روایتی از زندگی داوطلبانه
داوطلبان برگزیده جمعیت هلال احمر در گفتوگو با «شهروند» از عشقبازیهایشان با کار داوطلبانه گفتند
پنجم دسامبر که همزمان با 14 آذر ماه است در تقویم به عنوان روز جهانی داوطلب نامگذاری شده است؛ روزی برای تمام آنهایی که با ایثار و از خودگذشتگی برای کمک به بشریت تلاش میکنند و زندگی را اینگونه برای خود تعریف کردهاند: انسان برای انسان. پای درد دل همهشان که مینشینی صحبت از دنیایی میکنند که در آن مهربانی موج میزند و معتقدند زندگی بدون مهربانی و کار داوطلبانه برای آنها رنگ و بویی ندارد. خیلیهایشان با همین کار داوطلبانه دل از خستگیهای روزمره میشویند و به اعتراف خودشان کار داوطلبانه برایشان پناهی شده است که با آن به آرامش میرسند.دریک سالی که گذشت، حوادث و بلایای طبیعی از یک طرف و طرحهای بشردوستانه جمعیت هلال احمر برای کمک به مردم مناطق محروم از سوی دیگر، تعدادشان زیاد بود که اگر همراهی و همدلی داوطلبان در عرصههای مختلف نبود، به قول پیرحسین کولیوند، رئیس جمعیت هلال احمر، این جمعیت نمیتوانست از پس سختی تمام این ماموریتهای ریز و درشت بربیاید. مراسمی در سالن همایشهای بینالمللی برج میلاد برگزار شد و چهرههای آشنایی در آن حضور داشتند؛ از کمیل نظافتی، روحانی داوطلب مشهور گرفته تا دکتر شفیقه رهیده که نقش بسزایی در زمینه تولید تجهیزات درمانی و توسعه زیرساختهای تولیددارو در جمعیت هلال احمر دارد.روز جهانی داوطلب حالا بهانهایست برای دستمریزاد گفتن به این داوطلبان از گوشه و کنار کشور.
فاطمه عسگرینیا_ شهروند آنلاین:ساعت 8 و 30 دقیقه صبح روز دوشنبه که اتفاقا تهران شاهد اولین بارش برف پاییزی هم بود، جمع کثیری از داوطلبان جمعیت هلال احمر از سراسر کشور برای شرکت در همایش روز داوطلب خود را به برج میلاد رسانده بودند. یکی از سیستانوبلوچستان آمده بود و با لباس سنتی خود پرچمدار داوطلبان این خطه از سرزمین ایران بود،یکی هم با لباس لر بختیاری از آن خطه آمده بود و معرف مهربانی مردم منطقه خود بود. تهران و خراسان و آذربایجان و فارس و سرزمینهای شمالی و جنوبی هم کم نماینده نداشتند. خلاصه میتوان گفت که سالن همایشهای بینالمللی برج میلاد در روز داوطلب، ایرانی کوچک و مهربان را در خود جای داده بود که به هرگوشه و کنارش که نگاه میکردی مهربانی، عشق و ایثار موج میزد.
دکتر زهرا نادری، جراح و متخصص زنان و زایمان یکی از این داوطلبان پرو پا قرص جمعیت هلال احمر استان تهران است؛ کسی که نه از کار داوطلبانه خسته میشود، نه لبخند از چهرهاش دور. با اینکه به تازگی از طرح نذر آب برگشته و هنوز به قول خودش ساک سفر قبلی را باز نکرده،به همین زودی در قالب طرح نذر آب دیگری عازم خاش است و میگوید باور کنید که هر بار در این مناطق محروم حاضر میشوم با وجود حجم کار سنگینی که ما در این کاروانهای سلامت داریم، اما خسته نمیشوم.
از سال 86 همکاری داوطلبانهاش را با جمعیت هلال احمر ایران آغاز کرده است و میگوید عاشق کار داوطلبانه است:«همیشه در مطبم یک روز در هفته را به سفارش پدرم که پزشک داروساز بودند، به صورت رایگان بیماران را ویزیت میکنم. بعد که به وصیت پدر عمل کردم و شیرینی این کار به دلم نشست، تصمیم گرفتم در تعامل و همکاری با یک ارگانی این فعالیتهای داوطلبانه را توسعه دهم تا به بیماران بیشتری کمک کنم.»
