سیما فراهانی| تکرار یک فاجعه باز هم در قشم؛ بار دیگر کارگرانی در شرکت پودر ماهی قربانی شدند. جوانانی که هنگام کار با استنشاق گاز نفسهایشان به شماره افتاد و درنهایت جان خود را از دست دادند. ماجرای تلخی که مشابه آن، درست 15 سال پیش در همان منطقه رخ داد. شمار قربانیان این شرکتهای پودر ماهی به هفت نفر رسیده است. 15 سال پیش سه کارگر و حالا نیز 4 کارگر جان باختهاند.
ماجرا به صبح روز یکشنبه 27 مهرماه برمیگردد. یکی از کارگران شرکت پودر ماهی در شهر سوزا از توابع قشم، برای تمیز کردن دیگ بخار اقدام کرد، اما ناگهان حالش بد شد. گاز تولید شده او را بیهوش و خفه کرد. با این اتفاق سه همکار این کارگر برای نجات جان او تلاش کردند، اما آنها نیز با استنشاق گازهای منتشر شده از تخمیر پسماند ماهی جان دادند. کارگران مردند تا یک سناریوی تلخ و مرگبار بار دیگر بعد از 15 سال دوباره تکرار شود.
بازداشت رئیس
این درحالی است که یک کارگر دیگر نیز بر اثر استنشاق گازهای منتشر شده از تخمیر پسماند ماهی مسموم شد. این مصدوم ۲۰ ساله، به دلیل استنشاق این گاز و سقوط دچار تروما و کاهش سطح هوشیاری شد که درحال حاضر در بیمارستان قشم بستری است.
بلافاصله پلیس و نیروهای اورژانس خود را به محل رساندند. اجساد به پزشکی قانونی و مصدوم حادثه نیز به بیمارستان منتقل شدند. تحقیقات تجسس نیز آغاز شد. نیروی انتظامی به اتفاق دادستان عمومی و انقلاب شهرستان قشم برای بررسی دقیق علت این اتفاق در محل حادثه حاضر شدند.
پس از انجام تحقیقات و بررسیها درنهایت صبح دوشنبه سرهنگ حسین الهی، فرمانده نیروی انتظامی شهرستان قشم، از بازداشت رئیس شرکت پودر ماهی صبامجد شهر سوزا، خبر داد. این فرد پس از دستگیری و تکمیل پرونده تحویل مقامات قضائی شد.
آنها بیدلیل قربانی شدند و اگر کمی امکانات وجود داشت شاید همهشان زنده بودند. اگر حداقل تجهیزات ایمنی مثل کپسول اکسیژن، ماسک مخصوص، کلاه و دستکش وجود داشت این همه قربانی نداشتیم.
داغی که تکرار شد
عارف سلامی، عضو شورای شهر سوزا است. او در این حادثه داغ بزرگی را بر دوش میکشد. دو پسرداییاش در این ماجرا جان خود را از دست دادهاند. سلامی درسال 84 زمانیکه آن حادثه شوم در شرکت پودر ماهی رخ داد، همانجا مشغول به کار بود. او در همان و در همان حادثه هم داغدار شده بود: «عبدالباسط سلامی علی 42 ساله و وحید سلامی علی 32 ساله، پسرداییهای من بودند. آنها هر دو زن و بچه داشتند. وحید یک دختر و یک پسر داشت. عبدالباسط نیز سه فرزند داشت. فرزند کوچکش سه ساله است و دختر بزرگش 9 سال دارد. آنها نانآور خانهشان بودند. کار میکردند و جزو بهترین نیروها بودند. از زمان این فاجعه تا الان خانوادهاش همچنان شوکه هستند. حتی توان صحبت کردن هم ندارند. من خودم باورم نمیشود. آنها بیدلیل قربانی شدند و اگر کمی امکانات وجود داشت شاید همهشان زنده بودند. اگر حداقل تجهیزات ایمنی مثل کپسول اکسیژن، ماسک مخصوص، کلاه و دستکش وجود داشت این همه قربانی نداشتیم. نه اینکه یکی پس از دیگری به چاله فرو روند و در اثر استنشاق گاز، همگی خفه شوند. درحال حاضر نیز این ماجرا را پیگیری میکنیم تا مقصر مشخص شود.»
15 سال پیش
عارف سلامی ماجرای مرگ تلخ پسرداییاش در حادثهای مشابه را روایت میکند و در اینباره به خبرنگار «شهروند» میگوید: «دقیقا یادم میآید. روز 14 خرداد سال 84 بود. من خودم آن زمان در شرکت پودر ماهی کار میکردم. پسرداییام به نام محمد کمالی به همراه دو کارگر دیگر قربانی شدند. آنها به محل نگهداری ماهی یا همان سیلو میروند. در آنجا غلظت ماهی آنقدر زیاد بود که گاز آمونیاک تولید کرد. کارگرها مشغول مخلوط کردن یا هم زدن ماهیها شدند. این کار گاز بیشتر تولید کرد و درنهایت نیز هر سه نفر جان باختند. محمد آن زمان 32 ساله بود. ازدواج کرده و همسرش هم باردار بود. دو ماه بعد قرار بود فرزندش به دنیا بیاید که جان باخت.
