-میتوانید بگویید که در مورد فیلمی که چند سال تلاش و هزینه برای ساخت آن به انجام رسیده -و به عبارت بهتر روند ساخت آن چند سال طول کشیده بود-؛ چه عامل و انگیزهای باعث شد تصمیم بگیرید در چنین شرایطی آن را روی پرده بفرستید؟ بهخصوص که در ماههای اخیر عملا هر فیلمی روی پرده آمده بود، شکست خورده بود و میتوان گفت که به نظر میرسید فرجامی محتوم پیشروی «لوپتو» وجود خواهد داشت.
قطعا حق با شماست و فضای پر از ابهامی که پیشروی ما بود، ترسناک بود. در واقع ما در شرایطی تصمیم به اکران فیلم گرفتیم که همه چیز مبهم بود و نه فقط ما که هیچ کسی هم نمیتوانست تشخیص دهد که چه اتفاقی در حال وقوع است.
-آیا تصمیم به اکران فیلم نشان از خوشبینی شما نسبت به احتمال بالای حلوفصل امور در کوتاهمدت داشت؟
بیشتر از آن شاید به این دلیل این تصمیم گرفته شد که وضعیت اقتصادی سینما ماههای متمادی بود که در هم ریخته بود و این رکود کامل چند ماهه هیچ روزنه امیدی را برای ماههای آتی باقی نمیگذاشت که مثلا بنشینیم و صبر کنیم که در ادامه چه خواهد شد. بنابراین باید تلاش خودمان را میکردیم که به سهم خود این چرخه رکود را بشکنیم و تهیهکنندگان «لوپتو» بر این اساس بود که ریسک کردند و تصمیم گرفتند فیلم را روی پرده بفرستند.
-به نظرتان این ریسک جواب داده؟ به عبارت بهتر؛ از اکران فیلم پشیمان نشدهاید؟
نه. به هر حال صدرنشین فروش هستیم و بهتر از بقیه فیلمهای روی پرده داریم میفروشیم. اگر این نکته را در نظر داشته باشیم که باید رضایت و نارضایتی را با توجه به شرایط بسنجیم، بسیاری از مسائل و ناامیدیها حل میشود. ولی این را هم کتمان نمیکنیم که میشد فروش بیشتر و بهتری داشته باشیم.
-نگفتید که آیا در حال حاضر از وضعیت فیلمتان راضی هستید؟
بله. البته یک بار دیگر باید بگویم که این رضایت نسبی است. در واقع ما با اینکه از استقبال تماشاگران و فروش فعلی فیلم راضی هستیم، ولی انتظار به مراتب بیشتری داشتیم. با این حال از اینکه در حال حاضر هم صدرنشین اکران هستیم، راضی هستیم.
-به نظرتان آیا این روند ادامه پیدا خواهد کرد؟
امیدواریم. به هر حال در مورد فیلمهای انیمیشن یکسری مسائل مشترک وجود دارد. مثلا همین فیلم «پسر دلفینی» را یادم است که بعد از گذشت دو ماه از زمان اکران همچنان فروش بالایی داشت و امیدوارم این اتفاق برای ما هم روی دهد. بهخصوص که «لوپتو» حداقل از نظر ریتم و داستان فیلم جذابتری است و فکر میکنم میتواند در گیشه موفقتر از «پسر دلفینی» عمل کند. البته به شرطی که شرایط اجتماعی اجازه تکمیل روند فروش فیلم را بدهد که بنا بر سابقه فیلمهای مشابه معمولا در هفتههای دوم و سوم افزایش پیدا میکند و چند هفته هم با همین روند ادامه میدهد.
-ظاهرا چند سال تولید «لوپتو» طول کشیده است.
دقیقا. تولید فیلم ما از سال 95 تا 97 طول کشید و از آن پس منتظر شرایط مناسب برای اکران بودهایم که در مقطعی به کرونا خوردیم و حالا هم به شرایط اجتماعی حال حاضر.