مطبش در شمال شهر تهران است، اما میگوید:«لبخند رضایت از کارم زمانی به دلم مینشیند که بیماران نیازمند در مناطق محروم را ویزیت میکنم و نگاه مهربان و پر امیدشان بدرقه راهم میشود. آنجاست که احساس میکنم کاری انجام دادهام. شاید باورتان نشود، اما به اعتقاد خودم علت زنده ماندنم تا امروز همین است.»
میگوید در کاروانهای سلامت اگر صد بیمار ببینم به صد و یکمین بیمار لبخند میزنم، چون او اولینبار است مرا میبیند و دوست ندارم خاطره بدی از پزشکان داوطلب در ذهنش بماند.
هلال احمر جمعیتی بیتوقع و همیشه در صحنه است
حسن آقاجانی از قم هم یکی از آن داوطلبان پیشکسوت قمی است که روز دوشنبه در کنار سایر رفقای داوطلبش در برج میلاد حاضر شده بود. سابقه تعامل و مشارکتش با جمعیت هلال احمر به ربع قرن میرسد و میگویدکه جمعیت هلال احمر یک مجموعه مردمی و بیتوقع است که با کمک مردم خیّر دست نیازمندان را میگیرد؛همین ویژگی باعث شد عاشق تعامل و همکاری با این مجموعه شوم.
از سالی که به این جمعیت پیوسته تا به امروز، در حوادث و شرایط بحرانی زیادی همراه هلال احمر به کمکرسانی مردم حادثهدیده پرداخته است، اما تلخترین خاطرههایش به کرونا در قم برمیگردد:«شرایط سخت و بحرانی بود. مردم به یکباره با شرایط سختی روبهرو شدند. نه تجهیزات درمانی کافی جود داشت، نه امکانات لازم. بیماران نیاز به یاری داشتند. در چشم بر هم زدنی دستگاه اکسیژن در شهر نایاب شد. با کمک خیّرین توانستیم ظرف کمتر از چند روز یک کانتینر شامل سه هزار دستگاه اکسیژن خریداریکنیم و در اختیارهلال احمر قرار دهیم.
از طرفی، با آماده کردن بسته غذایی و معیشتی به یاری خانوادههای نیازمند و بیمار رفتیم. من هرگز این روزهای تلخ را فراموش نمیکنم و یادم نمیرود که هلال احمر و داوطلبانش چطور در برابر کرونا ایستادند و قوت قلب مردم شدند.»
با کمک هلال احمر به یاری مردم روستایم رفتم
داوطلبانی هم که با لباس بلوچی در سالن همایشهای بینالمللی برج میلاد حاضر بودند، تعدادشان کم نبود. جوانهای امیدوار و سرشار از حس وطندوستی و انساندوستی که حالا در کنار هلال احمر برای بهبود کیفیت زندگی مردم منطقهشان تلاش میکنند. عبدالحامد دامنی، 41 ساله یکی از این جوانان هلال احمر است. میگوید روستایی که او در آن زندگی میکند حدود 5 هزار نفر جمعیت دارد، اما محرومیت از سرو روی روستا میبارد:«جمعیت هلال احمر همواره در روستاهای مناطق محروم سیستانوبلوچستان حاضر بود و ما به چشم یک امید به داوطلبان آن نگاه میکردیم.آنقدر عاشق کارها و فعالیتهایشان بودم که تصمیم گرفتم به این جمعیت بپیوندم و با گذراندن دورههای مربوط، خوشبختانه مدیریت خانه هلال روستا را عهدهدار شدم و در تعامل با خیّرین بستر کمک به مردم را فراهم کردم.»
او حالا در روستا برگزاری دورههای آموزشهای اولیه گروههای مخاطرات و خروج اضطراری را در زمان وقوع زلزله انجام داده و اهالی منطقه را برای رویارویی با حوادث و بلایای طبیعی آماده کرده است. عبدالحامد خودش از اهداکنندگان مستمر خون است و میگوید دوست دارم به هر طریقی که میتوانم به مردم کمک کنم. شاید از لحاظ مالی توان این کار در من نباشد، اما وقتی با خون خود میتوانم جانی را نجات دهم، کوتاهی نمیکنم.