قصه دزدی‌های زن جوان با ظاهر یک پیرزن

سارق حرفه‌ای برای فریب پلیس با کلاه‌گیس و ماسک به سراغ طلافروشی‌های پایتخت می‌رفت

پیرزن رنجور مغازه‌های طلافروشی که قصد خرید هدیه برای نوه‌اش را داشت، دزد حرفه‌ای پایتخت بود. او یک زن جوان با گریم بسیار حرفه‌ای پیرزن بود که به سراغ مغازه‌های طلافروشی می‌رفت، از غفلت فروشنده استفاده می‌کرد و در یک فرصت مناسب به‌راحتی چند تکه طلا می‌دزدید. شکات پرونده‌اش روزبه‌روز بیشتر می‌شدند، اما این پیرزن شناسایی نمی‌شد. تااینکه دوست صمیمی یکی از شکات پرونده، خودش هم در دام این زن سارق گرفتار شد، اما زیرکی این مرد طلافروش باعث دستگیری این زن جوان با ظاهری پیر شد.

سیما فراهانی _ شهروندآنلاین؛ از چند ماه پیش شکایت‌هایی از سوی طلافروشان پایتخت به پلیس اعلام شد. مالباختگان همگی از سوی زن مسن، طعمه سرقت قرار گرفته بودند.

سارقی که برای نوه‌اش طلا می‌خرید

یکی از مالباختگان در تحقیقات درباره جزئیات این سرقت به ماموران گفت: «یک پیرزن برای خرید به مغازه‌ام آمد. او از من خواست سینی طلا را روی پیشخوان قرار دهم تا بتواند یکی از آنها را انتخاب کند. آن زن خیلی پیر بود و به سختی حرف می‌زد. می‌گفت می‌خواهد برای نوه‌اش طلا بخرد و پولش زیاد نیست. مرتب از من خواست سینی‌های مختلف را به او نشان بدهم. من هم سعی کردم به خاطر سن‌وسالش مراعات حالش را کنم و صبروحوصله به‌خرج بدهم. هر بار که سینی جدید طلا را روی پیشخوان قرار می‌دادم او همزمان که طلاهای مختلف را امتحان می‌کرد با من هم صحبت می‌کرد. او پس از دیدن طلاها گفت هیچکدام را نپسندیده و از مغازه خارج شد. من هم وقتی داشتم سینی‌ها را سرجایشان قرار می‌دادم در کمال ناباوری دیدم بعضی از طلاها از هر سینی کم شده است. آن پیرزن خیلی حرفه‌ای بدون آنکه من متوجه شوم طلاهایم را سرقت کرده بود.»

اکثر مالباختگان دیگر هم همین روایت را داشتند. آنها نیز قربانی زنی مسن شدند که مثلا می‌خواست برای نوه‌اش طلا بخرد، اما در فرصت مناسب به‌صورت کش‌ روی چند تکه طلا دزدیده بود. بررسی دوربین‌های مداربسته نشان می‌داد که زن مسن با خیال راحت و به‌صورت کاملا حرفه‌ای و تخصصی دست به سرقت‌ها می‌زد. بررسی‌ها نشان داد که کاملا حرفه‌ای است اما چهره‌اش در لیست افراد سابقه‌دار نبود و ماموران نتوانستند چنین پیرزنی را در لیست سارقان پیدا کنند.

شناسایی از سوی یک طعمه زیرک

این در حالی بود که زن کهنسال همچنان به سرقت‌های خود ادامه می‌داد و تحقیقات برای دستگیری او ادامه داشت. تااینکه یک مرد زیرک باعث شناسایی و لو رفتن راز این سرقت‌های حرفه‌ای شد. چند روز پیش بود که مرد طلافروشی با ماموران پلیس تماس گرفت و گفت که یک زن مسن و سارق در مغازه‌اش است و ماموران هرچه زودتر باید خودشان را به آنجا برسانند.

کارآگاهان بلافاصله راهی محل شدند. همان لحظه زن سارق که از سوی مرد مغازه‌دار لو رفته بود، قصد فرار داشت. او با پای پیاده با سرعت زیاد می‌دوید. در راه یک کلاه گیس از روی سرش برداشت و پرت کرد. دویدن او اما طولی نکشید تااینکه ماموران پلیس چند خیابان آن ‌طرف‌تر او را دستگیر کردند. با دستگیری این زن راز سرقت‌های او لو رفت. این در حالی بود که مالباخته از همان لحظه اول ورود پیرزن به مغازه‌اش او را به‌عنوان سارق شناسایی کرده بود. چراکه دوست صمیمی این مرد نیز طعمه پیرزن سارق شده بود.

