خوابی که یک اعدامی را نجات داد

پسر نوجوان قاتل پدرش را در عید قربان بخشید

خواب و رویای یک پسر 16ساله به بخشیده‌شدن قاتل پدرش منجر شد. این پسر که اصرار بر قصاص قاتل پدرش داشت و به هیچ عنوان حاضر به گذشت نمی‌شد، وقتی پدرش را در خواب دید، تصمیم گرفت در عید قربان رضایت خود را اعلام کند. او به همراه مادر و مادربزرگش صبح دیروز به دادسرای جنایی پایتخت رفت و قاتل پدرش را بخشید.

به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ بیست‌وهفتم آبان سال 95 بود که این جنایت رخ داد. قاتل و مقتول هر دو آهن‌فروش بودند و در بازار آهن شادآباد بر سر مسائل مالی دچار اختلاف و درگیری شدند. درنهایت قاتل که آن زمان 35 سال داشت، مقتول 37 ساله را با ضربات چاقو کشت. او بلافاصله پس از جنایت دستگیر شد و در بازجویی‌ها اختلاف مالی را انگیزه خود از این قتل اعلام کرد و گفت که در یک لحظه کنترلش را از دست داده و چنین جنایتی رخ داده است.

این مرد در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. آنجا مادر و همسر و پسر مقتول درخواست قصاص کردند. با درخواست آنان حکم قصاص صادر شد. این حکم به تایید هیأت قضائی شعبه 51 دیوان‌عالی کشور رسید و پرونده برای اجرا به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای جنایی پایتخت ارسال شد. متهم به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شد و خانواده مقتول نیز به هیچ عنوان حاضر به گذشت و بخشش نبودند. تا اینکه صبح دیروز آنها به دادسرای جنایی رفتند و اعلام کردند که می‌خواهند رضایت بدهند.

اصرار بر قصاص

پسر 16 ساله مقتول درباره این ماجرا گفت: «از وقتی 10 ساله بودم پدرم را کشتند و دیگر پدر نداشتم. تنها فرزند خانواده هستم. از همان سن‌وسال بدون پدر بزرگ شدم و همیشه حسرت داشتن پدر به دلم بود. در این سال‌ها سختی‌های زیادی کشیدم. پدرم مرد خوبی بود، نمی‌توانستم این موضوع را هضم کنم که کسی بی‌دلیل و بی‌گناه پدرم را از من گرفته باشد. اصرار به قصاص داشتم و حتی برای اعدام قاتل پدرم لحظه‌شماری می‌کردم. پرونده برای اجرا ارسال شد و قرار بود به‌زودی این حکم اجرا شود و ما به خواسته‌مان برسیم. اما چند شب پیش خوابی دیدم که همه چیز تغییر کرد.»

رویای عجیب

او در ادامه صحبت‌هایش گفت: «پدرم در خواب یک گوسفند را قربانی می‌کرد. همانجا به من گفت که انتقام نگیر. قاتل را ببخش پسرم. این بهترین کار است. وقتی بیدار شدم، حس‌وحال عجیبی داشتم. موضوع را با مادرم در میان گذاشتم. او هم گفت که خواب پدرم را دیده و در خواب از او خواسته قاتل را ببخشد. همین مسأله باعث شد که نظرم برگردد. تصمیم گرفتم درست در روز عید قربان به دادسرا بیایم و قاتل را ببخشم. می‌خواهم روح پدرم در آرامش باشد. از طرفی شنیده‌ام که قاتل در زندان رفتارهای خوبی داشته و خانواده‌اش هم در این سال‌ها مرتب برایمان هدیه می‌گرفتند و التماس می‌کردند او را ببخشیم. با توجه به همه این مسائل تصمیم گرفتیم رضایت خودمان را اعلام کنیم تا پدرم هم آرام بگیرد. من با آن خواب فهمیدم که روح پدرم در آرامش نیست و دوست داشتم که به خواسته‌اش عمل کنم.»

قاتل با رضایت این خانواده پس از گذشت 6 سال، در حالی که به روزهای آخر نزدیک شده بود، با یک معجزه نجات یافت و از مرگ رها شد.

//انتهای پیام

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
۱ دیدگاه
  1. سید حسن می‌گوید

    همه کارها دست خداست حتی خدا به بعضی موجودات زنده دستور میدهد که فلان کار را بکنند تا باعث نجات یک نفر بشوند یا باعث مرگ یک نفر ! وقتی اجلش رسیده باشد، خدا با یک پشه می تواند حادثه را بوجود آورد اما درک آنرا هر کسی ندارد

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.