بهای عکس یادگاری با ترامپ

حسن روحانی، رئیس جمهوری اخیرا در سخنانی گفته بود اگر احساس کند شرکت در جلسه‌ای با فردی ‏منافع ملت ایران را تأمین می‌کند، حتما در این جلسه شرکت خواهد کرد. ساعاتی پس از این سخنان، امانوئل ‏مکرون در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا به این سخن روحانی اشاره ‏کرد و گفت که شرایط برای دیدار ترامپ و روحانی مساعد است. ترامپ نیز نسبت به این دیدار اظهار تمایل ‏کرد و گفت اگر روحانی بخواهد او مشکلی با این دیدار نخواهد داشت. ‏

مذاکره اصل بدیهی دیپلماسی است. صرف مذاکره به خودی خود هیچ ایرادی ندارد، چراکه در مذاکره طرفین ‏می‌توانند چیزی را بپذیرند یا نپذیرند. اما این که قرار است با چه کسی مذاکره شود، بحثی دیگر است! بدیهی ‏است که دیپلمات‌هایی که قرار است به مذاکره بروند طرف مقابل خود را برانداز کرده و شانس دسترسی به ‏توافق را خواهند سنجید. حال اگر قرار است حسن روحانی به دیدار ترامپ برود، بد نیست نگاهی به سابقه ‏طرفین بیندازیم. ‏
‏1-‏ حسن روحانی به‌عنوان شیخ دیپلمات معروف است. غربی‌ها هم او را به‌عنوان یک دیپلمات می‌‏شناسند. او در زمان ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی، ریاست هیأت مذاکره‌کننده ایران با سه ‏کشور اروپایی را برعهده داشت. مذاکراتی که حتی نزدیک بود به موفقیت نیز بینجامد، اگر آمریکا به ‏کشورهای اروپایی پشت نمی‌کرد. او از زمان تکیه زدن بر صندلی ریاست‌جمهوری نیز پرچم ‏مذاکره را برافراشت. او با شعار گفت‌وگو با دنیا قدرت را در دست گرفت و در همان آغاز کار نیز ‏کلید آغاز مذاکرات هسته‌ای با هدف حل‌وفصل مسأله را در قفل چرخاند و پس از دو‌سال ‏مذاکره فشرده با آمریکا و اروپا، ایران توانست پرونده هسته‌ای‌اش را از بحران خارج کرده و ‏برنامه هسته‌ای‌اش را به صورت عادی ادامه دهد. دولت روحانی حتی پس از خروج آمریکا از ‏برجام نیز به مدت یک‌سال تعهدات خود را حفظ کرده و در برجام باقی ماند. درنهایت بنا بر منافع ‏ملی، آن‌هم در چارچوب برجام تصمیم گرفت از برخی از تعهدات خود بکاهد. بنابراین در یک سوی ‏ماجرا رئیس جمهوری قرار گرفته که براساس استانداردهای بین‌المللی رفتار می‌کند. ‏

2- در آن سوی ماجرا ترامپ ایستاده است. رئیس جمهوری از ابتدای به دست گرفتن قدرت سر ‏ناسازگاری با رهبران جهان گذاشت. یکی را مسخره کرد، به دیگری توهین کرد، به دیگری تاخت و ‏دیگری را تحقیر کرد. در فاز بعدی او شروع به خارج شدن از پیمان‌های بین‌المللی کرد و یکی پس ‏از دیگری امضاهای آمریکا را از پای پیمان‌های بین‌المللی پاک کرد. سپس مسائل و موضوعاتی را که ‏پیشتر توافقاتی درخصوص آنها صورت گرفته بود، پیش کشید و عَلَم تجدیدنظرطلبی بلند کرد. با ‏مکزیک، کانادا، اتحادیه اروپا و چین وارد جنگ تجاری شد.

از لحاظ شخصیتی نیز ترامپ نشان داده که ‏ثبات لازم را ندارد. رفتار او در نشست گروه هفت نشان داد که او به رهبران جهان به‌عنوان مهره‏های بی‌ارزش می‌نگرد که تنها اگر از او پیروی کنند ارزش می‌یابند و در غیراین صورت شایسته ‏توجه نیستند. اوباما وقتی که قرار بود کاخ سفید را به ترامپ تحویل دهد گفت: «رئیس جمهوری ‏آمریکا باید بداند که اداره کشور اداره یک تجارت خانوادگی و شخصی نیست. در کاخ سفید ‏واقعیات خودشان را به شما تحمیل می‌کنند. شما چاره‌ای جز توجه به آنها ندارید.» به نظر می‌رسد ‏که ترامپ حالا به این مرحله رسیده است. واقعیت‌ها یکی پس از دیگری خود را به او تحمیل می‌‏کنند. او دریافته که آمریکا قدرت دارد، اما این قدرت لزوما به معنای توانایی اعمال آن نیست. قدرت ‏آمریکا تنها زمانی به دردش خواهد خورد که بتواند آن را در کانال‌های مشخصی هدایت کرده و ‏خروجی عملی از آن دریافت کند و این کانال‌های مشخص همان کانال‌های قواعد و مقررات بین‌‏المللی است. ‏

حال سوال این است که قرار گرفتن روحانی در مقابل چنین شخصیتی، فارغ از درست بودن یا غلط بودن، چه ‏نتیجه‌ای می‌تواند به همراه داشته باشد؟ ترامپ تاکنون و در مدت دو‌سال گذشته در عرصه سیاست خارجی به ‏کدام توافق دست یافته است؟ برخی می‌گویند ترامپ تنها به دنبال گرفتن عکس یادگاری با روحانی است تا از ‏آن استفاده انتخاباتی کند. شاید بد نباشد به او گفته شود اگر این عکس یادگاری را می‌خواهد باید بهایش را ‏هم بپردازد. ‏

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.