صدای معترض را بشنویم

کارشناسان در گفتگو با "شهروند" بررسی کردند؛ ناآرامی های اخیر چه تاثیری بر روح و روان مردم دارد؟

حال عمومی مردم در این روزها خوب نیست. همه نگران وضع به وجود آمده هستند. هر روز اخبار جدید در فضاهای مختلف دست‌به‌دست می‌شود و حجم بالای این اخبار بر سلامت عمومی مردم تاثیر مستقیم می‌گذارد. به گفته روانشناسان و روانپزشکان در دو هفته اخیر، تعداد مراجعات درمانی اختلالات روانپزشکی حدود 30درصد افزایش داشته است. پیش از این اعلام شده بود که از هر چهار ایرانی یک نفر به اختلالات روانی مبتلاست.

ملیحه محمودخواه_شهروندآنلاین؛  بعد از کرونا این مشکلات شدت پیدا کرد، از یک‌سو یک ویروس کوچک امنیت جانی میلیون‌ها آدم را تهدید می‌کرد، از سوی دیگر همین ویروس و قرنطینه‌های طولانی آمار فقر را بالا می‌برد؛ بیکاری، ورشکستگی و هزینه‌های سرسام‌آور آن مستقیم سلامت روان را نشانه گرفته بود. اين روزها نيز با اعتراضات و اتفاقات اخير، سلامت رواني جامعه تحت‌الشعاع قرار مي‌گيرد.

بروز اعتراضات در خيابان‌ها و نااميدي از شرايط آينده سبب افزایش افسردگی بین  مردم شده و همین افسردگی میزان خشم در اعتراضات را که يک نمونه بارز از اين اختلالات رواني است، افزایش می‌دهد.

بسیاری از کارشناسان بر این باورند که هر بار که این اعتراضات فروکش می‌کند، دفعه بعد این خشم بیشتر و اعتراضات با خشونت بیشتری همراه است، زیرا این فروکش‌شدن ظاهری است، به‌طور عمده به‌دليل بي‌توجهي به مطالبات، اين خشم انباشته مي‌‌شود و دليل اينکه هر دفعه خشونت نسبت به دفعه پيش بيشتر مي‌‌شود، همين است.

همه ابعاد زندگی تحت‌تاثیر حوادث اخیر است

فاطمه محبی کارمند است. او معتقد است که اصلی‌ترین دغدغه‌ای که این روزها مدام برایش استرس ایجاد کرده، مشکل اینترنت و فضای مجازی است.

او به «شهروند» می‌گوید: «چند نفر از اعضای خانواده ما در خارج از کشور زندگی می‌کنند و تا پیش از این اتفاقات مدام با تماس‌های تصویری با یکدیگر در ارتباط بودیم. در واقع قطعی اینترنت سبب شده است که ما کمتر از حال یکدیگر خبر داشته باشیم. نکته اینجاست که آنها که در خارج از ایران هستند، بیشتر نگران ما هستند و مدام توصیه می‌کنند که کمتر از خانه خارج شویم و در تجمعات حضور پیدا می‌کنیم.»

او تاکید می‌کند که اخبار درست یا غلط بسیار دست‌به‌دست می‌شود و اخبار ناراحت‌کننده مثل کشته‌شدن مردم یا اعتراض‌ها در روح و روان ما تاثیر می‌گذارد. در حال حاضر وضعیت به‌گونه‌ای شده که در هر محمل و جمعی صحبت از این اعتراضات است و گاهی بچه‌های کوچک‌تر هم در جریان برخی از اخبار قرار می‌گیرند که تشویش و اضطراب‌شان را بیشتر می‌کند. دختر کوچک من هر بار که از خانه بیرون می‌رویم از دیدن این حجم از مامور متعجب می‌شود و مدام از من توضیح می‌خواهد که چه اتفاقی افتاده است. این شرایط به‌شدت روی بچه‌ها تاثیر گذاشته و آنها نیز مضطرب هستند.

