برای آزادی برادرمان سرقت می‌کردیم

نقشه 2 خواهر برای کلاهبرداری از مشتریان یک فروشگاه بزرگ پروتیین در پایتخت

خواهران دزد، نقشه دقیق و موشکافانه‌ای را طراحی کرده بودند تا بتوانند علاوه بر سرقت، با کلاهبرداری نیز پول به جیب بزنند. آنها کارگر یک فروشگاه بزرگ محصولات پروتیيني در پايتخت را فریب داده و پول‌های مشتریان را به حساب خودشان واریز می‌کردند. در نهایت یک اشتباه کارگر فروشگاه، دست این دو خواهر را رو کرد و آنها دستگیر شدند. این دو خواهر در بازجویی‌ها اعتراف کردند که به خاطر آزادی برادرشان از زندان دست به سرقت‌وکلاهبرداری زده‌اند.

به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ ماجرای این پرونده چند روز پیش با شکایت یک مشتری کلید خورد. زمانیکه زن جوان به پلیس مراجعه کرد و گفت که کارگر فروشگاه از من سرقت کرده است. این زن به پلیس گفت: «برای خرید گوشت به این فروشگاه مراجعه کردم. هزینه خریدم 900 هزار تومان می‌شد، اما زمانیکه فروشنده فروشگاه کارت کشید، متوجه شدم که به جای 900 هزار تومان، 9 میلیون تومان برداشت کرده است. برای همین تصمیم به شکایت گرفتم.»

مظنون به کارگر فروشگاه

با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت و تلاش در این خصوص آغاز شد. ماموران برای بررسی موضوع راهی فروشگاه شدند. ماموران به تحقیق از صاحب فروشگاه پرداختند. او در تحقیقات راز یک کلاهبرداری را فاش کرد و گفت: «زمانیکه این اتفاق رخ داد، من موضوع را بررسي کردم. در نهایت متوجه شدم كه اين مبلغ اصلا از حساب فروشگاه برداشت نشده است. آنطور كه فيش بانكي نشان مي‌داد، پول گوشت از حساب ديگري برداشت شده بود. خیلی تعجب کردم و با کسی که در فروشگاه من کار می‌کند و آن روز کارت کشیده بود، صحبت کردم. ولی حرف‌های ضدونقیض می‌زد. من هم به او مشکوک شدم.»

در ادامه ماموران به سراغ کارگر فروشگاه رفتند. او در ابتدا منکر هرگونه ارتباطی با این کلاهبرداری شد، اما در نهایت چاره‌ای جز بیان حقیقت نیافت و به ماموران پلیس گفت: «یک دختر مرا فریب داد. او از مشتریان ثابت فروشگاه بود. من هم یک سال است که در اینجا کار می‌کنم. صاحب‌کارم خیلی به من اطمینان داشت. تااینکه یک روز راضیه به من گفت دستگاه کارتخوان خودش را می‌آورد تا من بتوانم هرازگاهی پول مشتریان را به جای حساب فروشگاه به حساب او واریز کنم. اول قبول نکردم. ولی راضیه مرا فریب داد. او گفت که ما الان برای تشکیل زندگی پول نداریم. با این‌کار می‌توانیم پول جمع، یک خانه اجاره کنیم تا زندگی‌مان شروع شود. با همین حرف‌ها گول خوردم و دستگاه کارتخوان آنها را گرفتم.»

فریب خوردم

او در ادامه اعترافاتش گفت: «وقتی دستگاه را گرفتم، هر زمان که همکارانم کنارم نبودند، پول مشتریان را با دستگاه راضیه می‌کشیدم. گاهی اوقات هم با دستگاه فروشگاه می‌کشیدم که کسی به من شک نکند، اما هر بار که این کار را می‌کردم دچار اضطراب شدیدی می‌شدم. آنقدر که اصلا متوجه کارم نبودم. همین اضطراب کار دستم داد. آن روز به جای 900 هزار تومان 9 میلیون تومان پول برداشت کردم. همین باعث شد که آن مشتری شکایت کند و من لو بروم. ولی من فقط به دستور راضیه این کار را کردم و فریب خوردم.»

