چرا سینمای ما در این سال‌ها به این روز افتاده؟!

«شهروند» در گفت‌و‌گو با تهیه‌کنندگان سینمایی بررسی می‌کند:

پولاد امین، شهروندآنلاین؛ در ماه‌های اخیر درباره رکود و خاموشی عجیب سینمای ایران بسیار نوشته‌ایم: درباره این‌که فیلم‌ها بدون هیچ انگیزه و امید واقعی برای بازگشت سرمایه -از گیشه- جلوی دوربین می‌روند و ناامیدتر از پیش، روی پرده می‌روند و در اغلب مواقع هم دست خالی از این رقابت بیرون می‌آیند؛ درباره این‌که در هفته‌های اخیر مجموع فروش فیلم‌های روی پرده حتی در قیاس با یک فیلم پرفروش دوران قبل از کرونا هم ناچیز بوده و به عنوان مثال پرفروش‌ترین فیلم هفته اخیر «بخارست» مسعود اطیابی با فروش کمتر از سه میلیارد تومان بوده، به این معنا که تنها چند ده هزار تماشاگر داشته که با توجه به تعداد سانس‌ها و سالن‌های نمایش‌دهنده این فیلم از ناچیز هم ناچیزتر است؛ درباره این‌که بیش از نیمی از 46 فیلمی که از ابتدای سال روی پرده آمده‌اند، کمتر از یک میلیارد تومان فروخته‌اند، به این معنی که کمتر از 300 میلیون تومان دست تهیه‌کننده‌شان رسیده که حتی 10 درصد هزینه تولید یک فیلم هم نمی‌شود؛ و جالب‌تر این‌که طبق همین آمار، تنها هشت فیلم از 46 فیلم توانسته‌اند بیش از 10 میلیارد تومان بفروشند که حداقل فروش مورد نیاز برای بازگشت سرمایه یک فیلم است (بگذریم از این‌که فروش میلیاردی در این روز و روزگار و با قیمت‌های فعلی بلیت چندان هم اتفاق مهمی نیست و تنها با حضور 22 هزار نفر قابل حصول است).

هشدارهای منتشرشده درباره سینمای ایران البته منحصر به وجه اقتصادی سینما نبوده است: مثلا این اتفاق که سینمای ایران عملا تهیه‌کنندگان بخش خصوصی را حذف کرده و همه فعالیت‌ها منحصر شده به چند موسسه بزرگ دولتی و شبه‌دولتی که تنها و تنها فیلم‌های به‌اصطلاح استراتژیک تولید می‌کنند. یا این‌که فیلم‌های متقاضی شرکت در جشنواره فجر امسال نه تنها از همیشه کمتر است، بلکه در میان این فیلم‌های کم‌شمار هم تعداد فیلم‌هایی که عوامل، داستان، فضا یا کارگردان‌شان نویددهنده اثری متفاوت و جذاب باشد، کم‌شمارتر از همیشه جلوه می‌کند. بگذریم از این‌که همین واقعیت باورنکردنی که حداقل از نظر صدور پروانه ساخت و نمایش، شاهد تغییر قابل توجهی در سینمای ایران نبوده‌ایم و امسال-با تمام شرایطی که گفته شد- تعداد متقاضیان فیلمسازی و اکران تقریبا در همان حد و حدود پارسال و پارسال‌ها بوده، به خودی خود و به بهترین وجه می‌تواند وضعیت شگفت‌انگیز حاکم بر سینمای ایران را به نمایش بگذارد.

این موضوعات را با شماری از تهیه‌کنندگان شناخته‌شده سینمای ایران در میان گذاشته‌ایم.

 توقیفی‌ها آزاد شوند!

 سعید خانی، پخش‌کننده و تهیه‌کننده فیلم‌هایی مانند «دوزیست»، «لونه زنبور» و «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» می‌گوید که با توجه به شرایط جامعه و سینمای ایران، احتمال تعطیلی بیشتر سینماها می‌رود، مگر این‌که سازمان سینمایی با تمهیداتی مانند اکران فیلم‌های توقیفی پای قشر بیشتری را به سالن‌های سینما باز کند و جلوی این روند را بگیرد.