مریم نیز به «شهروند» می‌گوید: «در حال حاضر ناامید شده‌ام و احساس خوبی در این روزها ندارم. انقدر احساس ناامیدی می‌کنم که حتی نمی‌توانم برای فردایم برنامه‌ریزی کنم، چه برسد برنامه طولانی‌مدت. حتی انقدر نسبت به شرایط ناامیدم که حتی حوصله باشگاه و مهمانی رفتن را ندارم.»

او می‌گوید که اخبار موثق و غیرموثق انقدر زیاد است که انگار دنیایی از اخبار روی سرمان هوار می‌شود. این ماجرا سبب شده است که این چند وقت برای افزایش آرامش به قرص پناه ببرم، زیرا مدام تپش قلب دارم و احساس بلاتکلیفی و ناامنی دارم.

اعتراض مدنی حق مردم است

دکتر امیرحسین جلالی‌ندوشن، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه به «شهروند» می‌گوید: «وضعیت امروز مردم جامعه با وضعیت کووید یا وقوع سیل و زلزله متفاوت است، حتی با شرایط تحریم هم در یک طبقه قرار ندارد. در برخی از بحران‌ها می‌توانیم مسئولیت‌های دولتی و فردی را طبقه‌بندی و تعریف کنیم. درواقع در این دست اتفاقات مسئولیت عمومی جامعه به‌عنوان یک کل قابل تعریف است. به‌طور مثال وقتی بحرانی مانند زلزله رخ‌می‌دهد، کارها تقسیم‌بندی می‌شود. به‌طور مثال تامین لجستیک برای کمک به زلزله‌زدگان کار مردم نیست و تامین آن بر عهده حاکمیت است. اما نقش نهادهای مدنی، رسانه و تشکیلات‌های مختلف نیز در چنین حوادثی کاملا مشخص است و هر کسی به فراخور وظیفه‌ای که برایش تعیین‌شده برای حل بحران کمک می‌کند.»

او تاکید می‌کند که اما امروزه شرایط کاملا متفاوت است، تعدادی افراد که می‌تواند هر رقمی باشد به وضعیت موجود معترض‌اند. از جهت‌گیری‌های انجام‌شده به این نتیجه‌گیری می‌رسیم که مسائل مختلف مانند فرهنگ، اقتصاد، شرایط اجتماعی و سایر مسائل مورد اعتراض آنهاست.

این روانپزشک با تاکید بر اینکه این اعتراض‌ها بین همه گروه‌ها چه متدین، چه کمتر متدین وجود دارد، تاکید می‌کند که مردم مدام نگران این هستند که «این شرایط به کجا خواهد انجامید و سرنوشت آن چیست؟» وقتی با این پرسش در زندگی شخصی و اجتماعی روبه‌رو می‌شویم، طبعا برنامه‌ریزی و آینده‌نگری و هر نوع کنش رو به جلوی افراد معلق می‌شود و همه این موارد طبیعتا بر سلامت روان و جسم افراد جامعه اثر می‌گذارد.

به اعتقاد این عضو هیأت علمی دانشگاه علوم‌پزشکی ایران در حال حاضر هم طبقه کارگر به وضع موجود اعتراض دارد و هم طبقه متوسط و در واقع این اعتراض‌ها به برخی از سیاست‌های اجرایی است و وقتی با این اعتراض‌ها بدون آنکه به آن توجهی شود، برخورد شود، این اعتراض جایش را به غم، ناامیدی و درماندگی می‌دهد.

او در عین حال معتقد است که نحوه پاسخ به یک اعتراض اجتماعی می‌تواند منجر به بهبود سطح سلامت روان مردم یا ایجاد ایرادات و مشکلاتی در سلامت روان عمومی جامعه شود.

