لحظه خطرناک اصغر فرهادی!

اتهام سنگین سرقت ادبی به کارگردان اسکاری ایران- توسط شماری از نشریات معتبر جهان

نشریه معتبر نیویورکر بعد از رسانه‌ها و نشریاتی چون هالیوودریپورتر، ایندی‌وایر، ددلاین، مدیوم و بی‌بی‌سی به ماجراهای اصغر فرهادی و آزاده مسیح‌زاده پرداخته است…

پولاد امین، شهروندآنلاین: ماجرای استفاده اصغر فرهادی از ایده اولیه یکی از شاگردانش به نام آزاده مسیح‌زاده- که در اوایل امسال علاوه بر رسانه‌های وطنی توجه شماری از رسانه‌ها و نشریات معتبر خارجی از قبیل هالیوودریپورتر، ایندی‌وایر، ددلاین، مدیوم، بی‌بی‌سی و بسیاری از سایت‌ها و نشریات دیگر را به خود جلب کرده بود- موضوع یک پرونده مفصل پانزده هزار کلمه‌ای در نشریه معتبر نیویورکر شده- که تحت عنوان «آیا اصغر فرهادی ایده‌های دیگران را می‌دزدد؟» به این موضوع پرداخته است. این هفته‌نامه آمریکایی در این پرونده نوشته که «اصغر فرهادی پس از یک عمر کار در زمینه پیچیدگی‌های اخلاقی انسان، در آستانه یک لحظه خطرناک قرار دارد»- که بی‌شباهت به موقعیت قهرمانان فیلم‌هایش نیست…

 

فرهادی به عنوان همکار

همکاری که غیب می‌شود!

نویسنده نیویورکر بعد از روایت مفصل ماجراهای ساخته شدن فیلم «قهرمان» به نقل از آزاده مسیح‌زاده و اصغر فرهادی- که هر دو روایت خودشان را گفته‌اند و البته پیش‌از این از بس در رسانه‌های فارسی گفته شده که عملا نکته تازه‌ای ندارد- در ادامه به روزهای آغازین دوره کارگردانی فرهادی می‌پردازد و از جمله اختلافاتی را که آن روزها بین او و همکاران و همدوره‌هایی چون علی خودسیانی پیش آمده است، به روایت می‌نشیند. اختلافی که بر سر نوشتن نمایشنامه «ماشین‌نشین‌ها» پیش آمد- اما حالا فرهادی به نیویورکر گفته که هرگز تاکنون ادعایی در این‌باره نکرده که نویسنده «ماشین‌نشین‌ها» بوده و اضافه کرده که متوجه نمی‌شود چرا خودسیانی این داستان جعلی را تعریف می‌کند.

در سطور بعدی به اختلاف فرهادی با عباس جهانگیریان در زمان ساخته شدن اولین فیلم فرهادی «رقص در غبار» پرداخته شده است- که در نهایت منجر به عذرخواهی فرهادی و اضافه شدن نام جهانگیریان به فهرست نویسندگان فیلم شد. اتفاقی که در زمان ساخته شدن فیلم «جدایی نادر از سیمین» برای هنرجویی به نام مصطفی پورمحمدی نیز رخ داد- که در کارگاه فرهادی فیلمی ساخته بود درباره یک کارگر خانگی که شغلش را از شوهرش پنهان می‌کرد، زیرا می‌دانست این کار به‌نوعی توهین به ناموس به حساب خواهد آمد، که تا حد زیادی شبیه خط داستانی فیلم «جدایی» است.

در بین این اختلافات اصغر فرهادی همکاری‌ها و همکاری‌هایی هم با کسانی چون مانی حقیقی دارد- که نیویورکر داستانی بامزه از این همکاری روایت کرده است. این دو که در نوشتن فیلمنامه «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» با هم مشارکت کرده بودند، این همکاری را در فیلم‌های «گذشته» و «همه می‌دانند» نیز ادامه دادند. به خصوص گذشته که به گفته حقیقی بر اساس یکی از خاطرات شخصی او نوشته شده- اما فرهادی بعد از نوشتن سناریو اصلا این موضوع را به روی خود نیاورده است.

بقیه داستان را به روایت نیویورکر به نقل از مانی حقیقی می‌خوانیم: حقیقی می‌گوید: «آن لحظه بود که به خودم گفتم ولش کن. او از خودش تصویری از یک نویسنده تنها با یک ‌پاکت سیگار دارد که در یک ‌اتاق خالی می‌نویسد. مثل یک رمان‌نویس. اما فیلم یک کار مشترک است. به هر حال من اصغر فرهادی را درک نمی‌کنم. یعنی او گیجم می‌کند و هم‌چنین در بسیاری از موارد ناراحت و معذبم می‌کند».

