به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ «شبکه مخفی زنان» به جرأت محبوبترین سریال این روزهای شبکه نمایش خانگی است. جدیدترین ساخته و نخستین تجربه سریالسازی افشین هاشمی، بازیگر و کارگردان فیلمهایی چون «خسته نباشد»، «گذر موقت»، «خاله قورباغه»، «خداحافظ دختر شیرازی» و «پسران دریا» که قرار است داستانی طنزآمیز درباره جنبشهای زنانه این سرزمین -در بازه زمانی اوایل قرن گذشته که شاهد ورود مدرنیزاسیون به ایران بودیم- در ۳۰ قسمت ۴۶ دقیقهای روایت کند.
سریال «شبکه مخفی زنان» که از همان اولین روزهای انتشار اخبار تولیدش در وهله اول به دلیل حضور بازیگرانی مانند لیلا حاتمی، حمید فرخنژاد، سیامک انصاری، مهدی هاشمی، شبنم مقدمی، باران کوثری، شقایق دهقان و امیرحسین رستمی مورد توجه قرار گرفت؛ جزو معدود سریالهای شبکه نمایش خانگی است که پس از پخش چند قسمت همچنان شاهد استمرار و ادامه استقبال مخاطبان بود که آن را بهعنوان اثری متفاوت و سریالی ساختارشکن بهطور مرتب دنبال کردند و شاهد این مثال حجم بازتاب رسانهای این سریال در رسانههای رسمی و حتی فضای مجازی است.
اما اینکه چرا و چگونه سریالی مانند «شبکه مخفی زنان» با داستانی درباره تشکیل انجمنهای حکومتی زنان -برای رقابت با انجمنهای خودجوش و مردمی- مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و پربیننده شده، حکایتی است که علاوه بر روایت تغییر سلیقه و ذائقه مخاطبان سریالهای ایرانی، به نوعی میتواند نقشه راهی برای دیگر سریالهای ایرانی نیز ترسیم کند. در این مطلب به این موضوع پرداختهایم که راز موفقیت و پربیننده شدن «شبکه مخفی زنان» چیست؟
پاسخ این پرسش را از زبان شماری از منتقدین و کارشناسان سینما و تلویزیون پی گرفتهایم که با هم میخوانیم.
بازگشت بیضایی
بیراه نیست اگر بگوییم یکی از مهمترین نقاط قوت سریال «شبکه مخفی زنان» -که به چالشهای زنان در اوایل سده ۱۳۰۰ در بستر کمدی میپردازد- فیلمنامه آن است که به قلم محمد رحمانیان به رشته تحریر درآمده است. فیلمنامهای که داستان تلاشهای وزارت فرهنگ و هنر را در سال 1310 برای تشکیل کانون بانوان، با هدف رقابت با تشکلهای مشابه و سپس حذف آنها، روایت میکند. وظیفهای که قرار است با همکاری میرزا محمود زنبورکچی، کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال با دلبرجان تاجرباشی به انجام رسد.
احمد طالبینژاد، منتقد و سینمایینویس قدیمی، فیلمنامه محمد رحمانیان را بهخصوص در چند قسمت آغازین -در قیاس با نمایشهایش- «یک اثر غافلگیرانه» و «همارز برخی از آثار استاد بهرام بیضایی» ارزیابی میکند که نکات آموختنی بسیاری، از معرفی شخصیت تا پیشبرد داستان و غافلگیری دارد و «باید تماشای آن را به هنرجویان و دانشجویان نمایشنامه و فیلمنامهنویسی توصیه کرد».
به باور طالبینژاد؛ «بازه زمانی عبور از مرحله استبداد کهن قاجاریه و رسیدن به استبداد نوین پهلوی اول، برای هنرهای نمایشی یک معدن طلایی است که به واسطه اینکه از نظر تاریخدانان و جامعهشناسان محل و زمان اصلی تقابل سنت و مدرنیسم بوده، گنجی تمامنشدنی در اختیار فیلمسازان و به خصوص سریالسازها قرار میدهد که نمونهاش را میتوانیم در سریالهایی چون «شهرزاد»، «معمای شاه»، «جیران» و «خاتون» ببینیم.
تاریخ زنان
اما بسیاری نیز عقیده دارند که دلیل اصلی موفقیت «شبکه مخفی زنان» تفاوتی است که میان این سریال با دیگر سریالهای تلویزیون -و حتی پلتفرمها- وجود دارد. گلاره محمدی، منتقد، یکی از این افراد است که میگوید در روزگار رواج موضوعات امتحان پسداده و تکراری، سریال «شبکه مخفی زنان» را میتوان یک اتفاق دانست. اتفاقی که مهمترین ویژگیاش را میتوان «در تفاوتهایی که این سریال با دیگر سریالهای جریان اصلی دارد»، جستوجو کرد: «از روایت یا داستان تاریخی -که رویکردی مهم و تحسینبرنگیز است- تا نمایش زنان متفاوت. زنانی که برای به دست آوردن حقوق خود مبارزه کرده و کوشیدهاند سقف شیشهای بالای سرشان را بشکنند تا به آنچه باور دارند برسند.»
