خندیدیم؛ حالا بعدش چه؟!

«جوکر»، «شب‌های مافیا» و دیگر رئالیتی‌شوهای شبکه نمایش خانگی در بوته نقدونظر

گفت‌وگو با کیوان کثیریان، منتقد و کارشناس هنری

پولاد امین، شهروندآنلاین: درست در روزهایی که با توجه به تصمیمات نگران‌کننده ساترا درباره پلتفرم‌های عرضه آنلاین محصولات تصویری- از قبیل فیلیمو، نماوا و فیلم‌نت- بود و نبود تمامیت وجود شبکه نمایش خانگی روی هواست؛ شاهد شدت گرفتن انتقادات کارشناسان محصولات تصویری به رئالیتی‌شوهای این پلتفرم‌ها از قبیل «جوکر» و «شب‌های مافیا» هم هستیم. با این‌حال کتمان نمی‌توان کرد که ماهیت این دو نوع نگاه انتقادی صدوهشتاد درجه با هم تفاوت دارند. در شرایطی که اولی به‌دنبال از بین بردن پدیده‌های جدید و هم‌قد کردن هر پدیده بلندبالایی با قدوقامت متوسط خودش است، کارشناسان و منتقدان هنری از قبل انتقادهایشان به دنبال ارتقای کیفیت و پیشرفت هستند و آینده‌ای با محصولات بهتر و کیفی‌تر را رویا می‌بینند.

به هرحال؛ فارغ از اتفاقاتی که در جریان است و هیچ بعید نیست به قطع نهال تازه قدگرفته پلتفرم‌های عرضه آنلاین محصولات تصویری منجر شود؛ تلاش کرده‌ایم نگاهی جدی و متفاوت داشته باشیم به برنامه‌هایی چون «جوکر» و «شب‌های مافیا» که به عنوان رئالیتی‌شوهایی که از برنامه‌های خارجی الگو گرفته‌اند، مخاطبان این‌جایی را با نوعی دیگر از محصولات تصویری آشنا کرده‌اند. به این منظور گپی زده‌ایم با کیوان کثیریان، منتقد هنری که سال‌های سال رئالیتی‌شوهای پلتفرم‌های وطنی را به دقت دنبال کرده است.

-آقای کثیریان عزیز؛ در مواجهه با برنامه‌هایی مثل «جوکر» یا «شب‌های مافیا» شما هم از آنهایی هستید که ترجیح می‌دهید با اشاره به اینکه این برنامه‌ها تقلیدی از شبکه‌های خارجی هستند، از کنارشان بگذرید؟

اتفاقا اگرچه درباره برنامه‌هایی مانند «شب‌های مافیا» یا «جوکر» بیشتر به ماهیت تقلیدی آن برنامه‌ها از شبکه‌های خارجی اشاره شده است؛ اما یادآوری این موضوع بد نیست که تقلیدی بودن یا مشابه خارجی داشتن برای یک برنامه لزوما بد نیست. در واقع درست است که شکل درست برنامه‌سازی این است که این اتفاق بر اساس یک‌سری ایده‌های جدید انجام گیرد؛ ولی مهم‌تر این است که آیا این برنامه‌ای که از یک برنامه خارجی ایده گرفته تا چه حد خودش موجودیت مستقل و اینجایی به دست آورده است. این به نظرم حتی از تازه بودن ایده‌ها هم مهم‌تر است. البته نمی‌خواهم از آن شعارهای مرسوم وطنی و میهنی سر دهم. منظورم اینجا از ایرانی بودن یک برنامه این است که تا چه حد با سلایق و ذائقه‌های مردم این کشور- که از کودکی با آنها جلو آمده‌اند و طبیعی است که خنده‌ها و گریه‌هاشان هم مرتبط با آنها بوده باشد- پیوند دارند.

 

-در این میان شما مهم‌ترین کمبود این برنامه‌ها را در چه می‌بینید؟

در یک نگاه کلی به نظر می‌آید که به خصوص در برنامه‌هایی مثل «جوکر» خیلی با خلاقیت به معنای درستش سر و کار نداریم. به خصوص در زمینه ایجاد لحظات کمدی با حضور کمدین‌هایی که بیشترشان این قابلیت را دارند که لحظه‌های خنده‌دار بسازند. سازندگان این برنامه اما به نظر می‌رسد که خیلی در بند این نبوده‌اند که بازیگران را در موقعیت‌های جذاب قرار دهند، موقعیت‌های جذاب‌تر بسازند یا حتی بداهه‌های جذاب از بازیگران بگیرند. نه تنها این اتفاق نیفتاده که حتی مشخص است که یک طراحی کلی هم در این زمینه صورت نگرفته است که یک چارچوبی برای بازیگران مشخص شود و در آن محدوده دست آنها را برای طراحی و خلق شوخی‌های جذاب باز گذارند.

