جشن دردسرساز دزدان عتیقه‌های 7میلیاردی

مالباخته‌های شرکت هرمی گلدکوئیست، به سارقان سریالی خانه‌های پایتخت تبدیل شدند

مالباخته‌های شرکت هرمی گلدکوئیست، وقتی سرمایه‌شان را از دست دادند، تصمیم گرفتند باند سرقت راه‌اندازی کنند. آنها به یکی از دزدان حرفه‌ای پایتخت تبدیل شدند که خانه‌ها را هدف دزدی‌های خود قرار می‌دادند. ساعت و روزهای مشخصی برای دزدی می‌رفتند. ماسک می‌زدند و پلاک‌شان را مخدوش می‌کردند. هرکاری از دست‌شان برمی‌آمد انجام می‌دادند تا گیر نیفتند. اما جشن یک دزدی نان و آب‌دار، برای آنها دردسر ساز شد.

سیما فراهانی _ شهروندآنلاین؛  آنها که در آخرین سرقت‌شان به عتیقه‌های 7میلیارد تومانی دست پیدا کرده بودند، تصمیم گرفتند این مناسبت را جشن بگیرند و دورهمی دوستانه‌ای به پا کردند. آن هم درست همان شبی که دست به سرقت زده بودند. خوشحالی خود را با دوستان‌شان سهیم شدند و از پول میلیاردی که در این سرقت نصیب‌شان شده بود، به آنها گفتند. همین دورهمی باعث شد یکی از حرفه‌ای‌ترین باندهای سرقت منزل لو برود. درست 24 ساعت پس از این دورهمی، آنها در تله پلیس افتادند. یکی از مهمانان آنها را لو داده بود. سرکرده این باند در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» از ماجرای زندگی‌اش در دنیای خلافکاران می‌گوید:

چرا سارق شدی؟

من چاه‌کن بودم، اما درآمد خوبی نداشتم. همیشه مشکلات مالی آزارم می‌داد. به دنبال کار می‌گشتم تا اینکه یکی از آشناهایمان گفت کار خوبی برایم سراغ دارد. سرمایه‌گذاری‌ که سودی چندین برابر به دست می‌آورم. من هم خیلی خوشحال شدم. غافل از اینکه در دام یکی از شبکه‌های هرمی گلدکوئیست افتاده‌ام. همان سرمایه اندکی هم که داشتم از دست دادم. دیگر نمی‌دانستم باید چه کار کنم، برای همین تصمیم به دزدی گرفتم.

اعضای باند سرقت منازل را تو راه‌اندازی کردی؟

وقتی پولم را در گلدکوئیست از دست دادم، با یکی از مالباختگان آنجا آشنا شدم. او هم سرمایه‌اش را در همان شبکه هرمی از دست داده بود. با هم تصمیم گرفتیم سرقت کنیم. از همان زمان دست به سرقت‌های سریالی از منازل زدیم.

یعنی هیچ سابقه کیفری نداری؟

یک بار پیش از این به جرم سرقت منزل گیر افتاده بودم که به محض آزادی تصمیم گرفتم باند سرقت راه‌اندازی کنم.

چند نفر بودید؟

سه نفر بودیم. سراغ خانه‌های خالی پایتخت می‌رفتیم و دست به سرقت‌های سریالی می‌زدیم.

خانه‌های خالی را چطور شناسایی می‌کردید؟

آخر هفته‌ها سراغ سوژه‌هایمان می‌رفتیم. اگر برق خانه‌ای خاموش بود، زنگ می‌زدیم. وقتی کسی در را باز نمی‌کرد وارد خانه می‌شدیم و سرقت می‌کردیم.

چگونه وارد خانه‌ها می‌شدید؟

معمولا از دیوار بالا می‌رفتیم. از طریق بالکن یا پنجره‌ها وارد می‌شدیم. من در این کار تخصص دارم، با پیچ‌گوشتی در پنجره را باز می‌کردم. معمولا وسایل را هم از همان پنجره دست‌به‌دست می‌دادیم و از خانه خارج می‌کردیم.

معمولا چه زمان‌هایی به سرقت می‌رفتید؟

بین ساعت 10 تا 12 شب برای سرقت می‌رفتیم. فقط هم روزهای پنجشنبه و جمعه سرقت می‌کردیم.

چرا؟

چون آخر هفته‌ها همیشه خانواده‌ها به مهمانی یا دورهمی می‌روند یا اگر بخواهند جایی بروند روزهای پنجشنبه یا جمعه است. وسط هفته آخر شب‌ها همه در خانه‌های خودشان هستند و کمتر خانه‌ای خالی یافت می‌شود، برای همین ما فقط آخر هفته‌ها یا روزهای تعطیل آن هم بین ساعت 10 تا 12 برای سرقت می‌رفتیم.

چه چیزهایی سرقت می‌کردید؟

معمولا پول و طلا بود. ولی گاهی اوقات فرش و ظروف و وسایل نفیس هم سرقت می‌کردیم.

چرا خانه‌ها را هدف سرقت قرار ‌دادید؟

چون به هر حال هر سرقت و خلافی ریسک دارد. ریسک بسیار بالا. ما هم سرقتی را انتخاب کردیم که حداقل به ریسکش بیارزد.

 سرقت از خانه‌ها چه فرقی با سرقت‌های دیگر دارد؟

از هر خانه معمولا وسایل و پول خوب گیر آدم می‌آید. ولی مثلا کسی که سرقت لوازم خودرو می‌کند، با وجود ریسک بالا، ممکن است از چندین سرقتش چیزی گیرش نیاید. برای همین ما سرقت منزل را انتخاب کردیم که پول خوبی گیرمان بیاید.

 پول خوبی گیرتان آمد؟

بله. مخصوصا در آخرین سرقت عتیقه‌های 7میلیارد تومانی پیدا کردیم. بعد از سرقت آن عتیقه‌ها فهمیدیم که چقدر ارزشمند هستند. آنقدر خوشحال شدیم که همان شب تصمیم گرفتیم این مسأله را جشن بگیریم. با دوستان‌مان قرار گذاشتیم و مهمانی و دورهمی برپا کردیم که ای کاش این کار را نمی‌کردیم.

چرا؟

چون همین مهمانی برایمان دردسر شد و فردای آن شب دستگیر شدیم. ما معمولا در سرقت‌ها خیلی حرفه‌ای عمل می‌کردیم. پلاک‌مان مخدوش بود، ماسک می‌زدیم، همه جوانب را بررسی می‌کردیم، به جاهای خلوت می‌رفتیم و هر کاری می‌کردیم تا ریسک کمتری داشته باشد و گیر نیفتیم. برای همین تقریبا مطمئن بودیم که حالا حالاها دستگیر نمی‌شویم. اما در آن مهمانی وقتی به دوستان‌مان گفتیم در آخرین سرقت عتیقه‌های میلیاردی گیرمان آمده، گویا یک نفر حسادت کرده و ما را به پلیس لو داده است. اگر این اتفاق نمی‌افتاد ما به همین راحتی دستگیر نمی‌شدیم.

یعنی ممکن نبود که هنگام سرقت صاحبخانه از راه برسد؟

اگر هم سر می‌رسید، ما بلد بودیم چطور فرار کنیم. البته به جز یک بار، هیچ‌وقت با صاحبخانه مواجه نشدیم. آن یک بار هم صاحبخانه را هول دادیم و فرار کردیم. ما بلد بودیم که چطور در چشم برهم‌زدنی فرار کنیم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.