-یکی از انتقاداتی که درباره «لوپتو» وجود دارد، داستان پیچیده آن -برای مخاطب کودک- است. فکر نمیکردید این موضوع جلوی ارتباط گسترده تماشاگران را با فیلم بگیرد؟
البته نباید این موضوع را نادیده بگیرید که مخاطب هدف ما خانواده است، نه فقط مخاطب کودک. اما برای جبران مسأله مورد نظر شما، ما بهطور لایهلایه چیزهایی برای لذت تماشاگران مختلف قرار دادهایم. یعنی در حالی که یک بچه پنج ساله شاید تنها از رنگ و لعاب و ریتم فیلم میتواند لذت ببرد، برای یک مخاطب بزرگتر عناصر دیگری از قبیل طنز موقعیت هم برای لذتبردن وجود دارد و برای مخاطب بزرگسالتر هم داستانی پیچیدهتر. در کل این در ذات انیمیشن است که هر تماشاگری در هر شرایط سنی امکان ارتباط با آن را باید داشته باشد. بنابراین با تمام احترامی که برای نظرتان قائلم، ولی باید بگویم شاید برای مخاطب پنج ساله داستان «لوپتو» پیچیده باشد، ولی بعید است مخاطب بالاتر از هفت سال متوجه قصه فیلم نشود.
-یکی دیگر از مسائل این بود که داستان «لوپتو» کمی دیر آغاز میشود. شما این انتقاد را قبول دارید؟
بله. باور کنید که خودمان هم از همان ابتدا بر این ایراد واقف بودیم و در واقع متوجه شده بودیم که بخشهای اکشن و جذاب داستان کمی دیر از راه میرسند. اصلا برای مقابله با این کمبود بارها و بارها سکانس افتتاحیه را بازنویسی کردیم. ولی به هر حال یک داستان چندوجهی وجود داشت که باید هر کدام از شخصیتها و وجوه کار معرفی و تبیین میشدند و همین هم باعث شد کمی در ابتدای فیلم با تاخیر در شروع داستان مواجه شویم. با این حال فکر میکنم که در حال حاضر آن سکانسهای موزیکال -که برای اینکه حوصله بچهها سر نرود به کار اضافه شدند- میتواند بار جذابیت فیلم را تا لحظه رسیدن به بخشهای اکشن و جذاب بر دوش بکشد. با تمام این اوصاف اما کتمان نمیکنم که اگر زمان به عقب برمیگشت، برای روایت این داستان بهخصوص برای بخشهای آغازین دنبال ایدههای بهتری میرفتم. به هر حال ما در زمینه ساخت انیمیشن هنوز در حال آزمون و خطا هستیم و برای رسیدن به نوعی فرم ایرانی باید تجربههای زیادی کسب کنیم.
–این را جای دیگری هم گفتهاید. میخواهید درباره این موضوع فرم ایرانی کمی صحبت کنید؟
در انیمه یکسری شاخصههایی وجود دارد که مختص ژاپن است. آثار کمپانیهای دیزنی و پیکسار را هم حتی با تماشای یک فریم از آنها میتوان شناخت. این نقطهای است که انیمیشنهای ایرانی هم به آن برسند.
–راستی؛ «داستان اسباببازی» را دیدهاید؟
بله، ولی فیلم ما ربطی به آن فیلم ندارد. به خصوص که در آن فیلم اسباببازیها شخصیتهای اصلی هستند، ولی در «لوپتو» شخصیتهای اصلی انسانهایی هستند که دارند با اسباببازیها کار میکنند.
-یکی دیگر از مسائل مورد توجه «لوپتو» رنگ و لعاب و جذابیت و حرکات بهتر این انیمیشن در قیاس با دیگر انیمیشنهای ایرانی است که زمانی به سر و ظاهر و کیفیت هنری ضعیف معروف بودند. این پیشرفت چگونه به دست آمد؟
شاید اصلا این مقایسه اشتباه باشد. یا شاید دلیلش این باشد که آن انیمیشنها یکسری کارهای کوچک هنری و جشنوارهای بودند، ولی «لوپتو» یک تولید صنعتی برای مخاطب عام است. یعنی هدف ما عامه تماشاگران بودند و نه فقط جشنوارهها. و وقتی هم این هدف وجود داشته باشد، باید یک جذابیت اولیه وجود داشته باشد و ما این جذابیتها را در زمینه رنگ و نور و حرکت و روایت داستان رعایت کردهایم.
-اینکه به تولید صنعتی اشاره کردید، آیا خلاقیت هنری را تحتالشعاع قرار نمیدهد؟
نه. ما به روش آمریکاییها عمل کردیم که هم وجه هنری و هم صنعتی کار را مد نظر قرار میدهند. ما هم سعی کردیم همان راه را طی کنیم.