این روانپزشک تاکید می‌کند که  اصولا در وضعیتی که یک رویداد حاد رخ می‌دهد، استرس و اضطراب و نیز مشکلات همزمان با آن نظیر بدخوابی، پرخاشگری و ناتوانی در تمرکز و پیگیری امور روزمره بین مردم دیده شده یا افزایش پیدا می‌کند. معمولا در تغییرات شوک‌آور و مواجهه مردم با تنش‌ها، افزایش چنین دامنه‌ای از علایم روانشناختی بین مردم انتظار می‌رود، به‌طوری که افسردگی یا وسواس پیشین آنها نیز عود می‌کند.

جلالی بر این باور است که یک اتفاق محرکی برای روی آمدن اعتراضات کهنه‌تر شد و تصریح می‌کند: «زمانی از این بحران برون‌رفت خواهیم داشت که صدای این اعتراض شنیده شود که اگر این صدا شنیده نشود، ممکن است این اعتراض به شورش و گسیختگی منجر شود، در واقع باید گفت فرجام خوبی در انتظار جامعه‌ای که «صدایش شنیده نشود» یا «امکان شنیده‌شدن خوب صدا از آن جامعه گرفته شود» نخواهد بود. جامعه باید بتواند به‌صورت مدنی اعتراض کند. این اعتراض نیز باید به این شکل باشد که خیابان برای اعتراضِ آرام در اختیار مردم باشد. قطعا من طرفدار خشونت نیستم و هر نوع خشونتی را برای حال ایران و ایرانیان مضر می‌دانم، اما وقتی راه‌های هر نوع اعتراض مسالمت‌آمیز را از افرادی که متفاوت از روایت و قرائت رسمی سیستم فکر می‌کنند، می‌گیریم، نمی‌توان انتظار داشت خشونت و تندی بروز نکند.»

نارضایتی یک شبه ایجاد نشده است

فاضل الیاسی دکترای جامعه‌شناسی در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید: «نارضایتی مردم یک‌شبه و یک‌روزه به وجود نیامده است و این ماجرا سبب شده ما در جامعه به‌نوعی افسردگی عمومی مبتلا شویم.»

او بر این باور است که ما در ایران با شکاف‌های متعددی بین دولت و مردم روبه‌رو هستیم و هر حادثه‌ای که رخ می‌دهد به جای آنکه این فاصله ترمیم شود، هر روز بیشتر می‌شود و علت این ماجرا هم این است که در بسیاری از موارد صدای مردم شنیده نمی‌شود.

او به شکاف طبقاتی اشاره و تاکید می‌کند: «شرایط اقتصادی در چند سال اخیر سبب شده که طبقه متوسط هر روز فقیرتر و مرفه هر روز ثروتمندتر شود. در واقع ما در حال حاضر دو طبقه در کشور داریم؛ یک طبقه مرفه و بقیه در زیر خط فقر زندگی می‌کنند.»

این پژوهشگر به این موضوع تاکید می‌کند که یک شکاف دیگر هم در کشور وجود دارد و آن هم شکاف قومی و قبیله‌ای است. در واقع در سال‌های گذشته به حقوق فرهنگی اقوام ایرانی کم توجهی شده است و این سبب شده که مردم اعتماد خود را به مسئولان از دست بدهند.

او با تاکید بر اینکه صدای مردم از چند تریبون شنیده می‌شود، ادامه می‌دهد: «مجلس شورای اسلامی، سمن‌ها و نهادهای مردم‌نهاد از سازمان‌هایی هستند که در آنها صدای مردم شنیده می‌شود و گزینه دیگری نداریم.» او می‌گوید: «متاسفانه در کشور ما احزاب به معنای واقعی وجود ندارد و نمایندگان مردم بیشتر در سمت دولت قرار دارند تا مردم. به همین دلیل با هر مسأله‌ای که در کشور رخ داده، این شکاف زیادتر شده است.»

