نگاه ایدئولوژیک و سیاسی به کار نمیآید!
تحلیل حضورهای جشنوارهای سینمای ایران از نگاه علیرضا رئیسیان
رئیسیان درباره گرایشهای سیاسی جشنوارههای رده الف جهان هم میگوید: «در اینکه جشنوارههای بینالمللی به خصوص فستیوالهای رده A در جهان دارای گرایشهایی خاص هستند، شکی نیست. ولی با این حال این طرز فکر هم که گمان میکند فیلمها صرفا به دلیل انتقاد و سیاهنمایی مورد توجه قرار میگیرند، اشتباه است. اینکه فکر کنیم جشنوارهها در مورد تمام فیلمهای متقاضی حضور چنین نوع نگاهی را دنبال میکنند، صددرصد اشتباه است. چون آسیب اصلی این نوع رویکرد در وهله اول به خود آن جشنوارهها میرسد و دیگر اعتباری برایشان نمیماند که بخواهند از آن برای ترویج شعارهایشان استفاده کنند.»
به گزارش خبرنگار شهروند آنلاین؛ علیرضا رئیسیان فیلمهای خوب و تاثیرگذار بسیاری در کارنامه سیوچند سالهاش دارد. از همان اولین فیلمش «ریحانه» تا «چهلسالگی»، «دوران عاشقی» و البته «مرد بدون سایه» که حکایت از حضور مستمر او در بالاترین سطح سینمای ایران در تمام این سالها میکند. رئیسیان به خاطر ارزش و اهمیت فیلمهایش حضور مستمری هم در فستیوالهای معتبر جهانی داشته و به این دلیل گزینه جذابی میتواند باشد برای صحبت کردن درباره حضورهای بینالمللی و بحرانهای مدیریتی سینمای ایران و حواشی و جنجالهایی که در تمام این سالها حتی برای اندک زمانی نیز دست از سر این سینما برنداشتهاند.
معضل حلنشدنی جشنوارهها
در این چند دههای که از آغاز دوره جدید سینمای ایران میگذرد، این سینما حضوری مستمر در فستیوالهای جهانی داشته و در نقطه مقابل، منتقدین حضور و نقشآفرینی جهانی سینمای ایران نیز انواع انتقادات و اعتراضات را نسبت به این حضور چند دههای به انجام رساندهاند. در حقیقت در تمام این چند دهه سینمای ایران با این اتهام مواجه بوده که با سیاهنمایی و به عبارت بهتر با نمایش چیزهایی که فستیوالهای غربی میپسندند، توانسته توجه آنها را به خود جلب و از این رانت برای بالا کشیدن خود در مناسبات سینمای جهان استفاده کند؛ و جالب اینکه حتی در مورد فیلمهایی مانند «قهرمان» و «برادران لیلا» و پیشتر نیز فیلمهایی چون «جدایی نادر از سیمین» و «درباره الی» و بسیار فیلمهای دیگر نیز که با هر متر و معیاری چند سر و گردن از دیگر محصولات سینمای ایران بلندبالاترند، این داستانها تکرار شده است.
علیرضا رئیسیان با ذکر اینکه «وقتی جشنوارهای مانند جشنواره فجر خودمان که یک جشنواره داخلی و ملی است، گرایشهای سیاسی مدیران و برگزارکنندگانش را دنبال میکند؛ طبیعی است که جشنوارههای جهانی نیز با توجه به نفوذ و تاثیری که دارند، رویکردی مشابه را پی بگیرند»؛ مخالفان حضورهای بینالمللی سینمای ایران را به عنوان گروهی توصیف میکند که «با نگاه و نگرش همه یا هیچ، و با آگاهی و دانش سینمایی اندک خود همه چیز را در خدمت مواضع و شعارهای کاملا سیاسی– جناحی خود میخواهند و با توجه به پایگاه فکری و فرهنگی خود فکر میکنند که بیشتر فیلمهای حاضر در جشنوارههای جهانی با نقدهای نامنصفانه یا به نوعی با نمایش مسائلی علیه خواستههای فرهنگی و سیاسی حکومت -و اصطلاحا با کمک سیاهنمایی- به موفقیت میرسند».
رئیسیان درباره گرایشهای سیاسی جشنوارههای رده الف جهان هم میگوید: «در اینکه جشنوارههای بینالمللی به خصوص فستیوالهای رده A در جهان دارای گرایشهایی خاص هستند، شکی نیست. ولی با این حال این طرز فکر هم که گمان میکند فیلمها صرفا به دلیل انتقاد و سیاهنمایی مورد توجه قرار میگیرند، اشتباه است. اینکه فکر کنیم جشنوارهها در مورد تمام فیلمهای متقاضی حضور چنین نوع نگاهی را دنبال میکنند، صددرصد اشتباه است. چون آسیب اصلی این نوع رویکرد در وهله اول به خود آن جشنوارهها میرسد و دیگر اعتباری برایشان نمیماند که بخواهند از آن برای ترویج شعارهایشان استفاده کنند.»
علیرضا رئیسیان میگوید که در بیشتر مواقع جشنوارهها تلاش کردهاند از فیلمسازانی که در کشور خودشان با فشارها و محدودیتهای زیادی مواجهاند، حمایت کنند. او میگوید: «این اتفاق که گاهی در قالب حمایتهای مالی از یک فیلم رخ میدهد، اقدامی موجه در بحث آزادی بیان است. ولی به هر حال باز هم اینکه فیلمساز در جایی زیر فشار باشد به تنهایی کافی نیست و خود فیلم باید واجد قابلیتهایی باشد که ورود به بخش مسابقه و گرفتن جایزه را ممکن کند.»
به باور علیرضا رئیسیان؛ «این نوع حمایت برخلاف آنچه یکسری رسانههای خاص در بوق و کرنا میکنند، مختص کشور ما نیست و در جاهای دیگر دنیا هم شاهد چنین اتفاقاتی هستیم. مثل اتفاقاتی که در سال 1984 برای فیلم «راه» ساخته ییلماز گونی پیش آمد؛ که کارگردانش به زندان افتاد و دستیارش فیلم را کامل کرد و به کن فرستاد و جشنواره کن هم برای حمایت از آن نخل طلا را به «راه» داد. این جشنواره این نوع حمایت را همین سه سال پیش از یک کارگردان روسی نیز به عمل آورد که زندانی و بعد هم ممنوعالخروج شد و در واکنش به آن هم همسرش نوشتههایش را تکمیل کرد و به کن فرستاد و کن هم با حمایت از آن فیلم در شب پایانی این فستیوال به وظیفهاش در قبال آن عمل کرد.»
علیرضا رئیسیان در پایان حرف آخر را درباره حضورهای بینالمللی سینمای ایران بر زبان میآورد. او میگوید: «با حضور و جایزه بردن فیلمهای ایرانی باید به گونه دیگری برخورد کرد و در این بحث نگاه ایدئولوژیک و سیاسی به کار نمیآید. مثل برخورد تساهلگرایانهای که حکومت چین با نسلی از فیلمسازان درجه یک کشورشان در حوالی دهه 80 به انجام رساند و این باعث شد که نه تنها فیلمسازانی مانند «ژانگ ییمو» و «چن کایگه» که در آن زمان فیلمهای انتقادی و اعتراضی میساختند- و به تبع آن هم در جشنوارهها مورد توجه قرار میگرفتند- از دور خارج نشوند، بلکه حالا بعد از سی و چند سال میبینیم که کلیت سینمای چین شکوفا شده و مانند اقتصادشان دنیا را زیر نگین گرفته است.»
//انتهای پیام