خانوادهاش پیگیر شدند و شکایت هم کردند. درنهایت نیز دیه به آنها تعلق گرفت و مبلغی هم به صورت ماهیانه به خانوادهاش پرداخت کردند، اما از آن زمان به بعد من هم دیگر در آن شرکت کار نکردم. بهطور کل شغلم را تغییر دادم. دیگر دل رفتن به آن شرکت را نداشتم. حالا آن شرکت همچنان به کار و فعالیتش ادامه میدهد. اما امکاناتش را کمی بهتر کرده است. آن زمان بهطورکلی روش کار اشتباه و غیراصولی بود. در این حادثه اخیر نیز به نظرم باز هم روش کار غیراصولی بود. امکانات هم کم بود. برای همین کشته و قربانی داشتیم.»
خواسته ما این است که زمینی بیرون از شهر برای این شرکتها در نظر گرفته شود تا مردم هم در آسایش باشند. یا حداقل این شرکتها تا حد ممکن امکانات خود را افزایش داده و سعی در رفع نواقص داشته باشند.
اعتراضهای بیسرانجام مردم محلی
اما بوی بد این شرکت و شرکتهای مشابه آن برای مردم محله سالهاست که مشکل ایجاد کرده است. استنشاق بوی آزاردهنده به یکی از اساسیترین مشکلات مردم محله تبدیل شده است. تا جاییکه بارها و بارها این شکایتها به صورت مکتوب روی میز تمام مسئولان قرار گرفته است: «من خودم بهعنوان عضو شورای شهر سالهاست که نامه مینویسم. اعتراض مردم را به گوش مسئولان میرسانم. ولی تا الان هیچ اقدامی صورت نگرفته است. مثلا آن شرکتی که در سال 84 کارگرانش جان باختند، حالا بالای یک تپه قرار گرفته است. به نظر ما فاصله کافی با خانهها ندارد. همان تپه خودش منظره بسیار زیبایی دارد و میتواند به یک منطقه توریستی تبدیل شود. ولی به خاطر این شرکت چنین چیزی ممکن نیست. بقیه شرکتهای مشابه نیز در محوریت حریم شهرها قرار دارند. بنابراین بوی آزار دهندهاش مردم را بسیار عذاب میدهد.
سالهاست که شکایت میکنیم. به محیط زیست، به شهرداری، به دادسرا، به قوه قضائیه و حتی به قوه قضائیه تهران نیز نامه زدیم. ولی تا الان اقدامی صورت نگرفته است. همچنان این شرکتها کار میکنند و حجم آلایندههای خروجیشان مردم را نگران کرده است. بعضی از شرکتها سعی در رعایت کردن استانداردها داشتند، اما هنوز هستند شرکتهایی که هیچ اقدامی انجام ندادهاند. خواسته ما این است که زمینی بیرون از شهر برای این شرکتها در نظر گرفته شود تا مردم هم در آسایش باشند. یا حداقل این شرکتها تا حد ممکن امکانات خود را افزایش داده و سعی در رفع نواقص داشته باشند. ولی سالهاست که کسی به صدای فریادمان گوش نمیدهد.»
پلمپ شرکت
این درحالی است که در ادامه پس از جان باختن این چهار جوان قشمی در شهر سوزا، دادستان قشم نیز دستور پلمپ شرکت پودر ماهی صبامجد را صادر کرد.
علیرضا نصری، فرماندار قشم نیز در پیامی جان باختن چهار تن از کارکنان شرکت پودر ماهی شهر سوزا را تسلیت گفت و افزود: «جان باختن چهار تن از نیروهای پرتلاش شرکت پودر ماهی صبامجد در شهر سوزا موجب تالم خاطر مردم این شهرستان شد. این حادثه دلخراش نیاز به بررسی دقیق کارشناسان برای روشن شدن حقایق این اتفاق دردناک دارد و در حقیقت زنگ خطری را برای صنایع مختلف در این شهرستان به صدا درآورد تا ایمنسازی محیط کار خود را بهعنوان پیش نیاز تولید، مورد توجه جدی قرار دهند.»
این یک جنایت است اگر صاحبداران و سهامداران خودشان در آن شهر زندگی کنند متوجه میشوند این نانی ک سر سفره میبرند حرام است چون از نارضایتی هزاران آدم است وآه و نالههای زیادی با خودبدوش میکشند از نفرینها بترسند ک دامن خانواده را درگیر میکند