سوییس اسلامی چه اشکالی دارد؟

از روز گذشته، سخنان آیت‌الله مصباح یزدی که در سایت حوزه منتشر شده، بازخوردهای متفاوتی داشته است. حرف‌های ایشان البته در چارچوب دیدگاه‌هایی است که قبلا از این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دیده‌ایم و می‌شناسیم، اما شاید به دلیل ورودشان به مسائل عینی‌تر و مطرح‌کردن سوالات روز جامعه، برای بررسی مناسب‌تر باشد.

آیت‌الله می‌گویند: «همه نام کشور سوییس را شنیده‌اند که کشوری امن بوده و این سوال وجود دارد که چه اشکال دارد که ما هم همانند آنان کشوری امن برای خود ساخته و پیشرفت علمی داشته و کشوری امن برای پول و سرمایه دیگر کشورها باشیم؟ چرا باید این همه جنگ و نزاع اطراف ما باشد؟ ما چه جوابی برای این سوال داریم؟

جواب نهایی برای این سوال در این است که فلسفه نهایی وجود انسان بر روی زمین را بیابیم؛ آیا آفریده شدیم که آسوده بخوریم و بخوابیم و در آخر از دنیا برویم؟ برخی این‌گونه فکر می‌کنند که بهترین شکل این زندگی درنهایت همانند کندوی زنبور عسل است که یک عده حیوان دور هم زندگی کرده و بر روی معطرترین گل‌ها بوده و شیرین‌ترین مواد غذایی را تولید کرده و در نهایت هم بمیریم. ما در هیچ زمانی همانند امروز شاهد توسعه عوامل فساد به این راحتی نبوده‌ایم و آثار سوء آن را نیز در جامعه خود مشاهده می‌کنیم و در هیچ زمانی برای یک کشور اسلامی این همه دشمن قسم‌خورده وجود نداشته است. آیا در این شرایط می‌توانیم به راحتی به فکر زندگی بوده و سوییس جدیدی به وجود آوریم؟»

به نظر می‌رسد طرح این موضوعات درست روی لبه سوء‌تفاهماتی است که گروه‌های مختلف فکری را در کشور از هم متمایز می‌کند؛ کسانی که معتقدند ما به‌عنوان کشوری اسلامی باید از رفاه و توسعه و تکنولوژی و زندگی آسوده برای شهروندان‌مان برخوردار باشیم و در عین حال باید به کشوری قانونمند و مقتدر تبدیل شویم که فساد و تبعیض و خشونت کمتر جایی در آن دارد.

در عوض به نظر می‌رسد آن‌چه بیان شده و طرفداران این دیدگاه معتقدند به دلیل آرمان‌های انقلاب و دشمنانی که داریم باید فکر آسودگی و امنیت کامل و پیشرفت و رفاه را از سرمان بیرون کنیم. توضیح‌شان هم این است که مگر ما زنبور عسل هستیم که روی معطرترین گل‌ها بنشینیم و شیرین‌ترین گل‌ها را بخوریم و در نهایت بمیریم.

این اختلاف لُب مطلب است و گویا طرفداران نظریه دوم معتقدند آرمان‌گرایی و زندگی در کشور اسلامی با آسایش و ثروتمند بودن مردم و بهره‌بردن از حد بالای تکنولوژی سازگاری ندارد و این‌گونه که می‌گویند مردمی که در سوییس و کشورهای توسعه‌یافته زندگی می‌کنند، حیاتی حیوانی دارند و ما حتی اگر در فقر و فاقه و با کمترین امکانات زندگی کنیم، به مراتب تعالی دست یافته‌ایم و خواهیم یافت؛ بحثی قدیمی که احتمالا منبع بسیاری از اختلافات و سردرگمی‌ها بوده‌ است.

در این‌باره بد نیست از مرحوم ‌هاشمی یاد کنیم که می‌گویند همیشه ایده‌اش ساختن ژاپنی اسلامی بوده است؛ یعنی کشوری از همه نظر پیشرفته که می‌تواند قابلیت‌های اسلام را به رخ بکشد و الهام‌بخش مسلمانان جهان باشد؛ همان دیدگاهی که کم و بیش رئیس‌جمهوری و مسئولان معتدل و تکنوکرات کشور دنبال می‌کنند.

گریزی هم بزنیم به تحقیقی از اساتيد دانشكده علوم تهران با عنوان «كشورهای اسلامی چقدر اسلامی هستند؟» که با در نظر گرفتن 113 متغير مثل حقوق سياسى، اقتصادی و زيست‌محيطی براساس قرآن و سنت پيامبر اسلام کشورها را مقایسه کردند؛ مثلا در بُعد اقتصاد، شاخص سلامت و عدم فساد و ربا و بهره پول و در بُعد اجتماعى، شاخص آزادى مدنى، امر به معروف و نهي از منكر، صاحبان قدرت و رعايت حقوق زنان و در بُعد زیست‌محیطی شاخص میزان آلوده‌کردن محیط زیست، توجه به بهبود کیفیت زندگی و غیره بررسی شد.

نتیجه را هم لابد خیلی‌ها در خاطر دارند که رتبه اول را نيوزيلند و کشورهای اسکاندیناوی به دست آورده بودند و جالب اين‌كه تا رتبه ٣٧ هيچ كشور اسلامى وجود نداشت و ايران با در نظر گرفتن این شاخص‌ها رتبه‌ای بسیار پایین را به خود اختصاص داده بود.

مَخلص کلام این‌که ما واقعا اگر می‌خواهیم براساس شعائر و احکام دینی عمل کنیم، اتفاقا باید در بسیاری جهات سوییس و امثال آن را مقابل چشم داشته باشیم و بپرسیم چه اشکالی دارد که یک سوییس اسلامی باشیم. کسانی که از سوییس می‌گویند، مطمئنا مشکلات اخلاقی و ایراداتش را نمی‌پسندند؛ به کشوری نظر دارند که جرایم در آن پایین است و تابع هیچ قدرت بزرگی نیست و مردمش از زندگی رضایت دارند.

کسانی هم که از ژاپن اسلامی حرف می‌زدند، منظورشان نظم‌پذیری و رفاه و پیشرفت ژاپن بود و هیچ تعارضی بین این توسعه با آرمان‌های یک کشور اسلامی نمی‌دیدند؛ که بالعکس، فکر می‌کردند شعارهای ما در صورت داشتن امکانات و زیرساخت‌های ژاپن، بهتر و زودتر محقق خواهد شد. درک این موضوع که برای برافراشتن پرچم عدالت و استقلال و آزادی یمن و پاکستان موفق‌تر خواهند بود یا سوییس و ژاپن نیازی به توضیح ندارد، این‌که دفاع از مدل‌های مورد نظر استاد مصباح هم چطور ممکن است موجب شود که عده‌ای سو‌ءاستفاده‌گر، منفعت‌طلبی شخصی و فساد و عقب‌ماندگی را توجیه کنند و بگویند «ما که نمی‌خواهیم مثل زنبور زندگی کنیم. این ایرادات لازمه شرایط متفاوت و خاص ماست» که باید بگوییم هیهات!

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.