پژوهشگر پسادکترای دانشگاه تهران  بر این باور است که نسل جدید و حاکمیت همدیگر را نمی‌فهمند و خاطرنشان می‌کند که نسل قدیم اقتدارگرا و براساس ارزش‌های سنتی زندگی کرده و نسل جدید این روش زندگی را نمی‌پذیرد و دست رد بر سینه سنت‌گرایی می‌زند. این امر سبب افزایش شکاف بین دو نسل  شده و اعتماد و امید کاهش پیدا می‌کند.

به اعتقاد الیاسی با نسل نوگرای ناامید روبه‌رو هستیم که شرایط اقتصادی نیز بر زندگی آنها چنبره زده و این شرایط را برای آنها سخت‌تر می‌کند. در حال حاضر بسیاری از جوانان ما سودای زندگی در خارج از کشور را در سر می‌پرورانند و دوست دارند یک زندگی معمولی داشته باشند.

او با تاکید بر اینکه باید ریشه‌های افسردگی در جوانان شناسایی و راهکارهای متقنی برای آن یافت شود، ادامه می‌دهد: «‌اگر این شرایط ادامه پیدا کند، این اعتراض کم‌کم به انزجار تبدیل می‌شود و آن وقت است که افراد چیزی برای از دست دادن نخواهند داشت.»

او که تحقیقات زیادی روی اعتراضات صورت‌گرفته انجام داده است، تاکید می‌کند: «‌جنس اعتراضات کنونی با اعتراضات یک جناح خاص در سال 88 یا آبان 98 متفاوت است. اعتراض امروز به مشکلات اقتصادی و فقر و رهاشدگی جامعه برمی‌گردد.»

این جامعه‌شناس با اشاره به اینکه بیکاری در بیشتر نقاط کشور وجود دارد و فقر روزبه‌روز بیشتر بین مردم شاخه می‌تند، تصریح می‌کند: «آمار مستاجرانی که در مراکز شهرها زندگی می‌کردند و به حاشیه‌ها رانده شده‌اند، روزبه‌روز بیشتر می‌شود. افرادی که تاکنون در طبقه متوسط قرار می‌گرفتند، حالا مجبورند در جنوبی‌ترین مناطق شهرها زندگی کنند که نشان می‌دهد فقر روزبه‌روز در کشور بیشتر می‌شود. اینها مسائلی است که باید در مرکز توجه مسئولان قرار گیرد و برنامه‌ای برای حل آن پیشنهاد کنند وگرنه همین  امر باعث می‌شود که موج اعتراضات گسترده‌ شود. در واقع اگر فکر کنیم این اعتراضات برای حجاب است کوته‌فکرانه با این موضوع برخورد کرده‌ایم. درواقع این اعتراضات برای تبعیض، فساد و عدم مساوات در جامعه است.»

او با انتقاد از صداوسیما که روزبه‌روز مخاطب خود را از دست می‌دهد، می‌گوید: «‌صداوسیما هم در این حال بد مردم نقش موثری ایفا می‌کند. وقتی یک خبر در همه کانال‌ها و شبکه‌های مختلف پخش می‌شود و صداوسیما هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نمی‌دهد، اعتماد عمومی مردم را از دست می‌دهد، در واقع مردم آن را در تقابل با خود می‌بینند.»

الیاسی به ورود بچه دبیرستانی‌ها به این اعتراض‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «نسل نوجوان هیچ درکی از آنچه در جامعه عرف شناخته می‌شود، ندارد و برایش اهمیتی هم ندارد. اما از آنجا که نوجوان دسترسی به ارتباط آزاد دارد و می‌بیند که همسن‌وسالانش در آن سوی دنیا زندگی راحت‌تری نسبت به او دارند، می‌خواهد زندگی‌ای مانند آنها داشته باشد. نوجوان امروزی نمی‌خواهد مانند مادر و مادربزرگ یا پدر و پدربزرگش زندگی کند. در حال حاضر مردم دو خواسته دارند و آن هم نان و آزادی است و این خواسته زیادی نیست. دولت می‌تواند با یک برنامه‌ریزی درست این خواسته مردم را محقق کند.»

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.