به گفته سعید خانی؛ «حال مردم خوب نیست و طبیعی است که در چنین شرایطی سینما اولویت آنها نباشد. برای همین هم هست که راهکارهایی مانند بلیت نیم‌بها و طراحی بسته‌های حمایتی توسط وزارت ارشاد و سازمان سینمایی جواب نداده و باعث تسریع عبور از این شرایط نمی‌شوند.»

تهیه‌کننده فیلم توقیفی «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» اکران فیلم‌های جذاب و البته فیلم‌هایی را که به دلیل ممیزی پشت خط اکران مانده‌اند، یکی از راه ‌حل‌های موجود برای عبور از این بحران می‌داند و می‌گوید که فیلم‌هایی مثل «چپ، راست»، «برادران لیلا»، «شیشلیک» و «قاتل و وحشی» که این توان را دارند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، در این وضعیت می‌توانند کمک‌ خوبی برای سالن‌های سینما باشند و چراغ سینماها را روشن نگه دارند.

سعید خانی با اشاره به این‌که شرایط امروز به مراتب از زمان بحران کرونا بدتر است، می‌گوید: «در زمان کرونا مردم از سالن‌های سینما می‌ترسیدند، امروز اما دل و دماغی برای سینما رفتن ندارند. برای همین هم هست که می‌گویم بحران امروز شدیدتر است. با این حال باید کاری کرد و به نظر من اکران فیلم‌هایی که در مردم دل و دماغ سینما رفتن به وجود بیاورند، تنها راه موجود است.»

 مسائل دیگری در میان است

 محمد احمدی، تهیه‌کننده فیلم‌هایی چون «به دنیا آمدن»، «جنجال در عروسی»، «روز مبادا»، «لطفا مزاحم نشوید» و «شاعر زباله‌ها» هم با سعید خانی در این موضوع هم‌عقیده است که سینماها در دوره کرونا هم چنین شرایطی را تجربه نکرده بودند.

محمد احمدی می‌گوید: «برای جبران کمبودهای سینمای ایران در حال حاضر راه ‌حل‌های زیادی پیشنهاد شده. از جمله این‌که دو هفته اکران فیلم‌ها در این شرایط، به خصوص در شرایطی که جام جهانی فوتبال هم وضع را بدتر کرده، یک هفته حساب شود تا صاحبان فیلم‌ها تشویق شوند فیلم‌های جدید خود را روی پرده بیاورند. به هر حال درست است که فیلمسازان و تهیه‌کنندگان از اکران فیلم‌هایشان در این وضعیت می‌ترسند، ولی سینمادار هم خواهان فیلم مناسب برای اکران است. در واقع می‌توان گفت که کار این دو طیف با هم پیوند دارد و رضایت یا نارضایتی سینماداران و تهیه‌کنندگان در چنین شرایطی که سینما از اولویت‌های مردم خارج شده، مشترک است.»

محمد احمدی که یکی از اعضای شورای صنفی نمایش نیز هست، نقش کیفیت فیلم‌ها را در رکود حال حاضر سینمای ایران چندان مهم نمی‌داند و می‌گوید که مسائل دیگری در استقبال نکردن مردم از فیلم‌های روی پرده دخیل است.

 سینما در انتظار جانی دوباره

 علی سرتیپی، تهیه‌کننده و پخش‌کننده فیلم‌هایی چون «شهر موش‌ها ۲»، «دراکولا»، «رحمان ۱۴۰۰»، «عروسی مردم»، «ستاره‌بازی» و… در این زمینه به «مهر» گفته که «به‌رغم برنامه‌های حمایتی مختلفی که برای اکران سینماها در دستور کار قرار گرفته، اما تا امروز اتفاقی در این زمینه رخ نداده است. این در حالی است که در شرایط فعلی، سینمای ایران نیاز به اتفاقات بزرگی دارد که باید هرچه سریعتر رخ دهند».

