همسرم اموالم را بالا کشید؛ دکتر را مقصر دانستم

به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ سردار «حسین رحیمی» فرمانده انتظامی تهران بزرگ در تشریح خبر دستگیری ربایندگان دکتر فرهود پدر علم ژنتیک کشور گفت: «در این زمینه سه نفر دستگیر شدند. عامل اصلی این اقدام از قبل در مطب دکتر مشغول به کار بود و با او آشنا و همکاری داشت. او دلیل خود را اختلافات شخصی با دکتر فرهود عنوان کرد.»

سردار رحیمی با تاکید بر اینکه امنیت موضوعی کلیدی و بنیادی است که  در صورت وارد شدن هرگونه خدشه‌ای به این مهم، دشمنان و معاندان و فرصت‌طلبان در جهت رسیدن به مطامع خود نهایت استفاده را خواهند برد، گفت: «این افراد با سوءاستفاده از شرایط موجود با معرفی خود به عنوان ماموران امنیتی دکتر فرهود را ربودند و تلاش داشتند مبلغ 8میلیارد تومان از او اخاذی کنند.»

فرمانده انتظامی تهران بزرگ با اشاره به اینکه عامل اصلی این اقدام کارمند دکتر فرهود بوده که با کمک دو نفر دیگر دست به ربایش دکتر می‌زنند، گفت: «حدود ساعت 5:30 صبح دو نفر همدست عامل اصلی با معرفی خود به عنوان مامور امنیتی سوار خودروی دکتر می‌شوند و او را به سمت جاده شمال و منطقه مرزن‌آباد می‌برند. در آنجا درخواست خود را مطرح می‌کنند که موفق به انجام این موضوع نمی‌شوند. آنها دکتر را به شهرستان نور و ویلای متهم اصلی انتقال می‌دهند.»

بازداشت پس از 48 ساعت

سردار رحیمی با اشاره به اینکه عامل اصلی این ربایش از دکتر درخواست 8میلیارد پول یا یک واحد آپارتمان را داشتند، ادامه داد: «این افراد در مسیر بازگشت پس از اینکه موفق به اجرای نقشه خود نمی‌شوند، از دکتر دست نوشته‌ای می‌گیرند و پس از آن او را آزاد می‌کنند.»

فرمانده انتظامی تهران بزرگ با اشاره به اینکه این سه نفر در کمتر از 48 ساعت دستگیر شدند و به جرایم خود اعتراف کردند، گفت: «متهم اصلی از دو سال قبل با توجه به مشکلاتی که با دکتر فرهود داشته، اخراج شده و مترصد فرصتی بود که به نوعی با او تسویه حساب کند.»

حالا متهم اصلی و طراح این آدم‌ربایی از اختلاف عجیبش با دکتر می‌گوید. اینکه به واسطه دکتر، با زنی ازدواج کرد و تمام اموالش را از دست داد. او حالا دکتر فرهود را مقصر این ورشکستگی می‌داند و مدعی است که به همین دلیل او را ربوده‌اند. او در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای این گروگانگیری جنجالی را روایت می‌کند:

دکتر را از قبل می‌شناختی؟

بله. آشنایی من با دکتر به سال 81 برمی‌گردد. 20 سال است که او را می‌شناسم. اتفاقا اصلا مرد بدی نبود و ارتباط ما هم بسیار خوب بود.

 چرا تصمیم گرفتی دست به این گروگانگیری بزنی؟

اختلاف ما به قدیم برمی‌گردد. همان زمانی که من به اصرار دکتر تصمیم گرفتم ازدواج کنم. او منشی‌اش را به من معرفی کرد و گفت که با هم ازدواج کنیم. حتی خود دکتر با من به خواستگاری آمد. او اصرار کرد که خانه‌ام در یوسف‌آباد را به نام این زن بزنم. 114 سکه را هم به عنوان مهریه تعیین کنم. من هم چون عاشق شده بودم، قبول کردم. ولی وقتی سه ماه از ازدواج ما گذشت، همسرم مهریه‌اش را به اجرا گذاشت و مرا هم از خانه‌ام بیرون کرد. همین مسأله باعث شد تصمیم به انتقام از دکتر بگیرم. چون او را باعث این اتفاق می‌دانستم.

برای دکتر کار می‌کردی؟

بله. همان زمان سال 81 از طریق یکی از همسایه‌هایم به دکتر معرفی شدم. ما با هم رفت‌وآمد داشتیم. حتی دکتر مرا به باغش در هشتگرد برد. همان زمان بود که دکتر گفت اهالی روستا قصد دارند باغش را از چنگش دربیاورند. من هم به او کمک کردم تا این اتفاق نیفتد. دکتر هم همان زمان مرا استخدام کرد.

برای دکتر چه کار می‌کردی؟

ناظر خرید بودم. پروفسور خیلی به من اعتماد داشت و تمام کارهایش را به من سپرده بود.

چه زمانی از کار بیرون آمدی؟

همان زمان که همسرم مرا رها کرد و زندگی‌ام را از من گرفت، از محل کارم هم بیرون آمدم. دیگر حاضر نشدم با دکتر کار کنم. چون تصور می‌کردم او از روی عمد این کار کرده و با آن زن همدست است. آن زمان از لحاظ روحی حال خوبی نداشتم و همه دنیا را مقصر می‌دانستم.

چه زمانی از همسرت جدا شدی؟

سال 96 بود که هم از همسرم و هم از دکتر و کارم جدا شدم. همان زمان کار خرید و فروش خودرو را شروع کردم.

این همه سال گذشت و تو تازه به یاد انتقام افتادی؟

در این سال‌ها مرتب در دادگاه‌ها رفت‌وآمد داشتم و به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسیدم. الان 6 ماه است که در خودرو می‌خوابم. برای همین پیش دکتر رفتم و از او خواستم کمکم کند. او هم قول داد برایم خانه‌ای کوچک بخرد. ولی این اتفاق نیفتاد. من هم تصمیم گرفتم با او رودررو صحبت کنم.

هیچ اختلاف حسابی با دکتر نداشتی؟

نه اصلا. دکتر همان زمان که برایش کار می‌کردم تمام حق و حقوقم را پرداخت کرد و هیچ اختلاف حسابی در کار نبود.

به چه بهانه‌ای دکتر را ربودید؟

من دو نفر از دوستانم را اجیر کردم. آنها به این بهانه که یکی از آشناهای دکتر بازداشت شده و او هم باید برای پاره‌ای توضیحات همراه ماموران برود، او را با خودشان پیش من آوردند. با هم به ویلای من در شمال رفتیم. می‌خواستم در آنجا با دکتر صحبت کنم تا برایم خانه بخرد یا پول آن خانه‌ای که از دستم رفت را بدهد. آن خانه 8 میلیارد تومان قیمتش بود.

یعنی شما دکتر را تهدید نکردید که آبرویش را به خاطر ارتباط با یک زن می‌برید؟

نه دکتر با آن زن رابطه خاصی نداشت. 20 سال بود که به او کمک می‌کرد. دکتر آدم خیری بود. خانواده‌اش هم همینطور. او فقط به آن زن که از آشناهایش بود، کمک مالی می‌کرد. ما هم او را تهدید نکردیم.

پس چطور او را رها کردید و قرار شد به شما پول بدهد؟

دکتر آدم خیری بود. از او خواهش کردم و او هم قبول کرد که ضرر مالی مرا جبران کند.