اعتراف به سرقت و کلاهبرداری

با اعترافات این زن، او به دستور بازپرس پرونده بازداشت شد. در ادامه، تحقيقات برای بازداشت راضیه نیز آغاز شد. مشخص نبود که میزان این کلاهبرداری چقدر است. همزمان با تحقیقات، راضیه هم دستگير شد. او بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت و به جرم خود اعتراف کرد. راضیه در اعترافاتش، خواهر خودش را هم لو داد و گفت که او نیز همدستش بوده است. این زن در بازجویی‌ها گفت: «از ماه‌ها قبل با خواهرم به نام لیلا اين نقشه را كشيدیم. می‌خواستیم هرطور شده پول جور کنیم. راه دیگری نداشتیم به جز کلاهبرداری. وقتی من با این پسر در فروشگاه آشنا شدم، او را فریب دادم و گفتم که این کار را برایمان انجام دهد.»

با این اعترافات، ماموران به سراغ خواهر راضیه هم رفتند و در نهایت او را دستگیر کردند. هنگام دستگیری لیلا، در خانه او کلی کیف زنانه و لوازم دیگر یافت شد. لوازمی که نشان می‌داد سرقتی است. این مسأله مشخص کرد که راضیه و لیلا علاوه بر این نقشه کلاهبرداری، دو سارق حرفه‌ای نیز هستند. در نهایت این دو نفر به سرقت‌های سریالی در اتوبوس، مترو و مکان‌های شلوغ نیز اعتراف کردند.

با اعترافات این دو نفر، تحقیقات برای شناسایی شکات و دیگر جرایم احتمالی آنها از سوی ماموران پلیس آگاهی پایتخت ادامه یافت.

دزدی برای آزادی برادرمان

این در حالی است که راضیه راز سرقت‌هایشان را فاش و اعتراف کرد که برای آزادی برادرشان از زندان دست به این دزدی‌های سریالی زده‌اند. او در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای سرقت‌های سریالی‌شان را روایت کرد:

چی شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟

برادرم مدت‌ها بود که در زندان به سر می‌برد. ما به جز برادرمان کس دیگری را نداشتیم. پدرم سال‌ها پیش فوت کرد. من و خواهرم عاشق برادرمان بودیم. به او وابسته بودیم، اما از وقتی به زندان افتاد و گفت که شرایط بدی دارد، ما هم تصمیم گرفتیم او را از زندان آزاد کنیم.

برادرتان چرا در زندان بود؟

او باید مهریه همسرش را پرداخت می‌کرد. برای همین در دام سرقت گرفتار شد. چون به هر دری زد نتوانست پول جور کند. همسرش مهریه‌اش را به اجرا گذاشته بود. برای همین برادرمان هم مجبور شد که عضو باند سرقت شود. به خانه‌ها دستبرد می‌زدند. در نهایت هم پلیس او را دستگیر کرد. حالا هم باید رد مال سرقت‌هایش را بپردازد و هم مهریه همسرش را بدهد. همین مسأله باعث شد که ما به فکر جور کردن پول بیفتیم.

سابقه دارید؟

نه من و نه خواهرم هیچکدام سابقه نداریم و اولین بارمان است که دست به دزدی می‌زنیم.

این ایده از کجا به ذهن‌تان رسید؟

راستش این ایده من بود. اتفاقا نقشه‌ام خیلی حرفه‌ای بود. اشتباه آن پسر باعث شد که گیر بیفتیم. اگر اشتباه نمی‌کرد هیچکس متوجه این ماجرا نمی‌شد. چون در روز مبلغ کمی از پول مشتریان به حساب ما واریز می‌شد. آن فروشگاه خیلی بزرگ و مشتریان زیادی داشت. برای همین، کسی متوجه این ماجرا نمی‌شد.

سرقتها را چطور انجام می‌دادید؟

به مکان‌های شلوغ می‌رفتیم. با تنه یا حتی صحبت کردن با مردم، در فرصتی مناسب جیب‌شان را خالی می‌کردیم.

این ایده را از کجا یاد گرفتید؟

از فضای مجازی دیده بودیم و یاد گرفتیم. اتفاقا با اینکه اولین بارمان بود، ولی خیلی حرفه‌ای کار می‌کردیم.

 

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.