نگاهی به تقویم ایران باستان

ماه‌های خورشیدی ایرانی از ۱۲ ماه تشکیل شده که شش ماه اول ۳۱ روز، پنج ماه دوم ۳۰ روز و ماه آخر ۲۹ روز است. هر ۴ سال (به‌ندرت ۵ سال) یک‌بار طول ماه آخر ۳۰ روز است که آن سال به سال کبیسه معروف است.

فاضله شوکت‌پور_شهروند آنلاین؛ نام ماه‌های سال در فرهنگ‌ها‌ و زبان‌های مختلف، متفاوت است. در تقویم هخامنشیان نام 12ماه سال؛ چمن‌آرا، گل‌آور، جان‌پرور، گرماخیز، آتش‌بیشه، جهان‌بخش، دژخوی، باران‌خیز، اندوه‌خیز، سرماده، برف‌آزر و مشکین‌فام نامگذاری شده است. درتقویم هجری شمسی به عربی؛ حمل(بره)، ثور(گاو)، جوزا(دوقلو)، سرطان(خرچنگ)، اسد(شیر)، سنبله(خوشه‌گندم)، عقرب(کژدم)، میزان(ترازو)، قوس(کمان)، جدی(بزغاله)، دلو(ظرف‌آب)، حوت(ماهی). در تقویم رومی؛ آزار، نیسان، ایتار، خریزان، تموز، آساماه، ایلول، تشرین‌اول، تشرین‌آخر، کانون اول، کانون آخر، شباط. در تقویم ترکی؛ بیرنجی، ایکنده، اوچنچی، درطونچی، بشنچی، آلتنجی، یدنجی، سکنجی، طوقونجی، اوئونجی، اون بیرنجی، حفشاط.  در تقویم هجری قمری؛ محرم، صفر، ربیع‌الاول، ربیع‌الثانی، جمادی‌الاول، جمادی‌الثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده، ذیحجه. در تقویم میلادی؛ ژانویه، فوریه، مارس، آوریل، مه، ژوئن، ژوئیه، اوت، سپتامبر، اکتبر، نوامبر، دسامبر. در تقویم ایرانی؛ فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند است.

معنی و ریشه ماه‌های سال ایرانی

در نام ماه‌های ایرانی ریشه و معنی خاصی نهفته است که در اینجا به‌طور اجمال اشاره می‌کنیم.
فروردین: در اوستا و پارسی باستان «فرورتینام» در پهلوی «فرورتین» و در فارسی «فروردین» گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. بنا بر دیدگاه دیگر، فروردین از ریشه پَروردین بوده که به فروردین تغییر یافته؛ یعنی ماه پرورش گلها، گیاهان و درختان.
اردیبهشت: در اوستا «اشاوهیشتا» و در پهلوی «اشاوهیشت» و در فارسی «اردیبهشت» گفته شده که «اشا» به معنی راستی و درستی و واژه«وهیشت» به معنی بهترین است یعنی بهترین راستی که نام یکی از امشاسپندان نیز بوده.
خرداد: در اوستا و پارسی باستان «هئوروتات» در پهلوی «خردات» و در فارسی «خورداد یا خرداد» گفته شده که «هئوروه» به معنی رسا، همه، درست و کامل و «تات» پسوند است برای اسم مونث، بنابراین هئوروتات به معنای کمال و رسایی است.
تیر: در اوستا «تیشریه» در پهلوی «تیشتر» و در فارسی «تیر» گفته شده است. پژوهشگران آن را با شَعرای یَمانی یا ستاره شباهنگ که درخشان‌ترین ستاره آسمان شب است برابر دانسته‌اند. یونانیان باستان این ستاره را سیریوس نامیده‌اند و آن را منبع گرما می‌دانند. ستاره تیر ایزد موکل بر رعد و باران است.
مرداد: در اوستا «امرتات» در پهلوی «امرداد» و در فارسی نیز«امرداد» گفته شده که کلمه‌ای است مرکب از سه جزء:«ا» ادات نفی به معنی نه، «مرتا» به معنی مردنی و نابود نشدنی و «تات» که پسوند و دال بر مونث است. بنابراین امرداد یعنی بی‌مرگی و جاودانی.
شهریور: در اوستا «خشتروئیریه» در پهلوی «شتریور» و در فارسی «شهریور» گفته شده که «خشتر» به معنی کشور و پادشاهی و «ور» به معنی برتری دادن و جمعا یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده. بنا بر دیدگاه دیگر، شهریور ریشه (شَهری بَر)بوده به معنای ماه بُردنِ میوه به شهر. واژه (بَر) در شهری‌بر یا شهریور به معنی میوه است.
مهر: در سانسکریت «میترا»، در اوستا و پارسی «میثر»، در پهلوی «میتر» و در فارسی «مهر» گفته شده که مهر نام فارسی شده رب‌النوع روشنایی است به معنای دوستی. همچنین نام ایزد روشنایی نیز بوده است.
آبان: در اوستا «آپ» در پارسی باستان «آپی» و در فارسی «آب» گفته شده که در اوستا «آپ» به معنی فرشته نگهبان آب است. بنا بر دیدگاه دیگر، آبان نام فارسی شده ایزد آب‌ها یا آناهیتا است که در اوستا (اَرِدوی سور اناهیتا) یعنی رودخانه نیرومند بی آلودگی نامیده شده است. آناهیتا که کوتاه شده این نام اوستایی است نام الهه نماینده بر آب‌های روان بوده.
آذر: در اوستا «آتر، آثر،» در پارسی باستان «آتر»در پهلوی «آتر» و در فارسی«آذر» گفته شده است. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگ‌ترین ایزدان است.
دی: در اوستا «داثوش یا دادها» به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار است و غالبا صفت اهورامزدا است و از مصدر «دا» به معنی دادن و آفریدن است. همچنین دی برگرفته از نام اوستایی( زَیََنَــه )zayana به معنای زمستان است.
بهمن: در اوستا «وهومنه» در پهلوی «وهومن» و در فارسی «وهمن یا بهمن» گفته شده که «وهو» به معنی خوب و نیک و «مند» از ریشه من به معنی منش؛ یعنی بهمنش، نیک اندیش، نیک نهاد.
اسفند: در اوستا «سْپِنْتَه آرمَئیتی»، در پهلوی «سپندارمت» و در فارسی«اسپندارمزد» و «سپندارمزد» و «اسپند» و «اسفند» گفته شده. نام چهارمین امشاسپند است. سپند» به معنای پاک و مقدس و «آرمئیتی به معنی فروتنی و بردباری است ( فروتنی ِپاک و مقدس ).

