زندگی دوباره به یک زندانی برای نجات پسر اعدامی

زن میانسال مقدمات رهایی هم‌سلولی پسرش را فراهم کرد، به امید اینکه روزی آزادی فرزندش را هم ببیند

زندگی را به هم‌سلولی پسرش بخشید، به امید اینکه روزی آزادی فرزندش را هم ببیند. مرد میانسال را به آغوش خانواده‌اش بازگرداند تا شاید روزی پسرش را در آغوش بگیرد. وقتی به ملاقات پسرش رفت و از مشکلات هم‌بندی او باخبر شد، تصمیم قشنگی گرفت. او عزم خود را جزم کرد تا مقدمات آزادی هم‌بندی پسرش را فراهم‌کند. پول دیه را جور کرد و این مرد 51 ساله از زندان بیرون آمد. زن میانسال با هزار امید و آرزو، پول دیه این زندانی را جور کرد تا شاید خدا و خانواده مقتول به فرزندش زندگی دوباره ببخشند.

سیما فراهانی _ شهروندآنلاین؛ پسر این زن دو سالی است که در زندان به سر می‌برد. او خرداد سال 99 بود که به اتهام قتل یکی از دوستانش که نخبه شیمی بود، دستگیر شد. با مرگ این نخبه شیمی ماموران پلیس رسیدگی به موضوع را در دستور کار خود قرار دادند. آن روز پسر جوانی به نام روزبه با پلیس تماس گرفت و گفت که دوستش با خوردن یک محلول شیمیایی جان خود را از دست داده است. روزبه که خودش هم دانشجوی دکترای یکی از دانشگاه‌های دولتی تهران بود، وقتی ماموران پلیس آمدند به آنها گفت: «دوستم به دلیل خوردن محلول شیمیایی در خانه‌ام بدحال شده است.»

انکار قتل

جسد شهاب ۲۵ساله به پزشکی‌قانونی منتقل‌شد. همزمان تحقیقات پلیسی نشان داد که شهاب مدال‌آور المپیاد شیمی و بورسیه یک ‌دانشگاه آمریکایی بوده است. این در حالی بود که ماموران پلیس به روزبه مظنون شدند و او را بازداشت کردند، ولی متهم منکر جنایت شد. با این حال، پس از تکمیل تحقیقات، برای روزبه به اتهام قتل عمد، کیفرخواست صادر و پرونده‌اش برای رسیدگی به شعبه‌۱۱دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. خانواده شهاب در دادگاه درخواست قصاص کردند و به قضات گفتند: «روزبه به شهاب حسادت می‌کرد. آنها سال‌ها با هم دوست بودند، ولی شهاب همیشه از روزبه موفق‌تر بود، به همین دلیل او را با محلول شیمیایی کشت.»

این در حالی است که متهم به هیأت قضائی گفت: «من هم مثل شهاب عاشق شیمی بودم. از دوران نوجوانی محلول‌های مختلف شیمیایی را با هم ترکیب می‌کردیم. چند وقت قبل هم با ترکیب محلول‌های شیمیایی، به این مواد رسیدم که اعتیادآور بود. آخرین‌بار هم آن را با آبمیوه مخلوط کردم و در یخچال خانه گذاشتم. وقتی شهاب به خانه‌ام آمد، بدون اینکه به من بگوید آن را سر کشید و حالش بد شد.»

صدور حکم قصاص

پس از دفاعیات متهم و وکیل‌مدافعش، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده او را از اتهام قتل عمد تبرئه و به‌دلیل قتل شبه‌عمد به پرداخت دیه محکوم کردند. با اعتراض اولیای‌دم، پرونده به دیوان‌عالی کشور ارسال شد که قضات دیوان‌عالی حکم را نقص کردند و برای رسیدگی دوباره به دادگاه بازگرداندند.

روزبه پس از محاکمه دوباره، این‌بار به قصاص محکوم و پرونده‌اش برای رسیدگی بیشتر به دیوان‌عالی کشور فرستاده شد. روزبه در آستانه اعدام قرار گرفت و در این میان مادرش دست به کار خیر و خداپسندانه‌ای زد تا شاید گره از پرونده پسرش هم باز شود. او با جمع‌کردن پول دیه هم‌سلولی پسرش، مقدمات آزادی این مرد را فراهم کرد.

