با یار مهربان زیر درخت «شِریش»

گزارش «شهروند» از عبدالقادر و بچه‌های « وشنام‌دری» که روستایشان دوستدار کتاب است

روستای وشنام‌دری، جایی که حالا در سایه یار مهربان اسم و آوازه‌اش حسابی در کشور پیچیده و راه‌ورسم بچه‌های کتابخوانش الگوی خیلی از بچه‌های روستاهای کم‌برخوردار شده است. درست است که این روستا هنوز از داشتن آب آشامیدنی لوله‌کشی محروم است، اما کتاب و کتابخوانی هم به این روستا اعتبار و ارزش بخشیده تا جایی که حالا به عنوان پاتوق اهالی دهستان فعال است، هم کتابخانه و مدرسه و زمین چمن مصنوعی در اختیار اهالی قرار داده است. خلاصه اینکه کتاب و کتابخوانی با این روستا و بچه‌های باصفایش کاری کرده کارستان. بانی همه این اتفاقات خوب در روستا هم کسی نیست جز عبدالقادر بلوچ. کسی که تمام دوران کودکی‌اش در سایه محرومیت‌های روستا گذشت، اما از پا ننشست و به سختی درس خواند تا توانست دیپلم بگیرد. همین که دیپلم گرفت با خودش عهد بست شرایطی را ایجاد کند که دیگر بچه‌های روستا روزگاری مثل او و هم‌سن‌وسالانش را تجربه نکنند.

به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ دیپلم که می‌گیرد به روستا برمی‌گردد. اما هیچ شور و شوقی بین بچه‌های روستا برای ادامه تحصیل و درس‌خواندن نمی‌بیند. دخترها چون مجبور به ترک تحصیل بعد از پایان دوره ابتدایی بودند، انگیزه‌ای برای درس‌خواندن نداشتند، پسران هم به‌خاطر مسافت دور مدارس مقاطع بالاتر و هزینه‌های گرانش برای خانواده‌هایشان.
دلش می‌خواست کاری برای روستا کند تا شور و شوق زندگی به بچه‌های روستا برگردد: «بعد از کلی فکرکردن  به این نتیجه رسیدم که کتابخانه‌ای برای روستا ایجاد کنم. برای انجام این کار هم خیلی به مسئولان دولتی و کمک‌هایشان امیدوار بودم، اما بعد از کلی نامه‌نگاری و دوندگی به بهانه دوربودن روستای ما از مرکز شهر و جمعیت اندکش اعلام‌کردند که تاسیس کتابخانه در روستا مقرون‌به‌صرفه نیست! به بچه‌های روستا قول این کتابخانه را داده بودم، بنابراین دست از تلاش برنداشتم.»
برای عمل به قولی که به بچه‌های روستا داده بود، سراغ نویسنده‌های کتاب می‌رود: «در پی ارتباطی که با نویسنده‌ها برقرار کردم، کتاب‌های زیادی به روستا ارسال شد. حالا کتاب داشتیم، اما جایی برای دورهمی و کتابخوانی نداشتیم.»
عبدالقادر برای اینکه بتواند بچه‌ها را در فضایی مشخص جمع کند، بساط کتابخوانی‌اش را زیر درخت شریش در میانه روستا پهن می‌کند. درختی بزرگ با سایه‌های گسترده: «تا قبل از این بچه‌های روستا به جز کتاب‌های درسی‌شان هیچ کتاب داستانی را از نزدیک لمس نکرده بودند، به‌خاطر همین برایشان تازگی داشت.»

