گاومیش‌ها، هِبه بی‌آبی به قصاب‌ها

گزارش «شهروند» از مطالبه اهالی «حمیدیه» درخصوص تامین حقابه کشاورزی، تامین آب شرب دام و اهالی و مرگ خودخواسته گاومیش‌ها

سلاخی، سرنوشت مشترک‌شان شده. کم‌آبی نه علفزاری بجا گذاشته، نه آبی به «کرخه» و «هورالعظیم». در میانه کم‌آبی اولین قربانی‌ها راهی قصابی‌ها می‌شوند؛ یعنی گاومیش‌ها؛ دامی که زندگی‌ و زاد و ولدش گره خورده با آب. گاومیش‌های عظیم‌الجثه کف زمین خوابانده می‌شوند تا نفسگاه‌شان برای همیشه بُریده شود. پوست‌شان از گوشت و استخوان که جدا شود هر تکه‌شان از میله‌ای آویزان می‌شود پشت ویترین قصابی‌ها. سرنوشتی شوم که مرگ روستاها را هم آهسته‌آهسته رقم می‌زند. گاوها، گوسفندان و حتی مرغ و خروس‌ها با گاومیش‌ها هم‌سرنوشت شده‌اند. کم‌آبی سرنوشت همه این دام‌ها را گره زده با مرگ. مرگی ناخواسته و زودهنگام.

لیلا مهداد_شهروندآنلاین؛ سلاخی، سرنوشت مشترک‌شان شده. کم‌آبی نه علفزاری بجا گذاشته، نه آبی به «کرخه» و «هورالعظیم». در میانه کم‌آبی اولین قربانی‌ها راهی قصابی‌ها می‌شوند؛ یعنی گاومیش‌ها؛ دامی که زندگی‌ و زاد و ولدش گره خورده با آب. گاومیش‌های عظیم‌الجثه کف زمین خوابانده می‌شوند تا نفسگاه‌شان برای همیشه بُریده شود. پوست‌شان از گوشت و استخوان که جدا شود هر تکه‌شان از میله‌ای آویزان می‌شود پشت ویترین قصابی‌ها. سرنوشتی شوم که مرگ روستاها را هم آهسته‌آهسته رقم می‌زند. گاوها، گوسفندان و حتی مرغ و خروس‌ها با گاومیش‌ها هم‌سرنوشت شده‌اند. کم‌آبی سرنوشت همه این دام‌ها را گره زده با مرگ. مرگی ناخواسته و زودهنگام.

سالی که گذشت گاومیش‌های زیادی میان مرگ و زندگی، مرگ را انتخاب کردند. «سال گذشته بیشتر از 100 گاومیش تنها در روستای ما مُرد.» گاومیش‌های زیادی هم حسرت مادر شدن به دل‌شان ماند و گرما و کم‌آبی جنین‌هایشان را به کام مرگ داد. «گرما و بی‌آبی باعث سقط‌ جنین گاومیش‌ها می‌شود.»

 کم‌آبی، جان جنین‌های گاومیش‌ها را می‌گیرد

سال گذشته کم‌آبی به همسایگان «کرخه» زد. اهالی ماندند و «کرخه»‌ای که به خاک نشسته بود. «از سال گذشته رودخانه اصلا آبی به خود نمی‌بیند.» زندگی «آصف» هم مانند همه اهالی گره خورده به گاومیش‌ها. «هوا گرم و شرجی است و گاومیش‌ها همیشه نیاز به آب دارند.» گاومیش‌ها همه ساعات روز را در آب لم می‌دهند برای پایین آمدن دمای بدن‌شان. «از صبح تا عصر تنها یکی دو ساعت از آب بیرون می‌آیند برای غذا خوردن.»

کم‌آبی که همه‌گیر شد، «هورالعظیم» آبی به خود ندید، «کرخه» هم خشک شد تا اهالی و دام‌هایشان تن به خشکسالی بدهند. «سه تا من فروختم، پنج تا همسایه بغلی، هست تا یکی دیگر و …»

«مردم مجبور به فروش گاومیش‌ها شدند، سال گذشته گاومیش‌ها تلفات زیادی داشتند.» شنا کردن و خُنک‌شدن تن برای گاومیش‌ها شده حسرت. کم‌آبی تا جایی پیش رفته که دیگر آب شرب هم با مشکل مواجه شده. «روستای ما 100خانوار دارد با نزدیک به 2هزار گاومیش.»

