به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ احمد بخارایی جامعهشناس، پژوهشگر، نویسنده و استاد دانشگاه در کل نظر موافقی درباره «عصر جدید» احسان علیخانی دارد، ولی با این حال، بر این باور است که مثل همیشه وقتی پای نقد وسط میآید، نگاه به جنبههای منفی قضیه بیشتر به چشم میآید!
این کارشناس اجتماعی با اشاره به اینکه «هدف برنامه عصر جدید پیش از هر چیزی استعدادیابی است، ولی در این چند سری بیشتر شرکتکنندهها استعدادی نداشتند و صرفا کاری را که پیشتر انجام میدادند، جلوی دوربین برنامه نیز نمایش دادند»، برنامه بحثانگیز احسان علیخانی را از نظر تواناییهای شرکتکنندگانش مورد انتقاد قرار میدهد. با این حال، درباره آنهایی که از حداقلی از استعداد برخوردارند، پا از دایره انصاف بیرون نمینهد و «عصر جدید» را در کشف استعداد آنها موفق ارزیابی میکند.
این استاد دانشگاه با اشاره به تحولات و پیشرفتهای خانوادههای ایرانی در نیم قرن اخیر که در بُعد عملکردی خانواده، بُعد ساختاری خانواده و البته بُعد ارزشی قابل مشاهده بوده؛ موفقیت یا ناموفق بودن برنامهای مانند «عصر جدید» را مدیون و مرهون این موضوع میداند که تا چه حد تحولات و تغییرات عظیم جامعه اطراف را نمایندگی کرده یا به نمایش میگذارد.
-چگونه؟
یعنی اینکه جامعه تا چه حد برای رقابت و رشد، ارزش و اهمیت قائل میشود، نقش زیادی در نوع نگاه به برنامهای مانند «عصر جدید» و حتی احتمال موفقیت آن دارد.
–واضحتر توضیح میدهید.
اینجا همه چیز به بحث رقابت برمیگردد که البته معانی متفاوتی در فضاهای اجتماعی مختلف میتواند داشته باشد. طبیعی است در جامعهای که همه چیز حولوحوش شانس و تصادف و تقدیر و فال میگردد، معنای رقابت با اجتماعی که توزیع متناسب فرصتها و امکان متناسب بهرهوری از آن فرصتها را برای مردم فراهم کرده است، متفاوت خواهد بود.
–میخواهید بگویید که «عصر جدید» در جامعه تقدیرگرای ما جایگاهی ندارد و حداقل اینکه نشاندهنده نوعی تناقض است؟
در جایی که شاهد توزیع برابر فرصتها و تخصصگرایی و باور به کارایی و توانایی انسانها هستیم، بیتردید رقابت معنای درستتری در قیاس با جایی دارد که هنوز و همچنان شانس و اقبال و فال، نقش و حضور برجستهای در افکار مردم دارند. به هر حال، در چنین جایی تعبیر درستی از رقابت وجود نخواهد داشت و شاید بسیاری رقابت را به نوعی با قمار مترادف بدانند. در یک اجتماع درست اما موضوع قطعا متفاوت از آن جامعه تقدیرگرا خواهد بود.
-یعنی مردم با آگاهی از مفهوم بهرهگیری از فرصتها از چنین امکانهایی استفاده بهینه خواهند داشت؟
در جامعهای که به کارایی و توانایی انسانها اعتقاد و باوری تاموتمام وجود دارد و افراد حس میکنند بر اساس لیاقت و شایستگیشان میتوانند در مسیر درست قرار گیرند، به واسطه درک درستی که از مفهوم رقابت و برندهشدن وجود دارد، هم برنده مسابقه و هم بازندگان یا حذفشدگان درنهایت استفاده بهتری از برنامهای چون «عصر جدید» میتوانند ببرند. این به دلیل آگاهی شرکتکنندگان از مفهوم رقابت و برخورد منطقی آنها با حذف و شکست است.
-با این پیشفرضها شما جزو موافقان «عصر جدید» هستید یا کسانی که به باورتان چنین برنامههایی مناسب شرایط فرهنگی و اجتماعی ما نیستند؟
با توجه به شرایط جامعه ما که یک جامعه بینابینی است و نه با نگاهی مدرن اداره میشود و نه سنتی؛ نگاه من هم به این برنامه بینابینی است. من تاکنون بارها گفتهام که جامعه ما به عنوان یک جامعه شبهمدرن معیوب افرادی از دو انتهای طیف سنتی و مدرن را نیز همزمان در خود و البته در رقابتی مانند همین عصر جدید دارد. افرادی که در میانشان میتوان کسانی را دید که نگاهی درست به رقابت دارند و البته کسانی که هنوز درگیر تعریف شانسباورانه از رقابت هستند. در چنین شرایطی طبیعی است که «عصر جدید» را برنامهای بدانیم که با هر متر و معیاری بودنش بهتر از نبودنش است. چون کشف استعدادهای حتی درصد اندکی از مردم یک جامعه نیز از کشفنشدن آن استعدادها بهتر است دیگر. به هر حال، همه نیازمند دیدهشدن هستند و به این شکل احساس وجود و هویت پیدا میکنند و «عصر جدید» هم این امکان را در اختیار افراد قرار میدهد.