به گفته علی سرتیپی؛ «در شرایطی که مشخص است توسعه زیرساخت‌های مختلف سینمایی چه در حوزه آی‌تی، چه در حوزه افزایش سالن‌های سینمایی، بدون اکران فیلم‌های سینمایی هیچ معنایی ندارد، پس تردیدی نمی‌توان داشت که دولت باید به سالن‌ها، فیلم‌ها و پخش‌کنندگان کمک کند. اما مهم‌تر از آن، همه باید دست به دست بدهند و هر راهکاری را که بتواند به سینما جانی دوباره دهد دنبال کنند.»

 آفت‌های سینمای ایران

 محمد آقازاده، روزنامه‌نگار قدیمی اما با اشاره به این‌که «سینما جدای از جامعه نیست؛ و وقتی موسیقی، تئاتر، ادبیات و حتی بورس و بانکداری درگیر رکود و سقوط هستند، طبیعی است سینما نتواند دوران پررونقی داشته باشد» می‌گوید: «با این حال، مساله و مشکل بزرگ اینجاست که ظاهرا وضعیت سینما بدتر از عرصه‌های فرهنگی دیگر است که البته راز این سقوط سریع را باید در جذابیت بیشتر سینما برای پولشویان و آقازاده‌ها و سرمایه‌گذارانی که از قِبل سرمایه‌گذاری در سینما به دنبال شهرت فرهنگی و سوءاستفاده مالی و مالیاتی هستند، جست‌وجو کرد.»

به گفته محمد آقازاده؛ یکی دیگر از آفت‌های این روزهای سینمای ایران هم انحصاری کردن تولید است. این یعنی تهیه‌کنندگان از رانتی بهره‌مند شده‌اند که هر کس قصد فیلمسازی داشته باشد، باید برای آغاز کار سراغ آنها بیاید. این مساله که می‌توان آن را انحصاری کردن تهیه‌کنندگی نامید، یکی دیگر از دلایل مهم سقوط این روزهای سینماست. اتفاقی که باعث شده تقریبا هیچ کدام از تهیه‌کنندگان سرمایه خودشان را برای تولید اثر صرف نکنند، بلکه به واسطه نیازی که سازنده به‌ آنها دارد، او را وامی‌دارند سرمایه مورد نیاز برای تولید فیلم را خودش از هر راهی که می‌تواند تامین کند و بعد هم آقای تهیه‌کننده بعد از برداشتن حداقل 20 درصد از کل سرمایه -در خوش‌بینانه‌ترین روایت ممکن- تولید فیلم را آغاز می‌کند که همه اینها تنها و تنها به خاطر یک کارت است که او را در موضع برتری قرار داده و این رانت بزرگ را برایش به وجود آورده است. روندی که موجب شده سینمای ایران تهیه‌کنندگانی داشته باشد که از راه سینما به ثروت‌های بادآورده نجومی رسیده‌اند، بدون این‌که حتی یک فیلم تاثیرگذار داشته باشند.

 دست‌های خالی بخش خصوصی

 علی‌اکبر ثقفی، تهیه‌کننده فیلم‌هایی چون «جاده عشق» و «مرگ کسب و کار من است» وضعیت نابسامان اقتصادی جامعه را عامل وضعیت نامناسب سینمای ایران می‌داند: «مخاطبان سینما معمولا جزو قشر پولدار جامعه نیستند، ولی به هر حال همان‌ها هم باید دست‌شان به جیب‌شان برسد، تا به سینما بروند. اما در شرایط اقتصادی فعلی طبیعی است که آن مخاطبان همیشگی هم قید سینما را زده باشند. سینما به این دلیل با ریزش مخاطب مواجه شده است که مدت‌هاست دیگر در سبد کالای مصرفی خانواده‌ها قرار ندارد.»

این تهیه‌کننده با اشاره به این‌که «خروجی سینمای ایران به لحاظ درآمد همین اکران است» می‌گوید: «به دلیل شرایط نامناسب اکران، بخش خصوصی به خصوص در زمینه تولید، میدان رقابت را کاملا به بخش دولتی واگذار کرده و در واقع بیشتر فیلم‌ها در بخش دولتی از قبیل فارابی، حوزه هنری و سازمان اوج تولید می‌شوند. این یکی دیگر از دلایل شکست سینمای ایران در گیشه است.»

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.