به امید آزادی پسرم

مرد میانسالی که با کمک مادر روزبه توانست از زندان آزاد شود، 12 سال قبل ناخواسته و در دفاع از خود دست به قتل زده بود. ماجرای پرونده او نیز به روز نهم دی‌ماه سال89 برمی‌گردد. روزی که این مرد با خانواده دامادش درگیر شد و یکی از آنها را کشت. او در دادگاه به‌خاطر دفاع مشروع، به دیه و زندان محکوم شد. اما از آنجا که نتوانست پول دیه را جور کند، همچنان در زندان مانده بود. تا اینکه مادر روزبه، فرشته‌نجات او شد.

چی شد که برای آزادی این مرد تلاش کردید؟

یک روز که به ملاقات پسرم رفتم، او در صحبت‌هایش گفت که برای هم‌سلولی‌اش خیلی ناراحت است. آنها در زندان رجایی‌شهر با هم دوست شده بودند. ماجرای پرونده‌اش را برایم تعریف کرد. گفت که به‌خاطر پول مجبور است از خانواده‌اش دور باشد و حالا حالاها هم نمی‌تواند پول دیه را جور کند. من که دیدم پسرم ناراحت است، برای رضای خدا تصمیم گرفتم هرطور شده پول دیه این مرد را جور کنم تا بتواند از زندان خلاص شود.

جرم این زندانی چه بود؟

قتل غیرعمد بود. او 12 سال قبل با خانواده دامادش درگیر شده بود. وقتی دخترش برای قهر به خانه آنها رفته بود، خانواده دامادش با چوب و چماق و چاقو به خانه آنها در آبسرد دماوند می‌روند. برق را قطع می‌کنند و با این مرد درگیر می‌شوند. او هم در دفاع از خودش و خانواده‌اش با چاقو ضرباتی به آنها می‌زند. برادرشوهر دخترش قطع نخاع شده و یکی دیگر از برادرشوهرهای او جانش را از دست می‌دهد. اما به دلیل اینکه او از خودش دفاع کرده و در آن لحظه نیز برق‌ها قطع شده و تاریک بود، دادگاه او را از اتهام قتل عمد تبرئه کرد.

چند سال حبس داشت؟

گویا آن مرد به 10 سال زندان و پرداخت دیه به مقتول و مصدوم محکوم شده بود. او دو سال قبل زندانی‌اش تمام شده بود، ولی به دلیل نپرداختن پول دیه، مجبور بود در زندان بماند. پسرم می‌گفت این مرد وضعیت خیلی بدی دارد و نمی‌تواند پول دیه را جور کند. من همان زمان تصمیم گرفتم به او کمک کنم.

چرا؟

پسرم مدت‌هاست که در بند است. قبلا از اتهام قتل عمد تبرئه شده بود، ولی حالا برایش حکم قصاص صادر کرده‌اند. می‌خواستم این کار خیر را انجام دهم تا شاید خدا هم پسر مرا ببخشد. نذر کردم که گره پرونده پسر من هم باز شود. پسرم آزارش به مورچه هم نمی‌رسید.

چطور پول دیه را جور کردید؟

من یک پسر دیگر دارم که او هم نخبه است. شرکت دارد. از او کمک گرفتم. از چند آشنا هم پول گرفتم. خودم و بقیه کمک کردیم و پول دیه جور شد.

الان از این‌کار راضی هستید؟

همین که او آزاد شده و الان کنار خانواده‌اش است، بسیار خوشحالم. حتی بعد از آزادی‌اش، شوهرم برای او کار پیدا کرد. مقداری هم پول به او دادیم تا در روزهای اول دستش خالی نباشد. او سال‌ها زندان بوده و تا به زندگی برگردد کمی طول می‌کشد. خیلی از این کارم خوشحالم. از این به بعد این راه را ادامه خواهم داد. هر کمکی برای هر زندانی که بتوانم انجام می‌دهم. به امید اینکه یک روزی هم شرایط آزادی پسرم فراهم شود و بتوانم شاهد آزادی‌اش باشم.

 

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.