سالی که گذشت گاومیش‌های زیادی میان مرگ و زندگی، مرگ را انتخاب کردند. «سال گذشته بیشتر از 100 گاومیش تنها در روستای ما مُرد.» گاومیش‌های زیادی هم حسرت مادرشدن به دل‌شان ماند و گرما و کم‌آبی جنین‌هایشان را به کام مرگ داد. «گرما و بی‌آبی باعث سقط‌ جنین گاومیش‌ها می‌شود.»

هر گاومیش یعنی سرمایه دامداری که چرخ زندگی‌اش چشم دوخته به شیر گاومیش. «قیمت یک گاومیش از 30میلیون تومان شروع می‌شود و تا 45 و حتی 50میلیون تومان هم می‌رسد.»

«مردم مجبور به فروش گاومیش‌ها شدند، سال گذشته گاومیش‌ها تلفات زیادی داشتند»
کم‌آبی «هور» قیمت علف را هم بالا برد

«هورالعظیم»، «شادگان»، «کرخه» و … که تن به  کم‌آبی دادند، دام‌ها ماندند و تشنگی که تصمیم گرفته بود جان‌شان را بگیرد. «مردم ترسیدند امسال هم مانند سال گذشته دام‌ها تلف شوند.» در سال‌های دورتر که «هورالعظیم»، «شادگان»، «کرخه» و… آب به خود می‌دیدند؛ اطراف‌شان پُر می‌شد از علفزار.

بی‌آبی که حاکم شد، نه «هور» علفی به خود دید، نه اطراف «کرخه» علفزاری پا گرفت. «هور که آب داشت نیاز نبود علف برای دام بخریم. دام‌ها از علفزار اطراف «هور» استفاده می‌کردند.»

تابستان که به خوزستان می‌رسید گاومیش‌ها و گاهی اوقات حتی گاو‌ها هم راهی «هور» می‌شدند برای سیراب شدن. «ادهم» به رسم پدرانش هر سال از برج یک تا هشت گاومیش‌ها را مهمان «هور» می‌کرد. «حالا هور نه آب دارد، نه علفزار. مردم هم مجبورند گاومیش‌ها را به قصاب‌ها بفروشند.»

قصاب‌ها، گاومیش‌های 50-40 میلیونی را حدود 25-20 میلیون قیمت‌گذاری می‌کنند. بی‌آبی قیمت علف را هم بالا برده تا خرید علف برای دام یکی از دغدغه دامداران شود. «سبوس را کیلویی 100 تومان می‌خریدیم امسال شده 350هزار تومان چون «هور»  خشک شده.»

گامیش‌ها راهی قصابی‌ها می‌شوند برای سلاخی. «این پول به درد دامدار نمی‌خورد. گاومیش همه سرمایه ما است.» قبل از خشکسالی‌ها گاومیش‌های نر راهی قصابی‌ها می‌شدند، البته هرازگاهی. «گاومیش‌های ماده را نگه می‌داشتیم برای زاد و ولد و شیر.» گاومیش‌ها یکی یکی که راهی قصابی‌ها شوند اهالی می‌مانند دست خالی. «بدون گاومیش‌ها ما بمانیم روستا برای چه کار؟ کجا برویم از اینجا. ما دامداریم و جز این کاری نمی‌دانیم.»

قصاب‌ها، گاومیش‌های 50-40 میلیونی را حدود 25-20 میلیون قیمت‌گذاری می‌کنند. بی‌آبی قیمت علف را هم بالا برده تا خرید علف برای دام یکی از دغدغه دامداران شود. «سبوس را کیلویی 100 تومان می‌خریدیم امسال شده 350هزار تومان چون «هور»  خشک شده.»

گوشت گاومیش برنده رقابت با گوشت گوساله

قصاب‌ها اغلب از اهواز راهی «حمیدیه» و همسایگان کرخه می‌شوند. «خرید گوشت گاومیش به‌‌صرفه‌تر از گوشت گوساله است.» خرید یک گاومیش معادل 300 تا 400 کیلو گوشت است و این یعنی اقتصادی‌بودن این خرید. «گوشت گاومیش مثل گوشت گوساله است با همان خاصیت.»