این نکته که «شبکه مخفی زنان» با تمام مجموعههایی که از شبکه نمایش خانگی منتشر شده، متفاوت است، عقیده بسیاری دیگر از کارشناسان و منتقدان نیز هست. بنا به گفته این قبیل منتقدین، این تفاوت را نخست میتوان در مضمون و محتوای آن و طنز بودن روایت این سریال تاریخی طنز جستوجو کرد که تاکنون بسیار کمسابقه بوده است. دیگر تفاوت آن در شیوه مبتکرانه روایت سریال است. در واقع این موضوع هم که طنز «شبکه مخفی زنان» بهدور از لودگی و لمپنیسم موجود در کمدی رایج این روزهاست، دیگر وجه متفاوت این سریال را شکل میدهد.
رضا صائمی نیز در این زمینه با منتقدانی که عقیده دارند دلیل محبوبیت این سریال موضوع آن است، همعقیده است. او میگوید: «در سنت سریالسازی ایرانی، سریالهای تاریخی همواره گوشه چشمی هم به وضعیت زنان داشتهاند و حداقل اینکه بسیاری از کاراکترهای محوری این سریالها زن بودهاند که از آن بین میتوان به کاراکترهایی چون مهدعلیا، مادر ناصرالدینشاه در سریال «امیرکبیر» و البته شخصیتهایی مثل خاتون و شهرزاد در سریالهایی با همین نامها اشاره کرد. سریال «شبکه مخفی زنان» اما موقعیت اجتماعی و تاریخی زنان و نقش آنها در شکلگیری تاریخ نوین ایران را در کانون درام قرار داده و در واقع به بازنمایی موقعیت اجتماعی آنها پرداخته است.»
در واقع در این زمینه میتوان گفت بسیاری بر این باورند که افشین هاشمی از همان گامهای آغازین با انتخاب سوژه مهم و کمتر گفتهشده نقش زنان در تاریخ ایران سنگبنای موفقیت اثرش را طراحی کرده و سریالی چون «شبکه مخفی زنان» با این موضوع و این داستان و البته این عوامل چارهای جز موفقیت و محبوبیت نداشته است.
تاریخ به صرف خنده
از نگاه بسیاری «شبکه مخفی زنان» به عنوان یک سریال کمدی– تاریخی در حافظه مخاطبان ایرانی جایی در حوالی سریالی چون «قهوه تلخ» مهران مدیری دارد -با اینکه حافظه تصویری همان مخاطب او را به یاد سریالهایی چون «کیف انگلیسی» میاندازد- که البته نقش لیلا حاتمی در این یادآوری بسیار بسیار بیشتر از حد معمول است. در واقع خیلیها مهمترین ویژگی «شبکه مخفی زنان» را در روایت کمدی آن میدانند که باعث تفاوت آن با دیگر سریالهای تاریخی شده که داستانهایی درباره روزهای آغازین قرن چهاردهم شمسی را روایت میکنند. این به باور بسیاری مهمترین ویژگی سریال است.
اصولا گفته میشود که برای روایت یک داستان تاریخی -که مخاطبان اطلاعاتی جسته و گریخته از آن دارند- یکی از بهترین کارها میتواند انتخاب قالب کمدی باشد. رویکردی که باعث میشود بار سنگین اطلاعات تاریخی دراماتیک تعدیل شده و مخاطب ارتباطی بهتر و سادهتر با موضوع روایت داشته باشد. رضا صائمی یکی از مهمترین ویژگیهای «شبکه مخفی زنان» را همین نکته میداند که «نه تنها در عین التزام به دغدغههای خود در روایت تاریخی باعث شده سریال فضایی مفرح و سرخوشانه داشته باشد، بلکه به نوعی از سریال تاریخی و شیوه روایت آن آشناییزدایی کرده و به عبارتی شیرینی درس تاریخ را با همه تلخیهای واقعیت تاریخی صورتبندی میکند».
لیلا حاتمی
اما نمیتوان «شبکه مخفی زنان» را بدون لیلا حاتمی به خاطر آورد. در واقع لیلا حاتمی و تطبیق و تطابق کامل شمایل بازیگری او با کاراکتر دلبرجان -که توسط او ایفا شده است- یکی از مهمترین داراییها و داشتههای «شبکه مخفی زنان» است. زنی وجیه، دلفریب، کاریزماتیک و مهم -در فضای داستانی سریال- که در برآیندی کلی تبدیل به نمایندهای از گفتمان زیستی تحولخواهی میشود و روایت معنایی سریال را نیز همپای روایت داستانیاش پیش میبرد.
شاید به دلیل همین تطابق کامل باشد که با هر متر و معیاری نقش دلبرجان در سریال «شبکه مخفی زنان» یکی از قلههای کارنامه بازیگری لیلا حاتمی به شمار میآید. سریالی گامها رفیعتر و موفقتر از دیگر سریالهای کارنامه لیلا حاتمی، که از نظر اوج و فرود و عمق شخصیتی یکی از کاملترین کاراکترهای سینمایی او نیز میتواند قلمداد شود. از این منظر شاید بتوان آن را با «لیلا»ی داریوش مهرجویی قیاس کرد -که در آنجا نیز شمایل لیلا حاتمی نه تنها روایت داستان، که روایت معنایی اثر را نیز بر دوش داشت- و به عبارت بهتر جز او هر بازیگر دیگری در آن نقش منجر به کاراکتر و حتی فیلمی کاملا متفاوت با لیلای فعلی میشد.