سرنوشت تلخ راننده تاکسی اینترنتی

راز جنایت 3 ساله با تماس یک نوجوان افغانستانی فاش شد

سه سال از او خبری نبود. از آخرین باری که او را ربودند و درخواست پول کردند، 39 ماه گذشت. راننده تاکسی اینترنتی که پس از سوارکردن دو مسافر دربستی، دیگر از او خبری نشد. همه تصور می‌کردند که عده‌ای سارق خطرناک او را ربوده‌اند و قصد گروگانگیری و اخاذی دارند. اما دیگر تماس‌ها قطع شد. هیچ‌کس درخواست پول نکرد و از راننده تاکسی اینترنتی هم خبری نبود. معمای ناپدیدشدن این مرد سه سال و سه ماه حل نشده باقی ماند، تا اینکه پسری نوجوان اهل افغانستان، راز این ماجرای هولناک را فاش کرد. او در تماس با پلیس خبر از این جنایت قدیمی داد و درنهایت مشخص شد که مسافران زورگیر، راننده را کشته و جسدش را دفن کرده بودند. حالا یکی از جنایتکاران دستگیر شده و پلیس به‌دنبال ردی از قاتل دوم و جسد مقتول است.

سیما فراهانی_شهروندآنلاین؛ ماجرای این پرونده عجیب به عصر روز اول تیر سال 98 برمی‌گردد. همان روزی که مازیار پس از انجام کارش در ساختمان نیمه‌کاره، کار دومش را شروع کرد. مازیار گچ‌کار ساختمان و راننده تاکسی اینترنتی بود. او پس از انجام کار، برای مسافرکشی رفت. دو مسافر را به مقصد میدان آزادی سوار کرد. پس از آن دو مسافر دیگر را نیز سوار خودرویش کرد و دیگر از او خبری نشد. خانواده‌اش نگران بودند و این موضوع را به پلیس اطلاع دادند. ولی درست چند ساعت بعد، افرادی ناشناس با خانواده مازیار تماس‌گرفتند و قصد اخاذی داشتند.

اخاذی 200میلیون تومانی

این خانواده در جریان تحقیقات به ماموران بیان کردند که افرادی ناشناس تماس گرفتند و گفتند مازیار را ربوده‌اند و در ازای آزادی او درخواست 200میلیون تومان کردند. آنها با یک شماره تماس بین‌المللی زنگ زدند و گفتند اگر پول را پرداخت نکنیم مازیار را به قتل می‌رسانند.»

با اعلام این موضوع، از همان زمان تحقیقات درباره این پرونده آدم‌ربایی از سوی ماموران اداره یازده پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. در همان تجسس‌های نخست مشخص شد که آدم‌ربایان با خط‌هایی مربوط به ترکیه و پاکستان تماس گرفته‌اند. ولی هیچ سرنخ دیگری از فرد ربوده‌شده یا گروگانگیران وجود نداشت. همه آن چیزی که از این پرونده وجود داشت، همان تماس‌های افراد ناشناس بود. تا اینکه تماس‌ها قطع شد و دیگر هیچ خبری از گروگانگیران و فرد ربوده‌شده، نبود. چند روز بعد از این ماجرا، خودروی ال90 مازیار در اطراف تهران پیدا شد. لکه‌های خون در این خودرو وجود داشت. ماموران دستور بررسی را صادر کردند و درنهایت مشخص شد که گروه خونی مرد گمشده با گروه خونی روی خودرو مطابقت دارد. با این حال، دیگر هیچ سرنخی یافت نشد. هیچ‌کس نمی‌دانست که چه اتفاقی برای این مرد افتاده است.

یک تماس و یک سرنخ

خانواده مازیار سال‌ها از او بی‌خبر ماندند. هیچ سرنخ یا نشانه‌ای از این مرد نبود. تحقیقات و تجسس‌های پلیسی هم به هیچ کجا نمی‌رسید. سه سال از این ماجرا گذشت و پرونده این آدم‌ربایی همچنان باز بود. تا اینکه چند روز پیش پسر نوجوانی با پلیس تماس گرفت. او راز یک جنایت را فاش کرد.

این پسر به پلیس گفت: «من در یک محلی کار می‌کنم که در آنجا کارمان جمع‌آوری ضایعات است. همه ما اهل افغانستان هستیم. چند وقت پیش داشتیم با هم صحبت می‌کردیم. یکی از مردان که از همکارانم است، برایم تعریف کرد که یک راننده ایرانی را با همدستی یکی از دوستانش که الان فرار کرده، کشته‌اند. او گفت که 200میلیون تومان هم اخاذی کرده‌اند. مثلا می‌خواست به ما بگوید که با این روش می‌شود پولدار شد. اول ترسیدم که به پلیس خبر بدهم. اما وقتی به این فکر کردم که الان خانواده مقتول چه سختی را تحمل می‌کنند، تصمیم گرفتم به پلیس بگویم.»

با این اظهارات تحقیقات گسترده‌ای در این‌باره آغاز شد. ماموران به محل کار این پسر نوجوان رفتند و نخستین متهم را دستگیر کردند. او در ابتدا منکر این ماجرا بود. ولی در ادامه راز جنایت را فاش و به قتل راننده تاکسی اینترنتی اعتراف کرد.

اعترافات هولناک

او به پلیس گفت: «من و همدستم به‌عنوان مسافر دربستی سوار خودروی مقتول شدیم. قصد سرقت و اخاذی داشتیم. ما راننده را با تهدید چاقو ربودیم و با خودمان به اطراف تهران بردیم. میدان آزادی به مقصد پاکدشت سوار شدیم. در همان حوالی مقصد با چاقو او را زخمی کردیم. پول‌هایش را دزدیدیم و بعد او را به حاشیه بیابان بردیم. می‌خواستیم از خانواده‌اش هم پول بگیریم. اما در جریان درگیری گروگان او را با چاقو زدیم. او نیز جان خود را از دست داد. بعد از آن جسدش را به حاشیه بیابان‌های پاکدشت بردیم و دفن کردیم. اما یادمان نمی‌آید کجا بود، چون هوا تاریک بود. اما ضربه را دوستم زد، یعنی او بود که قتل را انجام داد. دوستم چون قبلا در ترکیه و پاکستان زندگی کرده بود، خط تلفن بین‌المللی داشت که با آن تماس گرفتیم. می‌خواستیم از خانواده‌اش پول بگیریم، ولی موفق نشدیم. الان هم دوستم فراری است.»

با اعترافات هولناک این مرد، ماموران پلیس رد دومین متهم را در افغانستان زدند. ولی مشخص شد که او آنجا را ترک کرده و به پاکستان رفته است. بنابراین با دستور صاحب جمعی، بازپرس دادسرای جنایی پایتخت بنا شد ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران برای دستگیری متهم با پلیس بین‌الملل هماهنگی داشته باشند. در حال حاضر نیز هیچ جسدی پیدا نشده است.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.