 

-در واقع می‌خواهید بگویید که لحظات و شوخی‌های این برنامه رها و در هوا هستند و خودبه‌خودی پیش می‌آیند؟

بله؛ حداقل اینکه شوخی‌ها و اجرای شوخی‌ها در «جوکر» این حس را در تماشاگرش به وجود می‌آورد. البته از طرف دیگر من واقعا نمی‌دانم که آیا این کارها نویسنده دارند یا نه. این انتقادی که دارم مطرح می‌کنم، البته، منحصر به «جوکر» نمی‌شود و در «شب‌های مافیا» هم با این معضل مواجهیم. به هر حال با اینکه واقعا نمی‌دانم که چه حدی و درصدی از کنش‌ها و واکنش‌های این برنامه‌ها واقعی و در لحظه است و چه حدی از آن تمرین‌شده؛ ولی با این حال چیزی که در مورد این دو برنامه برای من آزاردهنده است، این است که حس می‌کنم این سهم و درصد به خوبی تعیین نشده و بنابراین، این لحظات اقناع‌کننده از کار درنیامده‌اند یا خوب اجرا نشده‌اند.

 

-اقناع‌کننده بودن در برنامه‌هایی مانند «جوکر» یا «شب‌های مافیا» یعنی چه؟

رئالیتی‌شو خوبیش این است که واقعی باشد یا حداقل اینکه واقعی به نظر برسد. این واقعی بودن ویژگی اصلی این نوع برنامه است. در مورد «جوکر» و «شب‌های مافیا» ولی گاهی (که البته این گاهی زیاد پیش می‌آید) این احساس که داریم یک برنامه واقعی با کنش و واکنش واقعی یک‌سری بازیگر را می‌بینیم، در مخاطب ایجاد نمی‌شود.

 

-انگار که همه چیز از قبل چیده شده است.

بله؛ دقیقا انگار از قبل معلوم شده که چه کسی در کجا قرار است چیزی بگوید که مهم قلمداد شود. این نوع چیده شدن ماجراها یکی از مهم‌ترین دلایلی است که این برنامه مرا دیگر جلب نمی‌کند. البته واقعا دقیق نمی‌دانم که آیا واقعا این اتفاق افتاده یا اینکه حسم دارد فریبم می‌دهد. ولی با این‌حال در موارد بسیاری این حس سراغم می‌آید و جلوی لذت‌بردن از این برنامه‌ها را می‌گیرد.

 

-برای عبور از این حس و حال از قبل چیده شدن اتفاقات چه باید کرد؟

به هر حال بداهه یکی از چیزهایی است که در رئالیتی‌شوها اهمیت بسیاری دارد و کار را جذاب می‌کند. به عبارت بهتر اینکه تماشاگر احساس کند آن حرف یا آن اتفاق در آن لحظه از زبان خود آن بازیگر بیرون آمده و از پیش تعیین‌شده نبوده است. اینچنین مسائلی خیلی راحت می‌توانند به رئالیتی‌شوها خون و جان بدهند.

 

-شما واقعا فکر می‌کنید که با توجه به فضایی که در برنامه‌سازی وجود دارد، برنامه‌ساز می‌تواند ریسک کند و سرنوشت برنامه‌اش را بسپارد به بداهه‌گویی‌های چند بازیگر؟

این خودش موضوع مهمی است دیگر. یعنی اینکه ما با توجه به محدودیت‌هایی که داریم که در این زمینه مثلا می‌توان به محدودیت حضور خانم‌ها در «جوکر» اشاره کرد که اصولا و اساسا به نظر منتفی شده و حتی انگاری خود برنامه‌سازان هم مطالبه‌ای از این بابت ندارند یا محدودیت در نمایش شوخی‌های خاص جنسیتی یا قومیتی و…  کمدینی که در «جوکر» جلوی دوربین می‌رود چنان دستش بسته است که دیگر شوخی‌ها و اجرای شوخی‌ها و البته خنده گرفتن از تماشاگر تبدیل به یک امر التماسی شده است. در واقع با توجه به انواع و اقسام محدودیت‌ها تنها چاره‌ای که برای بازیگر و کمدین باقی مانده این است که با انواع شکلک ‌درآوردن و لوده‌بازی و عجیب لباس پوشیدن و ادای این و آن را درآوردن بخواهد از مخاطب خنده بگیرد و با توجه به اینکه این نوع خنده گرفتن حتی در آن بار اولش نیز آورده چندانی برای تماشاگر ندارد، خودتان بهتر می‌دانید که تکرار این کارها چه بر سر او درمی‌آورد؟!