نام روزهای ماه در ایران باستان

نام‌ 30روز ماه‌ در ایران باستان به شرح ذیل است :
1- هرمزد 2- بهمن 3- اردیبهشت 4- شهریور 5- سفندارمذ 6- خرداد 7- امرداد 8- دی به آذر 9- آذر10- آبان(الهه آبها) 11- خورشید 12- ماه 13- تیر(ایزد باران)14- گوش(ایزد چهارپایان) 15 – دی به مهر 16- مهر(رب النوع روشنایی ) 17- سروش(پیک اهورامزدا) 18- رشن(ایزد عدالت)19- فروردین20 – بهرام (ایزد جنگ)21- رام (فرشته هوا)۲۲- باد 23-دی به دین24- دین 25 – ارد 26 – اشتاد 27- آسمان 28- زامیاد(فرشته زمین)29- ماراسپند (در اوستا مانثرا سپنت – سخن مقدس) ۳۰- انغران یا انیران (روشنایی بی پایان- مکان هرمزد).

نام روزهای هفته در ایران باستان

شنبه: کیوان‌شید. یکشنبه: مهرشید. دوشنبه: مه شید. سه شنبه: بهرام شید. چهارشنبه: تیرشید. پنجشنبه: هرمزشید و جمعه: ناهیدشید یا آدینه.

ایرانیان سال را به 12ماه و هرماه را به نام یکی ازامشاسپندان(ایزدان مقرب)می‌خواندند. همچنین ایرانیان رسم داشتند افزون برجشن‌های ملی ومیهنی، تطابق نام روز و نام ماه را نیز جشن بگیرند. از جشن‌های معروف می‌توان به نوروز یا روز اورمزد از ماه اورمزد(اول فروردین)، مهرگان، بهمنگان که بدان جشن سده هم می‌گفتند(چون پنجاه شب وپنجاه روزمانده بود به عیدنوروز) اشاره کرد.
در تقویم ایران باستان آثار ونشانه‌هایی نظیر کتیبه‌ها،کتب مذهبی ،روایات، سنت وآیین‌های موجود نشان می‌دهند که حساب روز، ماه وسال در ایران از تنوع خاصی برخوردار بود و در ادوار مختلف تکامل یافت. به علاوه ایرانیان از زمان‌های بسیار دور از کسر شبانه‌روز مدت سال آگاهی داشتند وآن را در تنظیم تقویم‌ها منظور می‌کردند.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.