستند این نقش‌ها را به این صورت متفاوت در فیلم «بی‌صدا حلزون» درآورند، اما با همین رویکرد جشنواره‌بازی، فرصت دیده شدن از آنها در کنار عوامل دیگر سلب می‌شود. خب چه اتفاقی می‌افتد؟ بی‌سر و صدا سر فیلم ما را می‌برند. به همین دلایل اکنون قصه‌های واقعی از مردم جامعه‌ای که جزو اقلیت هستند و داستان‌های جذابی دارند کم می‌بینیم.

 

-یعنی شما معیار دیگری در زمان انتخاب بازیگران فیلم‌تان داشتید؟ می‌توانید بگویید با چه معیاری دست به این انتخاب زدید؟

برای من نزدیکی بازیگران به نقش مهم بود. یعنی این‌که بازیگران چقدر می‌توانند به نقش نزدیک باشند. آن هم به این دلیل که باید از زبان اشاره استفاده می‌‏کردند. پس تکلیف‌شان از دست و بدن‌شان در این فیلم روشن بود. از طرفی در انتخاب بازیگران ریسک کردم. ‏به نوعی دنبال این بودم که بازیگران این فیلم را از یک قالب مشخص رها کنم و ببینم در یک قالب دیگر ‏چگونه ظاهر می‌شوند. نتیجه کار با دوستان بازیگر راضی‌کننده بود، اما می‌توانست کمی هم خطرناک باشد. ‏من این خطر و ریسک را به جان خریدم و فکر می‌کنم بازیگران این فیلم هم بازیگران جسوری بودند که این ‏نقش‌ها را پذیرفتند. ‏

 

اکران بعد از رکود کرونایی
سرمایه‌گذار ما دغدغه‌های فرهنگی داشت!

 

-می‌توانید بگویید تا چه اندازه از فیلم راضی هستید؟

از ساختن این فیلم به شدت راضی‌ام، ولی خب هیچ فیلمی بی‌عیب نیست. فیلم ما نیز دارای مشکلاتی است که من به آنها آگاهم اما اینقدر این فیلم را دوست دارم که حتی در حال انجام کارهایی هستم که به عنوان کارگردان وظیفه‌ام نبوده و نیست. این کارها فقط در جهت دیده شدن بهتر فیلم و جامعه اقلیتی است که در واقع مهجور واقع شده‌اند. امیدوارم فضایی فراهم شود برای اینکه فیلم حرف خود را بزند و مخاطب با آن ارتباط برقرار کند.

 

-آیا خودتان تصمیم گرفتید فیلم را در این زمان اکران کنید؟

ما یک سرمایه‌گذار فرهنگی داشتیم و دغدغه‌های فرهنگی او باعث این نمایش شد. این در حالی است که بعد از جشنواره سی‌وهشتم می‌خواستیم فیلم را اکران کنیم، ولی دوران کرونا باعث شد نتوانیم فیلم را اکران کنیم. الان هم با رضایت سرمایه‌گذار و همفکری تهیه‌کننده با توجه به امکانات و شرایطی که داریم، تصمیم گرفته شد آن را در این زمان در سینما اکران کنیم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.