قصابی «امجد» در میانه یکی از خیابان‌های «کیانشهر» نشسته. «اغلب قصاب‌ها مستقیم و غیرمستقیم از این گاومیش‌ها می‌خرند.» بی‌آبی زندگی را بر همسایگان «کرخه» تلخ کرده، اما بازار قصاب‌ها گرم است. «ما در این چرخه بی‌تقصیریم. عده‌ای دام‌شان را می‌فروشند و ما هم می‌خریم.»

زندگی خیلی از اهالی غرب خوزستان گره خورده به گاومیش‌ها. مردمانی که نسل به نسل دامدار بودند و جز دامداری سررشته دیگری ندارند. «فروختن دام بهتر از این است که حیوان زبان‌بسته تلف شود.» خرید و فروختن گوشت گاومیش برای قصاب‌ها به‌صرفه‌تر است از گوشت گوساله. «گوشت گاومیش اینجا خواهان دارد. به همان قیمت گوشت گوساله هم فروخته می‌شود.»

بدون گاومیش‌ها ما بمانیم روستا برای چه کار؟ کجا برویم از اینجا. ما دامداریم و جز این کاری نمی‌دانیم
اینجا حال گاوها، گوسفندان، مرغ و خروس‌ها و نخل‌ها بد است

بی‌آبی  و خشکسالی به گاوها، گوسفندها و حتی مرغ و خروس‌ها هم رحم نکرده. «عبدالله» امسال تعدادی از گاوهایش را فروخت تا از گرما و بی‌آبی تلف نشوند. «پسرعمویم از 50 رأس گاو تنها 15 رأس برایش مانده.» تعدادی از گاوها سال گذشته تن به مرگ دادند و تعدادی هم امسال سر از قصابی‌ها درآوردند. «گاوها در حالت عادی 15میلیون قیمت دارند، اما در بی‌آبی 4میلیون می‌خرند.»

خشکسالی سرنوشت گوسفندها را گره زده با قصابی‌ها. «بعضی از اهالی 800-500 رأس گوسفند داشتند و حالا تنها 50 رأس گوسفند دارند.» بی‌آبی حال‌وروز مرغ و خروس‌ها را هم بد کرده. «خیلی از مرغ و خروس‌ها از بی‌آبی تلف شده‌اند.»

به خاک نشستن کرخه خیلی از روستاها را خالی از سکنه کرده. روستاهایی که بعضا از 80 شاید هم 100 خانوار تنها پنج خانوار حالا به خود می‌بینند. «تعدادی از روستاها هم کلا خالی از سکنه شده‌اند.»

حال‌وروز زمین‌های کشاورزی هم خوب نیست. «شرایط وخیم است از برج 12 تا الان تازه سه روزی است آب را رها کرده‌اند.» روستاها اغلب آب لوله‌کشی به خود نمی‌بینند و چشم دوخته‌اند به مهربانی رودخانه. «200هکتار زمین دارم که بایر شده و یک هکتارش را هم کشت نکرده‌ام.» زمین‌های کشاورزی چندوقتی است تراکتور و بذری به خود نمی‌بینند. خیلی وقت می‌شود بیلی بر دل خاک رخنه نکرده، اما شرکت‌های نفت در همسایگی‌شان همچنان مشغول کارند.

نخلستان‌هایی که به پشتوانه وام قد کشیده و سبز شده بودند هم تسلیم خشکسالی شده‌اند. «برای نخل‌ها وام گرفتیم. خودم 4-3هکتار نخل کاشته بودم که حالا خشک شده.» اهالی اغلب به امید نخل‌دار شدن زیر بار اقساط 3میلیون ماهانه رفتند. نخل‌هایی که خشکیدند تا اقساط بر دوش اهالی سنگینی کند.

حرف از «سیدیابر» که به میان می‌آید از روستایی گفته می‌شود متعلق به  «حمیدیه». روستایی که حدود 4هزار رأس گاومیش چرخ زندگی اهالی را می‌‎چرخاند و نسل‌به‌نسل داروندار اهالی بوده‌اند. به گفته امام‌جمعه «حمیدیه» به «شهروند» حدود 43 روستای بخش «گمبوعه» دست به گریبان کم‌آبی‌اند. «مشکل کم‌آبی درد مشترک همه این روستاهاست و این یعنی تلف‌شدن دام‌ها.»