کتابخانه پر  آوازه شد
قصه دورهمی و کتابخوانی بچه‌های روستای وشنام‌دری کم‌کم از صفحات فضای مجازی به گوش همه رسید و مورد استقبال فعالان و دوستداران حوزه کتاب و کتابخوانی قرار گرفت تا جایی که خیلی‌هایشان برای کمک به توسعه فرهنگی روستا داوطلب می‌شدند. عبدالقادر می‌گوید که بعد از مدتی بچه‌ها کتابخوان شدند و یاد گرفتند نیازهای خود را در روستا مطالبه کنند.
کتابخانه درختی ما اسم و آوازه زیادی پیدا کرده بود، به همین بهانه مسئولان منطقه‌ای را برای بازدید از روستا دعوت می‌کردیم. اولین موضوعی که از سوی بچه‌های روستا به‌عنوان یک مطالبه مهم پیگیری شد، ایجاد مدرسه برای دختران بود. در یکی از بازدیدهای رئیس آموزش‌وپرورش به‌همراه دهیار و فرماندار منطقه یکی از بچه‌ها به نام فاطمه شجاعانه ایستاد و گفت چه فرقی بین من به‌عنوان یک دختر در دورترین نقطه کشور و یک دانش‌آموز دختر در مرکز تهران است که او باید با همه امکانات به‌راحتی ادامه تحصیل بدهد و ما به‌خاطر نبود فضای آموزشی مجبور به ترک تحصیل هستیم؟ همین مطالبه‌گری باعث شد تا دوره اول متوسطه در روستا راه‌اندازی شود و امسال برای اولین‌بار دوره دوم متوسطه دختران اقدام به ثبت‌نام دانش‌آموزان دختر کرد.
فضای مدرسه برای تحصیل دختران
فضای مدرسه‌ای که عبدالقادر از آن صحبت می‌کند، همان مدرسه قدیمی است که زمانی خودش در آن درس خوانده، اما در نوبت عصر حالا دختران می‌توانند بدون دغدغه به تحصیل‌شان ادامه دهند. اما برای دوره دوم دبیرستان مدرسه جدیدالاحداث آماده شده است.
این تنها مطالبه بچه‌های روستا به برکت افزایش آگاهی و کتابخوانی نبود، بلکه حالا آنها در سایه همین کتابخوانی صاحب چمن مصنوعی شده‌اند، آن هم با کمک دهیار، شورای روستا، منطقه آزاد و نماینده چابهار و دشتیاری که بچه‌ها اوقات فراغت‌شان را در آن به بازی و تفریح می‌گذرانند.
درست است محفل کتابخوانی عبدالقادر و بچه‌های روستا زیر درخت شریش دیگر برای همه پذیرفته شده بود، اما برای خود او رضایت‌بخش نبود، به‌خاطر همین به محض اینکه دید اتاقک مخابرات روستا به برکت تلفن‌های همراه خالی شده، سریعا با کمی رنگ و نقاشی سروسامانش داد و سقفی برای کتابخوان‌های کوچک روستا مهیا کرد. اتاق سه در چهاری که جای کافی برای تمام بچه‌های روستا نداشت. اما انقدر همه علاقه‌مند به برنامه‌های این کتابخانه فسقلی بودند که حتی حاضر بودند روی پای همدیگر هم بنشینند.
خانه امید بچه‌های روستا
عبدالقادر از همین اتاقک سه در چهار شروع به برقراری ارتباط آنلاین با نویسنده‌ها کرد و بستری را فراهم کرد تا بچه‌های روستا به‌طور مستقیم با نویسنده‌ها صحبت کنند. بچه‌ها کتاب‌ها را می‌خواندند و درباره آن با نویسنده بحث می‌کردند. برای نویسنده‌ها خیلی جذاب بود که کودکانی در دورترین نقطه ایران کتاب‌های آنها را در دست دارند و اینطور با لذت مطالعه می‌کنند.  همین ارتباط‌ها باعث شد تا پای فعالان حوزه کتاب و کتابخوانی و داوطلبان این بخش به وشنام‌دری باز شود.

برای اولین‌بار کلاس‌های آنلاین آموزشی را با کمک خانم سورین دانش‌منش برگزار کردیم و این داوطلب حوزه کتاب درباره خلاقیت‌های آموزشی، نقاشی و کتابخوانی برای بچه‌ها حرف زد. با کرونا این کلاس‌های آموزشی گسترش یافت.
بچه‌های روستای وشنام‌دری در جشنواره روستای دوستدار کتاب سال ٩٨ شرکت کردند و به‌عنوان روستای نامدار جشنواره انتخاب شدند. در سال٩٩ که جشنواره با حضور بیش از ٢٥٠٠ روستا برگزار شده بود، روستای وشنام‌دری، روستای برگزیده دوستدار کتاب شد و انعکاس این موفقیت بنای احداث ساختمان کتابخانه روستا را گذاشت: «خانواده‌هایی که فعالیت‌های ما را در فضای مجازی دنبال می‌کردند و ساکن شمال کشور بودند، تصمیم گرفتند یک اقدام فرهنگی در منطقه ما انجام دهند، به همین خاطر بانی ساخت کتابخانه روستا شدند و با پرداخت هزینه‌ها تمام این کار را به ما سپردند. کتابخانه بعد از ٦ ماه آماده بهره‌برداری شد و به نام کتابخانه لیلا مهر به خانه امید بچه‌های روستا تبدیل شده است. »
کتاب و کتابخوانی در روستای وشنام‌دری هم این روستا را به مرکز بخش تبدیل کرد و هم‌ پای بچه‌های روستا را به دانشگاه باز کرد. در این روستا حالا ٢٠٠ کودک وشنام‌دری و روستاهای اطراف عضو کتابخانه‌اش هستند: «به واسطه ارتباط ما با نویسنده‌ها و ارسال کتاب‌های بسیار به روستا بخشی از کتاب‌ها و موضوعات تکراری را دسته‌بندی کرده و به روستاهای دورافتاده دیگر می‌فرستیم. همین فعالیت‌ها باعث شده تا روستای ما به‌عنوان روستای دوستدار کودک انتخاب و المان ویژه این عنوان هم در میدان مرکزی روستا نصب شود.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.