مانی حقیقی در ادامه می‌گوید که بعد از مدتی بی‌خبری در نهایت یک روز اصغر به‌ش زنگ زده و گفته بیاید و در نوشتن فیلمنامه‌ای که در اسپانیا می‌گذرد و درباره واکنش غربی‌ها به مسئله خیانت است، کمکش کند. او اما در جواب به اصغر فرهادی گفته که دیگر نمی‌خواهد با او همکاری کند و همیشه بعد از کار با او احساس بدی دارد. با این حال بعد از صحبت‌های فرهادی مانی هم علاقه‌مند شده، اما پیش از آغاز همکاری گفته: «من نه قرارداد می‌خواهم، نه پول. فقط می‌خواهم تصدیق کنی این روزی که الان در آن هستیم وجود دارد و بنابراین باید در زمان نوشتن فیلمنامه از خودمان جلوی تخته‌سفید عکس بگیریم، تا وقتی فیلم منتشر شد و تو مرا به‌رسمیت نشناختی و فراموش کردی، من این عکس را به تو نشان بدهم»! اما ظاهرا به رغم عکس گرفتن و یک همکاری چهار ماهه، ناگهان فرهادی غیب شده و حقیقی تا پس از نمایش فیلم «همه می‌دانند» در سال ۲۰۱۸ خبری از او به‌دست نیاورده است!

 

یک پیچ تند در پرونده فرهادی!

بخش جذاب‌تر مطلب نیویورکر اما جایی است که نویسنده داستان را به ایران این روزها کشانده و بعد از اشاره به ویدئوی اینستاگرامی اصغر فرهادی در حمایت از زنان ایرانی، تغییر توازن قدرت بین او و آزاده مسیح‌زاده را مورد اشاره قرار می‌دهد:

حالا این اتفاق توپ را به زمین آزاده مسیح‌زاده انداخته است. در واقع درست چند روز بعد از پیام اصغر فرهادی تلویزیون ایران موضع تندی علیه فرهادی گرفت و در پاسخ به اظهارات او گفت که اگر فرهادی واقعا خود را مدافع حقوق زنان می‌داند، در وهله اول بهتر است به اتهامات آزاده مسیح زاده پاسخ دهد و بگوید که چرا او را از حقوقش محروم کرده است؟

این موضع تند بیش از هر چیز باعث همدلی قشر عظیمی از مردم ایران با او شده- که در حال حاضر در لس‌آنجلس مشغول ساخت فیلم جدیدش است- و یک پیچ دیگر در پرونده به وجود آورده است. به خصوص که تاکنون رسانه‌های رسمی ایران تا حد زیادی به ادعاهای آزاده مسیح‌زاده بی‌اعتنایی کرده بودند، اما بعد از مواضع اخیر فرهادی طرف او را گرفتند تا بسیاری به این فکر بیفتند که مقامات از حقوق او به عنوان بهانه‌ای برای مخالفت با برجسته‌ترین فیلمساز کشور استفاده می‌کند. این موضوعی است که علی خودسیانی نویسنده هم که زمانی با فرهادی همکاری‌هایی داشته، مورد تاکید قرار می‌دهد و می‌گوید که «قبل از این‌که فرهادی از چشم مقامات بیفتد، نودونه درصد سینمای ایران او را در این پرونده مقصر می‌دانستند. حالا ولی اگر دادگاه اورا مجرم تشخیص دهد، مردم خواهند گفت که او قربانی نارضایتی مقامات شده است».

فرهادی که زمانی به یک نشریه فارسی گفته بود که در جریان فیلمسازی تعریف او از اخلاق تغییر کرده و دیگر نمی‌تواند قاطعانه ادعا کند که دروغ گفتن غیراخلاقی است؛ حالا در شرایطی قرار گرفته که باید از پشت دوربین به جلوی آن آمده و شرایطی مشابه قهرمانانش را تجربه کند. با این حال بیشتر کسانی که با آن‌ها درباره این موضوع صحبت کردم بر این باور بودند که او باید به فیلمسازی ادامه دهد. به نظر می‌رسد که نقص‌های اخلاقی او ریشه برخی از عمیق‌ترین بینش‌های او می‌تواند قلمداد شود. در واقع او با یک نوع فاصله انتقادی به ایده‌آل حقیقت نگاه می‌کند و شاید از همین رو باشد که خودش بارها گفته که «روزی که تصمیم بگیرم از فیلمسازی کناره‌گیری کنم، اگر بخواهم یک دستاورد برای دوران فعالیت خودم بشمارم، شاید همین توجه صادقانه‌ای باشد که به دروغ و دروغ‌گویی داشته‌ام».

 

ایرادات شخصیتی فرهادی

نه سیاهم نه سفید!