از ترس تلف‌شدن، گاومیش‌‌ها فروخته می‌شوند

«کرخه» مدت‌هاست با اهالی «حمیدیه» نامهربان شده. رودی که  وقتی به «حمیدیه» می‌رسد تَری به خود نمی‌بیند. «کرخه در قسمت حمیدیه مدت‌هاست خشک شده.» خشکی به «کرخه» که زد؛ گاومیش‌ها ماندند و بی‌آبی و تن تب زده. دمای هوا که میل صعود می‌کند روی دماسنج شلنگ‌ها خودشان را می‌رساندند به گاومیش‌ها برای کمی خنک‌شدن. هُرم گرما طاقت اهالی را طاق کرده و گاومیش‌ها هم در هراس‌اند از مرگی که زیر سایه گرما در کمین‌شان نشسته.

حرف از «سیدیابر» که به میان می‌آید از روستایی گفته می‌شود متعلق به «حمیدیه». روستایی که حدود 4هزار رأس گاومیش چرخ زندگی اهالی را می‌‎چرخاند و نسل‌به‌نسل داروندار اهالی بوده‌اند. به گفته امام‌جمعه «حمیدیه» به «شهروند» حدود 43 روستای بخش «گمبوعه» دست به گریبان کم‌آبی‌اند. «مشکل کم‌آبی درد مشترک همه این روستاهاست و این یعنی تلف‌شدن دام‌ها.»

حجت‌السلام سعید لفته‌پور از بالا رفتن آمار سقط‌ جنین گاومیش‌ها زیر سایه بی‌آبی می‌گوید. «دامداران از ترس تلف‌شدن گاومیش‌‌ها تن به فروش‌شان می‌دهند.» «کرخه» مدت‌هاست در بی‌آبی می‌سوزد و تَری مختصرش برمی‌گردد به فاضلاب پلاس شده در آن. فاضلابی که از چند روز پیش خودش را میان «کرخه» پهن کرده. «روزهای گذشته تعداد زیادی ماهی در این رودخانه تلف شدند.» بوی تعفن فاضلاب پهن‌شده میان «کرخه» نه‌تنها جان ماهی‌ها را می‌گیرد، بلکه سلامت اهالی را هم تهدید می‌کند.

 

آبی که رها نشد و پای شلتوک‌ها خوابید

هُرم گرما اهالی را خانه‌نشین کرده. زمین‌های کشاورزی هم به فصل کشت نرسیده‌اند. «فصل کشت نیست، اما متولیان آب را به بهانه شلتوک‌کاران بسته بودند.» امام‌جمعه «حمیدیه» از مردادی می‌گوید که فصل هیچ کشت در این منطقه نیست. «مسئولان در این فصل اقدام به رهاسازی آب کردند. این رهاسازی پاسخ مطالبه اهالی نبود. این رهاسازی تنها برای این بود که مسئولان مطمئن شدند فصل کشت تمام شده.»

گلایه اهالی بسیار است. آنها از آبی می‌گویند که باید سهم محصولات کم‌آب‌بر می‌شد، مثل کنجد، بامیه و… «برای این محصولات به کشاورزان باید آب می‌دادند. مسئولان در مدیریت آب ضعیف عمل کردند، بنابراین به بهانه ترس کشت شلتوک، آب هیچ محصولی را تامین نکردند.»

بی‌آبی که با خوزستان عجین شد و آب پشت سدها که پایین آمد، کشت تابستانه در حوزه «کرخه» و «هورالعظیم» ممنوع شد. به گفته حجت‌السلام سعید لفته‌پور اما شرایط برعکس بوده گویا. «شالیکاران خصوصا در بالادست با استفاده از پمپ و لابی، آب موردنیازشان را تامین کردند و شلتوک کاشتند.»

نفس‌های تابستان به شماره افتاده و می‌رود که جایش را به پاییز بدهد. پاییزی که گویی قرار است کشاورزان همچنان بلاتکلیف بمانند. «وزارت نیرو و سازمان آب و برق خوزستان لطفا تکلیف کشت پاییزه را مشخص کنید.»