پیرزنی که سریع می‌دوید

مرد جوان درباره جزئیات این ماجرا به پلیس گفت: «چندوقت پیش از دوست صمیمی‌ام که طلافروشی دارد سرقت شده بود. او درباره یک پیرزن به من گفت که مثلا قصد داشت برای نوه‌اش طلا بخرد، اما هنگام تماشای سینی‌های طلا چند تکه به‌صورت ماهرانه دزدیده بود. برای همین از اول در جریان این ماجرا بودم. تااینکه آن پیرزن با همان مشخصاتی که دوستم می‌گفت، وارد مغازه‌ام شد. او گفت که می‌خواهد برای نوه‌اش طلا بخرد. همانجا پنهانی با پلیس تماس گرفتم و سعی کردم او را سرگرم کنم.

سینی‌های طلا را یکی پس از دیگری به او نشان می‌دادم تا پلیس برسد، اما در عین‌حال حواسم کاملا به او بود. تااینکه با چشم‌های خودم دیدم یک تکه طلا را برداشت. همان لحظه مچش را گرفتم. ولی او ناگهان پا به فرار گذاشت. فکر می‌کردم چون سن بالایی دارد خیلی نمی‌تواند سریع بدود، اما او خیلی باسرعت زیاد فرار کرد. همان لحظه هم پلیس رسید و در نهایت او را دستگیر کرد.»

تحقیقات پلیس نشان داد که او یک زن 35 ساله سابقه‌دار است که با کلاه‌گیس، خود را شبیه پیرزنی کرده است. او دربازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی از طلافروشی‌ها اعتراف کرد و تحقیقات بیشتر از او توسط کارآگاهان پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.

آموزش سرقت از یک زن سابقه‌دار

ازدواج نافرجامش را دلیل و انگیزه خود از این خلافکاری‌ها می‌داند. وقتی عاشق شد و بعد از ازدواجش فهمید با یک سارق معتاد زیریک‌سقف رفته است، زندگی‌اش نابود شد. بعد از آن خودش هم معتاد و تبدیل به یک سارق شد. این زن جوان در گفت‌وگو با «شهروند» ماجرای زندگی‌اش را روایت می‌کند:

چه شد که تبدیل به یک دزد شدی؟

من اصلا اهل خلاف نبودم. عاشق شدم و ازدواج کردم. همین مسأله باعث شد که تبدیل به سارق حرفه‌ای شوم. آن زمان سن‌وسال کمی داشتم. در یکی از شهرستان‌های غربی کشور زندگی می‌کردم. با یک پسر جوان آشنا شدم و او به من پیشنهاد ازدواج داد. من هم عاشق او شده بودم و قبول کردم، اما خانواده‌ام مخالفت کردند. من با وجود مخالفت آنها با پیمان ازدواج کردم و زیریک‌سقف رفتیم. تازه آن زمان بود که فهمیدم شوهرم معتاد است. به مرور فهمیدم او سرقت هم می‌کند.

چرا از او جدا نشدی؟

دیگر روی برگشتن به خانواده‌ام را نداشتم. آنها مخالف بودند و من اصرار به این ازدواج داشتم. دیگر نمی‌توانستم به آنها بگویم من عاشق یک معتاد دزد شده‌ام. برای همین به زندگی با او ادامه دادم. ولی در نهایت او مرا معتاد کرد. بعد مجبورم می‌کرد برایش مواد جابه‌جا کنم. بعد از آن هم کم‌کم مرا مجبور می‌کرد که با او به سرقت بروم تا کسی به او شک نکند.

دستگیر هم شده بودی؟

آن زمان من و شوهرم هردو هنگام سرقت دستگیر شدیم. من بعد از حبس وقتی آزاد شدم غیابی از او طلاق گرفتم و به تهران آمدم. تصمیم داشتم زندگی سالمی برای خودم دست‌وپا کنم، اما باز هم نشد.

چرا؟

چون گرانی بود. پول نداشتم. شب‌ها در پارک می‌خوابیدم. تااینکه با یک زن به اسم نیره آشنا شدم. نیره خودش سارق بود و با همین روش دست به دزدی می‌زد. او گفت که دیگر سن‌وسالش بالا رفته و نمی‌تواند مثل قبل فرز باشد و دزدی کند. برای همین از من خواست دست به دزدی بزنم و پولش را با او تقسیم کنم. او گفت در ازای آموزش سرقت و جای خواب، من هم باید پول‌های دزدی را با او قسمت کنم.

این شگرد را آن زن به تو یاد داد؟

بله. او روزها با من کار می‌کرد تااینکه در نهایت در این کار حرفه‌ای شدم. از طرفی مرا به خانه‌اش راه داد. با هم همخانه شدیم و من در ازای اینها هر بار پس از دزدی، طلاها را با او قسمت می‌کردم.

چند وقت بود که سرقت می‌کردی؟

اوایل تابستان شروع کردم. خیلی حرفه‌ای کار می‌کردم. چون یک چیزهایی هم از شوهرم یاد گرفته بودم. ولی اصلا فکرش را نمی‌کردم دستگیر شوم. اگر طعمه آخرم دوست صمیمی یکی از شکات نبود، اصلا دستگیر نمی‌شدم. چون در این کار خیلی حرفه‌ای بودم.

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.