 

در یکی از آخرین گفتگوهایمان، وقتی از فرهادی پرسیدم که چرا در فیلم‌هایش عمداً حقیقت را پنهان می‌کند؛ به نرمی گفت که این روزها دارد یکی از سخت‌ترین دوره‌های زندگی‌اش را- از نظر عاطفی- سپری می‌کند و به این دلیل شاید نتواند به چنین پرسشی پاسخ دهد. او گفت که نمی‌داند دوباره خواهد توانست به ایران بازگردد یا پدر و مادرش را ببیند، یا نه. در عین حال نمی‌دانست همسر و فرزندانش چه زمانی می‌توانند از کشور خارج شوند و به او بپیوندند. با این حال گفت: «اعتراف می‌کنم که در شخصیتم مشکلات زیادی دارم، اما این ایرادات به مسائلی که درباره آن نوشته‌ام مربوط نمی‌شود. در حقیقت من نه سفید سفیدم و نه سیاه سیاه. بلکه خاکستری‌ام- اما در حال حاضر موضوعات مهم‌تری در ایران وجود دارد که باید درباره آن صحبت کرد».

اما، برای برخی از همکاران زن، اتفاقات اجتماعی اخیر فرصتی بوده تا دیگر مجبور به براورده کردن انتظاراتی نباشند که به نظر خودشان هم دروغ است. از جمله گلشیفته فراهانی همکار اصغر فرهادی در فیلم «درباره الی»- که با فراغ بال بیشتری درباره کارگردان اسکاری ایران حرف می‌زند و می‌گوید که او در این سال‌ها رفتارهایی شبیه دیکتاتورها داشته و به عنوان مثال در رابطه با شاگردانش، این موضوع را به خوبی می‌توان دید- که مجبورند چیزهایی را که او می‌گوید عمل کنند.

ترانه علیدوستی  نیز که بازیگر چهار فیلم فرهادی بوده؛ او را کسی می‌داند که می‌تواند نظرش را به طرف مقابل دیکته کند. ترانه با این حال می‌گوید که او مانند بسیاری از همکاران و دوستانش هیچ وقت دلش نمی‌خواسته در جبهه مقابل فرهادی باشد. ترانه  می‌گوید: «ما هرگز نمی‌خواستیم رسوایی بزرگی به وجود آوریم که آینده حرفه‌ای او را خراب کند. نه، هرگز این کار را نمی‌کردیم و خود اصغر فرهادی هم این را می‌داند». ترانه علیدوستی درباره آزاده مسیح‌زاده هم می‌گوید که «او شاید آخرین کسی بود که فکر می‌کردی با فرهادی مقابله خواهد کرد- دختری شیرازی که علاقه‌مند و شیفته او بود»….

سال‌ها پیش فرهادی در مصاحبه‌ای گفته بود که همیشه می‌خواسته فیلمی بسازد درباره شخصی که یک اشتباه غیرعمدی بزرگ می‌کند، و سپس تمام زمان فیلم را صرف متقاعد کردن طرف مقابل می‌کند که واقعاً نمی‌خواسته این اشتباه را انجام دهد- و از او طلب بخشش می‌کند. فرهادی گفته بود که می‌خواسته بینندگان به‌ گونه‌ای جای شخصیت قرار گیرند و از خود بپرسند که اگر آن‌ها جای او بودند، آیا آن مرد را می‌بخشیدند؟ فرهادی اما حتی پیش از ساخت این فیلم می‌دانست که بسیاری از مردم در چنین شرایطی آن شخصیت را نخواهند بخشید. این یعنی بسیاری از ما این خشونت بالقوه را در خود داریم…

درباره ماجرای آزاده مسیح‌زاده نیز، شاید اگر فرهادی سال گذشته می‌گفت که ایده را از او گرفته، آزاده او را می‌بخشید. ولی حالا، با گذشت زمان، وقتی از نزدیک احساس کرده که فرهادی چه توانایی وحشتناکی در کنترل اطرافیانش دارد، درباره او به تلخی فکر می‌کند. او می‌گوید که فرهادی به‌ش گفته که «من این قدرت را دارم که تو را حذف کنم، تو را پاک کنم، و نگذارم صدایت به گوش کسی برسد». با این حال هم‌چنان می‌گوید «اگر روزی بشنوم که آقای فرهادی دیگر فیلمسازی نمی‌کند، دلم می‌سوزد». او حتی در روزهای اخیر تقریبا به تمام کسانی که می‌شناخته- و حتی در پرونده فرهادی علیه او بودند- زنگ زده و گفته که برای اتحاد برای رسیدن به یک هدف بزرگ‌تر آن‌ها را بخشیده است. با این حال در هفته‌های اخیر احتمالا اتفاقاتی رخ داده که او حالا می‌گوید که دیگر مطمئن نیست خداحافظی فرهادی از فیلمسازی او را ناراحت خواهد کرد. «نه، شاید فقط این چیزها دیگر اهمیتی برایم نداشته باشد».

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.