 

-یعنی شما می‌گویید که این برنامه‌ها جدای از وقت‌گذرانی عایدی دیگری برای تماشاگر ندارند؟

نه. حتی در این حد که در این چند ماهی که از پخش برنامه «جوکر» می‌گذرد، من حتی دو تا جوک خوب از این برنامه یاد نگرفته‌ام. اینکه دیگر به محدودیت‌ها ربط ندارد. در واقع نکته جالب «جوکر» این است که برخلاف تمام دشواری‌هایی که محدودیت‌ها برای سازندگان برنامه به بار آورده، اما نه برنامه‌ساز و نه بازیگران شرکت‌کننده تلاشی هم برای عبور از محدودیت‌ها و خط قرمزها نمی‌کنند. یعنی اصلا سمت این اتفاقات هم نمی‌روند. بلکه سعی می‌کنند فقط و فقط با شکلک درآوردن و داد زدن توی صورت آن یکی یا ادای یکی را در موقعیت‌های مختلف درآوردن و… سطحی‌ترین خنده ممکن را از تماشاگر بگیرند.

 

-آقای کثیریان عزیز به نظر شما این سطحی بودن به فرهنگ عمومی جامعه ارتباط ندارد؟ به هرحال وقتی در سریالی با ماه‌ها پیش‌تولید و هماهنگی شاهدیم که یک شوخی کوچک می‌تواند باعث شوریدن یک صنف یا قومیت علیه یک سریال شود؛ فکر نمی‌کنید در برنامه‌ای مانند «جوکر» چه برنامه‌ساز و چه بازیگران برنامه سعی کنند آسه بروند و آسه بیایند تا گربه شاخ‌شان نزند؟

اینکه به محدودیت‌های بسیار اشاره کردم، یکی هم به این موضوع برمی‌گردد. یعنی از این جنبه می‌توان به طرف مقابل هم حق داد که با کسی هم نمی‌شود شوخی کرد. این هم که دست طرف تا این حد بسته باشد، طبیعی است که در نهایت به این وضعیت حال حاضر منتهی می‌شود. در نتیجه عملا با یک دایره بسته مواجه هستیم. ولی نکته اینجاست که بعضی کارها حتی نیاز به مقابله با محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها هم ندارد. اینکه دو تا جوک خوب تعریف شود، یا یک موقعیت خوب ایجاد شود و بازیگران شرکت‌کننده را در آن موقعیت‌ها قرار دهیم، یا دو موقعیت درست شوخی برای شرکت‌کنندگان نوشته شود و مسائلی از این‌دست حقیقتش دیگر کار آنچنانی هم نیست که بگوییم نمی‌توان انجام داد یا نمی‌گذارند انجام شود. اینها کارهایی هستند که می‌توانند سطح برنامه را بالا ببرند. ولی برنامه‌سازان خودشان را راضی کرده‌اند به اینکه با لوده‌بازی و دلقک‌بازی هم می‌توان لبخندی بر لب تماشاگر آورد غافل از اینکه این خنده در حقیقت چه آورده‌ای به دنبال خود خواهد داشت؟!

 

-اخیرا هم یکی از این دوستان در رسانه‌ای گفته بود همین که ما خنده بر لب تماشاگران می‌آوریم به این معنی است که وظیفه‌مان را انجام داده‌ایم.

قبول؛ شما دو تا شکلک درآوردید و ما هم خندیدیم. ولی بعد چه؟ آورده این اتفاق چیست؟ تنها همان چند لحظه لبخند؟ آخر اینکه دیگر ربطی به وظیفه و این چیزها ندارد؟ اینکه یکی مثلا پیژامه را تا چانه‌اش بالا بکشد، اصلا فرض کنید که بامزه هم هست، اما چرا به یک اتفاق طنازانه‌تر نخندیم؟ وگرنه من غیرکمدین هم در همین خیابان جلوی دفتر می‌توانم ده‌ها کار انجام دهم که مردم به‌من بخندند. ببینید؛ منظورم اصلا این نیست که لزوما موقعیت‌های کمیک چنین برنامه‌ای باید آموزنده باشد، اما این هم نباشد که بعد از خنده به خودتان بگویید: خب که چی واقعا؟ در حقیقت ماجرا اینجاست که بعضی از دوستان، حالا به هر دلیلی نمی‌خواهند این را بپذیرند که لودگی و دلقک‌بازی اگرچه همیشه بد نیست و در کل همواره در یک سطح حداقلی در کمدی حضور داشته و خواهد داشت، ولی اینکه همه‌چیز را به لودگی اختصاص دهیم و در واقع لودگی تنها کاری باشد که در یک برنامه انجام گیرد، اشکال دارد دیگر.

 

-البته به نظر می‌رسد با توجه به وضعیتی که بین ساترا و این پلتفرم‌ها پیش آمده؛ در آینده نه چندان دور حسرت این لوده‌بازی‌ها را هم خواهیم خورد…

بله متاسفانه به نظر می‌رسد داریم به همان سمت پیش می‌رویم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.