کشاورزان همسایه کرخه می‌خواهند بدانند امسال کشت دارند یا خیر. اگر قرار بر کشت و زرع است تا چه میزان حق کشت دارند؟ «تکلیف باید مشخص شود تا کشاورزان ببینند باید زمین اجاره کنند یا خیر.» آنان که زمین دارند هم باید تعیین‌تکلیف شوند. کشاورز که باشید باید چندماه قبل از کشت زمین را آماده کنید برای کشت. «کشاورزان باید از تامین آب موردنیازشان مطمئن باشند. به‌خصوص کشاورزان پایین‌دست رودخانه تا زمین‌ها را آماده کشت کنند.»

مشکل کم‌آبی درد مشترک همه این روستاهاست و این یعنی تلف‌شدن دام‌ها
تانکرهایی که یک روز می‌آیند و یک روز غایبند

آب شرب مردم در حد مخاطره است؛ گزارش مرکز بهداشت به دادستان. مسئولان مرکز بهداشت «حمیدیه» آب شرب روستاها را تایید نکردند. به گفته حجت‌السلام سعید لفته‌پور مشکلات آب شرب مردم حل نشود قطعا تهدیدی بر سلامت مردم به‌ویژه در روستاهاست. لفته‌پور از منطق مسئولان می‌گوید مبنی بر اینکه در شرایط بی‌آبی، آب را با تانکر به مردم رسانده‌ایم. «زمانی که آب با تانکر به مردم روستاها می‌رسد، قطعا مصرف می‌شود. آنچه در این شرایط اهمیت دارد ارسال مستمر آب به روستاهاست.»

تانکرهای آب از روستایی به روستای دیگر پا می‌گذارند برای نجات اهالی از تشنگی. «اینطور نیست یک روز آب بفرستید و یک روز نفرستید. مردم آب ندارند. آبی که فرستاده می‌شود تنها برای شرب نیست. مردم مجبورند از این آب برای مصرف دام‌ها هم استفاده کنند.» لفته‌پور از نذورات اهالی در ماه محرم می‌گوید. نذرهایی که هر سال باید ادا شوند. انتظار می‌رود آمار آبرسانی افزایش پیدا کند. مصرف مردم در این ماه بیشتر می‌شود. برخی موکب‌دارند و نباید در بحث آب مشکل داشته باشند.»

گاومیش‌هایی که برای اهالی ارزشمندند و در بازار هرکدام‌شان 35 تا 40میلیون تومان قیمت‌گذاری می‌شوند. قیمت‌هایی که نبض زندگی اهالی غرب خوزستان را به دست گرفته‌اند. مرگ هر گاومیش یعنی خسارتی معادل 40میلیون تومان.

مرگ هر گاومیش مساوی است با خسارت 40میلیون تومانی

آمار گاومیش‌ها به 459هزار رأس می‌رسد. جمعیتی که بیش از 98هزار رأسش در خوزستان ثبت شده‌اند. استانی که سال‌هاست نامش به‌عنوان پرورش‌دهنده  گاومیش بی‌رقیب مانده. 98هزار رأس گاومیش‌های خوزستان یا ساکن تالاب‌ «هورالعظیم» و «شادگان»‌اند یا رودخانه‌های «کارون»، «کرخه»، «شاوور»، «زهره» و«ودز». زیستگاه‌هایی که چند وقتی است بی‌آبی و عقب‌نشینی آب تالاب‌ها زندگی را برای گاومیش‌ها سخت کرده. در میانه بی‌آبی نبود علوفه کافی هم باعث شده تا زیست گاومیش‌ها در خطر باشد.

گاومیش‌هایی که برای اهالی ارزشمندند و در بازار هرکدام‌شان 35 تا 40میلیون تومان قیمت‌گذاری می‌شوند. قیمت‌هایی که نبض زندگی اهالی غرب خوزستان را به دست گرفته‌اند. مرگ هر گاومیش یعنی خسارتی معادل 40میلیون تومان. خسارتی که جبرانش برای اهالی روستاهای خوزستان تقریبا غیرممکن است.  بی‌آبی که بلای جان «هورالعظیم» و «شادگان» شد. بی‌آبی نبض زندگی گاومیش‌ها را به شماره انداخت و این یعنی به خطر افتادن معیشت 6هزار نفر. 2هزار نفر مستقیم و 4هزار نفر غیرمستقیم از قِبل گاومیش‌ها نان می‌خورند. آب که نباشد رودخانه‌ها و تالاب‌ها به خشکی می‌نشینند و این یعنی بیکاری عظیم در خوزستان.

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.